دانلود و خرید کتاب خیالت راحت رئیس احمد پورامینی
تصویر جلد کتاب خیالت راحت رئیس

کتاب خیالت راحت رئیس

انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خیالت راحت رئیس

کتاب خیالت راحت رئیس نوشتهٔ احمد پورامینی است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان کوتاه برای جوانان و نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب خیالت راحت رئیس

کتاب خیالت راحت رئیس که اولین رمان منتشرشده از احمد پورامینی، نویسنده و منتقد ادبی است، رمانی کوتاه است که به موضوع سربازی و تلخی‌ها و خوشی‌های آن پرداخته است. راوی، سروانی است که در مناطق مرزی مشغول به خدمت است و سربازانی زیر دستش دارد. اتفاقات رمان بیشتر در پادگان رخ می‌دهد و سربازها نقش ویژه‌ای در ساخته‌شدن وقایع دارند. توصیفات راوی از احساسات درونی و وقایع بیرونی به‌صورت توأمان، رابطه‌ای متعادل بین عینیت و ذهنیت برقرار می‌کند. شیوهٔ روایت و زبان راوی بسیار ساده و بدون هر گونه پیچیدگی است. راوی در بعضی موارد فلاش‌بک‌هایی به وقایع زندگی‌اش می‌زند، اما این رفت و برگشت‌ها به‌حدی نیست که رمان را از منظر زمانی دچار پیچیدگی کند. این رمان کوتاه پر از موقعیت‌های طنز و نمادی از غم و شادی توأمان در سطح کلی زندگی است. رابطهٔ بین سربازان، ارتباط بین قومیت‌ها، بی‌قانونی‌ها و خوش‌گذرانی‌ها در پادگان، رفتار فرمانده با فرمان‌بر و برعکس، ناکامی و عشق از مضامینی است که نویسنده در این رمان به آن‌ها توجه کرده است. این کتاب را حاصل تجربیات شخصی احمد پورامینی از دوران سربازی و مشکلاتی که با آن رو‌به‌رو بوده، دانسته‌اند.

خواندن کتاب خیالت راحت رئیس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به جوانان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خیالت راحت رئیس

