کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه
معرفی کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه
کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه نوشتهٔ رابرت ادموند جونز و ترجمهٔ مهدیه علی عسگری زمانی است. نشر قطره این کتاب در حوزهٔ تئاتر را منتشر کرده است.
درباره کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه
کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه توسط رابرت ادموند جونز، طراح صحنهٔ برجستهٔ آمریکایی به نگارش درآمده و همانگونه که از محتوای این اثر پیداست، نکات بسیار باریک و ظریفی را برای آگاهساختن پیروان این عرصهٔ هنری در بردارد. نویسنده در پیشگفتار این اثر بیان کرده است که مفاهیمی که در این کتاب آمده، ثمرهٔ ۲۵ سال کار بیوقفهٔ او برای تئاتر آمریکا بوده است. مطالب این کتاب زمانی که او درحال تمرین نمایش، لباس رژهبرتن، در سفری طولانی به خارج از شهر برای آزمون انتخابی نامزد نمایش و در یک همکاری پیوسته و دائمی با فعالان حوزهٔ تئاتر بود، به ذهنش متبادر شد.
خواندن کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و فعالان حوزهٔ تئاتر و نمایش پیشنهاد میکنیم.
درباره رابرت ادموند جونز
رابرت ادموند جونز طراح برجستهٔ نور، لباس و صحنه بود که در شهر میلتونِ ایالاتمتحدهٔ آمریکا، دیده به جهان گشود. او در دانشگاه هاروارد مشغول به تحصیل و در سال ۱۹۱۰ فارغالتحصیل شد. سرانجام او در سال ۱۹۱۲ به نیویورک رفت و به همراه دوستان دانشگاهیاش انجام کارهای طراحی کوچک را آغاز کرد. او در سال ۱۹۱۳ به همراهی چند تن از دوستان خود برای مطالعهٔ فن نمایش و صحنهسازی جدید به استادیِ ادوارد گوردن گرون به اروپا رفت. رابرت ادموند جونز در سال ۱۹۱۵ صحنهٔ نمایش «مردی که با زنی خنگ ازدواج کرده است» به نوشتهٔ «هارلی گرانویل بارکر» را با مجموعهای از عناصر بسیار ساده که بیشتر مکمل نقشها و عناصر صحنه بود، طراحی کرد. طرحهای ابتکاری او برای شرکت اُپرای «ولادمیر رُزینگ آمریکا» در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ از سوی منتقدان او مورد نقد و بررسی قرار گرفت. طرحهای او بهجای آنکه عناصر خوشمنظره و زیبا را جدا از اجرای نمایش نگه دارد، بهدنبال ادغام آنها با داستانسرایی بود. سبک بصری او اغلب به سادهسازیِ سبک رئالیسم اشاره داشت. او برای استفاده از نور و رنگها در نمایشهای خود اهمیت ویژهای قائل بود. «تجسم دراماتیک در طراحی صحنه» از جمله آثار او است.
بخشی از کتاب تجسم دراماتیک در طراحی صحنه
«مورخان در آیندهٔ تاریخ تئاتر، از این دوره بهعنوان دورهٔ نور یاد خواهند کرد. نورافکنها بخشی از زبان تئاتر شدهاند. درواقع، بیراه نیست اگر بگوییم آنها بخشی از زبان تئاتر معاصر بهحساب میآیند. روزگاری صحنههای ما بهوسیلهٔ جتهای گازی مشتعل و قبل از آن توسط لامپهای نفتی و قبل از آن توسط شمعهای مومی و فانوسها نورپردازی میشدند. در روزهای آینده ممکن است ما بعضی از انواع نورهای متفاوت را در تئاترهایمان، یا بعضی از انواع جدید لامپهای فلورسنت را ببینیم؛ اما امروزه تولیدات و محصولات ما با میلههای مخروطی که توسط چراغهای الکتریکی رنگی که در بالا و اطراف بالکنهای تئاتر کار گذاشته شدهاند و به صحنه نور میتابانند، شناخته میشوند. در دنیای امروز نورپردازی نمایش، یعنی ترتیب و تنظیم این لامپها در تنوعی نامحدود از ترکیبها هستند. این عمل نیازمند مهارت، تکنیک و نبوغی بالاست. با آموزشهای ویژهای که در مدارس و کالجها داده میشود مهارت نورپردازی به سطوح بالاتری پیشرفت کرده که باعث میشود آن را در استاندارد بالایی نگه دارد. این مهارت هم سختتر و هم بهطور باورنکردنی، دقیقتر شده است. اشعهٔ نور با دقت تمام تابانده میشود و مثل سوزنِ یک قلمزن میگزد و همچون چاقوی جراحی میبرد. هر انگیزهای بهشدت معطوف میشود به تولید وسیلهای کارآمد برای نورپردازی بالای صحنه. بدون اینکه از این امر آگاهی داشته باشیم، این اختراع شگفتانگیز بخشی از تخصص و مهارت عمومی کسب و کار نمایشی شرکت برادوِی شده است. به هنگام کار با نورافکنها و ژلاتینها و دیمرهایمان (تار کننده) در تئاتر، ما همان میزان لذت و حس اُستادی را داریم که وقتی یک ماشین قدرتمند را میرانیم و یا خلبان یک هواپیما هستیم. ولی بهندرت در طول ساعات طولانی تمرین نورپردازی، چیز عجیبی اتفاق میافتد و ما به جاندار بودن نور پی میبریم. بهراستی که این کار ما افسون و جادوست. هنگامیکه بهتدریج یک صحنه و منظره را با تاباندن پرتوهای طولانی و کج، به سرتاسر یک ستون، روشن میکنیم و با اتصال و به هم چسباندن رئوس بهوسیلهٔ رنگها، لحظهبهلحظه به صحنه تا زمانی که به نظر برسد روح دارد و زنده است جان میبخشیم، درواقع صحنه را از میان سایهها بیرون کشیدهایم و حضور انرژیهای نامیرا را حس میکنیم. طراح صحنهای وجود ندارد که این حس روحافزا و شادیبخشِ پویایی نور را حتی یک مرتبه هم تجربه نکرده باشد. من ادّعا میکنم که این لحظات از با ارزشترین تجاربی است که تئاتر به ما میدهد. زندگی راستین تئاتر در اینها محقق میگردد. در چنین لحظاتی چشمانمان باز است و هشیاریم. تصور ما بیش از پیش فراتر خواهد رفت.»
حجم
۱۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه