کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم)

کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم) نوشتهٔ حکیمه ماجدی (پردیس حکمت) است. نشر ویراست این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم)

کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم) حاوی یک ناداستان است. نویسنده در این مجموعهٔ چندجلدی از زندگی خود برای ما سخن گفته است. کتاب حاضر حاوی آرای نویسنده درمورد موضوعات گوناگونی در زندگی است.

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و به‌دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم هم‌نوعان است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌تواند شامل این‌ها باشند: جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها و نقدهای ادبی.

خواندن کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات روزانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زندگی روزانه (جلد پنجم)

«بعضی حرفها گفتنش خیلی راحته:

( اینطوریه دیگه

سعی کن بپذیری

باهاش کنار بیای

خب بعضیا اینجورین دیگه.... )

خب بستگی داره طرفمون کی باشه

و

چقدر باهم در ارتباط باشیم؟

یکی هست

نه نسبت داریم

نه باهم سروکار داریم

از ما خوشش نمیاد

باهامون ارتباط هم نمی‌گیره

سالی یکی دو بار شاید همدیگر رو ببینیم

یکجوره

یه وقتایی طرفمون

پسر عمو و دختر خاله و این‌ها ست

میان کار آدمو خراب می‌کنن

خب ببینید

به آدم برمی‌خوره

میگه

خب برای چی باید کسی که چنین نسبتی با من داره

اینطوری رفتار کنه؟؟؟!!!

بالاخره چون با من نسبتی داره

اگه من ضرر کنم او هم حتماً ضرر می‌کنه.....

یه درجه میاییم نزدیک‌تر

مثلاً یه کاری که انتظار ندارین از خواهر یا برادرتون می‌بینین

واقعا آزاردهنده است

رو مخه انگار

حالت افسردگی به آدم میده

آدم تو ذهنش هیچ توجیهی رو برای این کار پیدا نمی‌کنه

تنها کسانی که می‌تونیم پیشش بریم

درد دل بکنیم

و ازشون بخوایم که به خواهر برادرمون بگن که تو رفتارشون تجدید نظر کنند

والدینمون هستند.

خیلی آزاردهنده است

اون وقتایی که کسایی

مثل پدر، مادر، همسر

اون کسی که حس میکنی که

تکیه گاهه

یک رفتارایی و یک کارهایی ازشون سر می‌زنه

بعدش هم تکرار یا توجیه میکنه

خب دیگه اون اعتبار قبلی رو برات ندارن

دیگه اونجور که باید نیستند

اونوقته که حس میکنی

داری میشکنی

زیر پات خالی شده

حالت آدمهای آواره را داری

دنبال سرپناه میگردییییی»