«کم مانده دیگر پوست سرم را بکَنم. موهایم خیلی بلند شده‌اند؛ دست که می‌کشم روی‌شان، خودم هم چندشم می‌شود. حتی در حالت معمولی هم نمی‌گذارم این اندازه شوند. چند وقتی‌ست صورتم را هم اصلاح نکرده‌ام. کسی جرئت نمی‌کند برود داخل شهر حمام. باید زیر این آفتاب داغ، دو ساعت پیاده بروی تا خود شهر. بر فرض که بروی هم فایده‌ای ندارد، برگشتنی این‌قدر عرق می‌ریزی که دوباره می‌شود همان. بچه‌ها خوشحالند از این‌که خبر رسیده از هفتهٔ بعد دیده‌بانی‌ها لغو می‌شود. جای نیش پشه‌ها را روی بدنم آن‌قدر خارانده‌ام که دیگر همه‌جایم زخم شده. می‌گویند باید یک دوره گرمای این‌جا را بچشی تا بهش عادت کنی. دارم خفه می‌شوم. یک کاسه آب گذاشته‌ام کنار دستم و هی صورتم را خیس می‌کنم. چند روز است ماشین آب طرف ما نیامده. آب تانکرمان هم ته کشیده، هرچند که اگر پر بود هم دیگر نمی‌شد روزها ازش آب خورد؛ آن‌قدر آفتاب می‌خورد بهش که آبش را گرم و فاسد می‌کند. روزها میل هیچ چیز ندارم؛ فقط شب‌ها غذا می‌خورم آن هم بیرون در هوای آزاد. معده‌ام می‌سوزد از بس که آبلیمو خورده‌ام. کاش به‌جای این‌همه آبلیمو که می‌دهند، لااقل می‌آمدند آب این تانکر را عوض می‌کردند. تهش آن‌قدر کثافت می‌گیرد و لزج می‌شود که دیدنش هم حال آدم را به‌هم می‌زند. دو ساعت پیش چهار نفر را با کشکول‌های بزرگ برجک فرستاده‌ام بروند از برجک‌های دیگر آب بیاورند. هنوز برنگشته‌اند. ملحفهٔ خیس را می‌کشم روی سر و صورتم. نمی‌شود. از دو طرفش می‌گیرم و چند بار بالا و پایینش می‌کنم. نمی‌شود. می‌اندازمش روی سرم و می‌دوم پایین. آفتاب که می‌خورد به صورتم، سرم گیج می‌رود. کم می‌ماند عق بزنم. دیده‌بان از آن بالا صدایم می‌کند. چشم‌هایم را تقریباً می‌بندم و سرم را می‌گیرم طرفش. می‌بینم نای حرف زدن ندارد بدبخت، فقط با دستش رودخانه را نشان می‌دهد. می‌دوم به‌سمت رودخانه. خاک می‌رود توی دمپایی‌هایم و تاول‌ها دوباره گُر می‌گیرند. هرجور شده خودم را می‌رسانم به رودخانه و پاهایم را می‌کنم داخل آب. آب قوره‌تو فقط تا زیر زانوها می‌رسد. عمقش خیلی کم شده. خم می‌شوم. عکسم می‌افتد توی آب. نگاه می‌کنم به صورت و گردنم که پر از مو شده. آب را جمع می‌کنم توی مشت‌هایم و چندبار می‌ریزم روی سر و گردنم. می‌بینم فایده‌ای ندارد. لباس‌هایم را می‌کَنم می‌اندازم آن‌ور روی خشکی. دو دستی آب را می‌گیرم می‌زنم به بدنم. هرچه جلبک و خزه و کثافت است، مالیده می‌شود بهم. کلافه می‌شوم. ملحفه را خیس می‌کنم و می‌اندازم روی سرم و می‌دوم به‌سمت برجک. این‌دفعه مواظبم خاک و خل نرود توی دمپایی‌هایم. می‌روم بالا و لباس‌هایم را درمی‌آورم. دراز می‌کشم روی زمین. یزدان کولر گازی‌اش را برایم راه می‌اندازد؛ تند و تند با یک ملحفهٔ خیس بزرگ بادم می‌زند. چاره‌ای ندارم جز این‌که سعی کنم خوابم ببرد تا عصر. یزدان همین‌طور بادم می‌زند.»

تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی
مایکل ج مارتین
آموزش و مشاوره قبل از ازدواج
الهه حاجی زاده باغستان
تست های هوش ریاضی (جلد دوم)
داریوش صادقی
جریان شناسی سیاسی مخالفان و موافقان حکومت پهلوی
نورالله کریمیان کریمی
بررسی و شناخت زیرساخت های سازمانی سامانه های C4I
احیاء یاوری
جامعه شناسی - تاریخ اقدام عمومی
رنو پر
یاکاموز
پری رضوی یام
عروسی برای درخت خرمالو
فاطمه باقریان
تاثیر مداخله آموزشی سواد رسانه‌ای بر نگرش دانشجویان درباره مصرف خودسرانه مکمل‌های لاغری
مهناز صلحی
کوچینگ بخوان تا کامروا شوی
فائزه رهبری
داستان نما
رابرت سوارتسوود
۵۲ هرتز
میثم مرادی
پرورش عقل در آیینه کلام رضوی
شیرین رشیدی
محاسبات بیولوژی مولکولی و بیوتکنولوژی
فرانک اچ. استفنسن
راهنمای جامع آسیب های ورزشی اندام فوقانی
شهرام آهنجان
لاتور در ایران
محمدرضا مالکی بروجنی
سه گل
نرگس قریب
خلاصه کتاب آشنایی‌ با قرآن‌ (جلد پنجم)
مرتضی مطهری
زری پشت موتور
کاظم سلطانیه زنجانی (لکیامیم)
ابرهای سفید
مونا جوان
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۵۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان