کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹)
معرفی کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹)
کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹) نوشتهٔ محمدحسین خسروپناه است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۹۱ از مجموعۀ «تاریخ معاصر ایران» به دبیری «کاوه بیات».
درباره کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹)
محمدحسین خسروپناه در کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹) بحثی دربارهٔ «سیدضیاءالدین طباطبایی» و واکنش بخشی از نیروهای سیاسی مخالفِ او نسبتبه احتمال بازگشت او به صحنۀ سیاسی کشور اندک زمانی بعد از سقوط دولتش و تبعیدش از ایران در سالهای ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ شمسی را شرح داده است.
سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی در ۱۲۶۸ به دنیا آمد. او سیاستمداری ایرانی بود که از ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰ بهعنوان بیستونهمین نخستوزیر ایران خدمت کرد. او در زمان احمدشاه، آخرین شاه طایفهٔ قاجار، در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ همراه با رضاخان شرکت داشت و به مقام نخستوزیری رسید. او در ۷ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت.
سیدضیاءالدین طباطبایی در عرصۀ مطبوعات هواداران زیادی داشت. تصنیف معروف عارف قزوینی که اندکی بعداز تبعید او از ایران سروده شد «ای دست حق پشت و پناهت بازآ، چشم آرزومند نگاهت بازآ، وی تودۀ ملت سپاهت بازآ، قربان کابینۀ سیاهت بازآ» از نمونههای معروف و مؤثر این هواداری است، اما، هنگامی که در سال ۱۳۰۲ نوبت به مقدمات برگزاری دورۀ پنجم انتخابات مجلس شورای ملی رسید و نام سیدضیاءالدین نیز بهعنوان یکی از کاندیداهای تهران مطرح شد، بهتدریج مشخص شد که تو از پایگاه و زمینهای بهمراتب فراتر از یک حوزۀ محدود از دوستان و آشنایان مطبوعاتی «حلقۀ مطبعۀ روشنایی» برخوردار است. اگرچه از نظر فرقۀ کمونیست ایران سیدضیاءالدین طباطبایی تافتۀ جدابافتهای از دیگر سیاستمداران وابسته به بیگانه نبود و حتی با توجه به دفاع آشکارش از ضرورت همراهی با روس و انگلیس در خلال جنگ اول جهانی در تعارضِ با افکار عمومی که خواهان همراهی با آلمان و عثمانی بود، حمایتش از دولت «وثوقالدوله»، قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس و بالاخره نقش او در کودتایی که اساساً یک طرح و برنامۀ انگلیسی محسوب شد، یکی از رسواترینِ چهرههای این طیف سیاستمدار نیز بهشمار میرفت.
خواندن کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران و علاقهمندان به شناخت فرقههای سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره کاوه بیات
کاوه بیات متولد ۱۳۳۳ در تهران، تاریخنگار، پژوهشگر ایرانی و نوهٔ دختری «صولتالدوله قشقایی» است. بیات مقالاتی در فصلنامهٔ «گفتوگو»، ماهنامهٔ «جهان کتاب» و ماهنامهٔ «اندیشهٔ پویا» نگاشته است. او دبیر مجموعههای «تاریخ معاصر ایران» و «آسیای میانه و قفقاز» در شرکت نشر و پژوهش شیرازه (انتشارات شیرازه کتاب ما) است. «روابط ایران و ترکیه»، «سقوط فرقهٔ دموکرات آذربایجان»، «کردها و فرقهٔ دموکرات آذربایجان»، «ارومیه در محاربهٔ عالمسوز» و «آذربایجان در موجخیز تاریخ» از جمله آثار این نویسنده است.
بخشی از کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی (۱۳۰۲ - ۱۲۹۹)
«طرفداران سید میگویند از آنجایی که سید مخرب اساس ظلم و منهدم کنندهٔ قصرهای اشرافیت بوده، سر سرکشان را به زیر بند آورده، لذا شخص مقدسی است. گرچه جواب این استدلال در شمارهٔ ۱۴۲۸۲ داده شده است که پس از آنکه انگلیسها دیدند نهضت ضد اشرافی در مردم تولید شده، خواستند این نهضت هم به دست آنها، منتها به طور ناقص و خنثی، به عمل بیاید. لذا، موثقترین جیرهخواران خود را برای این کار گماشته ولی چیزی که لازم است جدیداً تصریح شود آن است که، در این جا هم به یک تیر دو نشان زدند. اول آنکه، به طبقهٔ اشراف فهماندند که سعادت شما و ذلت شما هر دو در دست ما است. اگر میل داشته باشیم شما را در قصور رفیعه لندن پذیرایی کرده، به سلامتی ژورژ باده نوش میکنیم و اگر میل نداشته باشیم، شما را در محبس تاریک انداخته با دست ایرانی شما را ذلیل میکنیم و ثانیاً آنکه این جانوران موذی و این اشراف واجبالقتل را گرفته، در عوض محاکمه و اعدام، این مارها را زخمی نموده به جان مردم بدبخت انداخت و به علاوه، این حبس سبب گردید که جنایتکاران به خود صورت حق به جانب داده خود را تطهیر کردند.
مثلا، همه میدانیم حبس سه ماهه سبب شد که نصرتالدوله مسبب قرارداد را تطهیر کرده، اعتبارنامهٔ او در مجلس قبول شده.دوره چهارم پارلمان که میبایستی در این موقع مناسب قدمهای جدی عملی برای سعادت مملکت بردارد، صرف شهوترانیها و غرضورزیهای مخصوص این شاهزاده خودخواه شده، قریب به دو سال دیو بد، هیولای ارتجاع، فرشتهٔ آزادی را تحتالشعاع گرفته، بالاخره تاریخ دورهٔ چهارم پارلمان را مملو از سطور سیاه کرده، یکبار دیگر ما را در نزد تمام ملل خفیف و سرشکسته نموده و به عقیدهٔ نویسنده، نصرتالدوله و مدرس که به قول مدرس آبشان هیچ وقت از یک جوی نمیرفت، یار غار گردیده با دست یاری یکدیگر فکر سخیف ارتجاعی خود را دو سال به ملت بدبخت تحمیل کردند و سبب این جنایت و خیانت باطناً انگلیسها بوده ولی ظاهراً به دست آن بت سومنات، سید ضیاءالدین به معرض ظهور آمده بود.
و باز هم بر همه معلوم است که قوامالسلطنه که سالیان دراز مقام ریاست وزرایی را آرزو میکرد، پس از قرارداد منحوس و اضافه شدن آن ننگ تاریخی برای آن خانواده و فرار کردن برادر والاگهرش! فقط به همان ایالت خراسان قناعت کرده، دو دستی سخت آن۲۸۳ را چسبیده، مقام صدارت را در خواب هم نمیدید. سید او را با زنجیر از خراسان آورده، در حبس هم به این عقرب جرار زخمزده، پس از دو ماه به جان مردم انداخت.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه