کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان
معرفی کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان
کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان نوشتۀ الکساندر مک کال اسمیت با ترجمۀ طاهره بهادران در نشر قطره به چاپ رسیده است.
درباره کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان
کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان با داستانی بدیع از نویسندۀ اسکاتلندی، الکساندر مککال اسمیت، اولین بار در ۱۹۹۸ منتشر شد. شخصیت اصلی این داستان اِما راموتسو است، البته پرشز راموتسو نیز نامیده میشود و اسمهای دیگر. او دختر اوبد راموتسو است که بهعلت بیماری ریوی ناشی از کار زیاد در معدن از دنیا رفت. اما ساکن بوتسوانا است. او به کشورش عشق میورزد و از اینکه یک بوتسوانایی است به خود میبالد؛ زیرا در بین کشورهای آفریقایی، هیچ کشوری را مثل کشور خودش سربلند نمیداند. او می گوید: «تنها چیزی که باعث ناراحتیام میشود این است که پس از مرگ، باید آفریقا را ترک کنم. من عاشق آفریقا هستم که هم پدر و هم مادرم است.»
اما راموتسو در دامنهٔ تپهٔ کال در آفریقا، دفتر کارآگاهی خود را اداره میکند. او دفتر خود را با فروش گلهٔ پدرش تأسیس کرده بود. اما تنها کارآگاه خصوصی زن در سراسر بوتسوانا است. او در کارش به کمک افرادی میرود که در زندگی با مشکلاتی مواجه هستند و این حرفۀ اوست. تاکنون کارهای زیادی را به او سپردهاند و مردم از او در زمینههای مختلف مشاوره خواستهاند؛ مثل ناپدید شدن همسرانشان، زمینههای کاری و شرکای تجاری و همچنین اختلاس توسط کارکنان. در میان اینها، یک پرونده هست که اما را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی به خطر میاندازد. این پرونده مربوط به گم شدن پسری ۱۱ساله است که احتمال دادهاند طبیبانی جادوگر او را دزدیده باشند.
خواندن کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای خارجی در ژانر معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دفتر شماره ۱ کارآگاهی بانوان
«اما» در مواقع بیکاری، زمانیکه مسئلهای برای پرداختن به آن نداشت، زیر درخت اقاقیا، روی خاک مینشست و با اینکه محل مناسبی برای نشستن نبود، انرژی دوبارهای میگرفت و به ذهنش آرامش میبخشید. آنجا بود که «اما راموتسو» به همهٔ موضوعاتی که خیلیها به سادگی از کنارشان میگذشتند و به دست فراموشی میسپردند، میاندیشید و آنها را تجزیه و تحلیل میکرد. هر چه «اما» به آن میاندیشید، در گذشته رخ داده بود.
- «تنها کارآگاه خصوصی زن در سراسر بوتسوانا، من هستم که روبهروی دفتر کارآگاهیام نشستهام. ولی چند سال پیش، خبری از دفتر کارآگاهی نبود. حتی از این ساختمان هم اثری نبود. فقط و فقط درختان اقاقیا... رودخانه و کالاهاری... آن روزها حتی بوتسوانایی۱ وجود نداشت. تنها «بکوآنالند» بود و قبل از آن، کشور «خاما» و شیرها و بادهای خشک و سوزانی که یالهایشان را به این طرف و آن طرف حرکت میدادند. ولی الان چه میبینی؟ یک دفتر کارآگاهی. درست در اینجا... در گابورون... .» زن کارآگاه چاق آنجا نشسته بود و با خود میاندیشید که چگونه هر چیزی با گذشت زمان، به موجودی کاملاً متفاوت تبدیل میشود. «اما» دفتر کارآگاهی را با فروش گلهٔ پدرش تأسیس کرده بود. پدرش صاحب گلهٔ بزرگی بود و از آنجا که جز «اما» فرزند دیگری نداشت، همهٔ اموالش به او رسیده بود. گله به موچودی، محل خرید و فروش گلهها، انتقال داده شد و خریداران، قیمت خوبی را پیشنهاد کردند. در آن سال، باران خوبی باریده و دشتها سرسبز و پر از گیاه شده بودند. گله هم غذای کافی برای خوردن داشت و چاق و سرحال بود؛ ولی سال قبل از آن خشکسالی بود. بعضی از مردم که نسبت به گلههایشان تعصب داشتند، سعی میکردند در هر وضعیتی آنها را نگه دارند؛ ولی در سالهای خشکی، ناامیدی به سراغ همه میآمد، چرا که حیواناتشان به دلیل خشکی و کمبود گیاه و علف، هر روز لاغر و لاغرتر میشدند. «اما» خوشحال بود که پدرش در دورهٔ خشکی و قحطی، به دلیل بیماری، تصمیمی دربارهٔ فروش گله نگرفت و حالا پس از اتمام آن وضعیت، قیمت گله افزایش یافته بود. پدر «اما» به او گفت: «من دوست دارم که کار و تجارت خودت را داشته باشی. در ازای فروش گله، پول خوبی به تو میدهند که میتوانی با آن، کسب و کار خودت را راه بیندازی. شاید بتوانی یک قصابی یا رستوران برای خودت داشته باشی یا هر چه به آن علاقهمند هستی... .» «اما» دستان پدرش را در دست گرفت و به چشمانش خیره شد؛ چشمان مردی که او را از هر کسی بیشتر دوست داشت؛ پدرش؛ پدر عاقلی با ریههایی پر از گرد و غبار معادنی که برای ساختن زندگی بهتر برای «اِما» سالها در آنها کار کرده بود.»
حجم
۱۷۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۷۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه