کتاب بطال نامه
معرفی کتاب بطال نامه
کتاب بطال نامه نوشتهٔ ابومخنف لوط بن یحیی بن سعیدبن مخنف بن سلیم الازدی کوفی است که میلاد جعفرپور تصحیح آن را بر عهده داشته است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب حماسهٔ «جعفربن حسین» ملقب به «سیدبطال غازی» را روایت کرده است.
درباره کتاب بطال نامه
روایت حماسهٔ بطال نامه یکی از حماسههای پرآوازه، مهم و نسبتاً کهنی است که از یک سو نه تنها دامنهٔ نفوذ و رواج آن، حدود و مرزهای جغرافیایی را درنوردیده، بلکه به مقتضای پسند مخاطبان هر اقلیم، تحولات و دگرگونیهای بسیاری را نیز در خود راه داده است. همواره در پژوهشها و تحقیقات از این روایت، به عنوان میراث مشترک ادب تازی و ترک یاد شده است. اساس ایدئولوژیک حماسهٔ بطالنامه مبتنی بر دفاع از مسلمانان و مقابله و رویارویی مجاهدان اسلام با صلیبیون در مرزهای قلمرو اسلامی و تبلیغ شعائر آیین محمدی (ص) است.
با این حال، نباید از یاد برد که تاریخی بودن رویدادها، کردارها و هویت اشخاص حماسهٔ بطالنامه از منظر داستانی بازآفرینی شده و در این جریان، پردازندگان توجه بسیاری به روایتهای ابومسلمنامه و حمزهنامه و نظایر آن دارند تا جایی که مضمون دلانگیز و شایع عیاری و مرام جوانمردان نیز در جایجای روایت متجلی شده و حتی بنا بر نظر برخی محققان، با در نظر داشتن کلیت داستان و شخصیت سید بطال، الگوگیری از کردارهای رستم، پهلوان ملی ایرانیان، نیز در آن بسیار آشکار است.
خواندن کتاب بطال نامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب حماسههای کهن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بطال نامه
«سرتوک یا سلتوک در لغت، اصطلاحی است که ساکنان ترکمن کرانههای خزر بر باد شمال شرقی پاییزی اطلاق میکنند. شرح زندگانی ساری صلتیخ چنان با داستانها و روایات خیالی آمیخته شده که بازسازی تاریخ زندگانی وی را تقریباً غیرممکن ساخته است؛ اما مناقب و سیر داستانی او در آسیای صغیر بسیار مشهور و فراوان است.
دربارهٔ ساری صلتیخ تنها میتوان بدین اشارات بسنده کرد که او شخصیتی تاریخی داشته و ظاهراً یکی از درویشان مبلغی بوده است که حاجی بکتاش به نقاط مختلف میفرستاده و این خود مؤید ارتباط مستقیم بکتاشیه و حرکتهای نظامی غازیان اسلام در آن زمان بوده است.
مهمترین بخش از روایات مربوط به ساری صلتیخ، سفرش به بالکان و منطقهٔ آلبانی است.
بر اساس روایت صلتیخنامه، ساری صلتیخ در سال ۶۶۲ ه ق همراه با عدهای از ترکان برای تبلیغ و نشر آیین اسلام به دوبروجه و نواحی اطراف آن سفر میکند و در فرجام روایت نیز دوباره به دوبروجه بازگشته و آنجا درگذشته است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود و در بخش شرح سفر به آسیای صغیر، دو بار از شهر «بابا صلتیخ» که ظاهراً به یادبود ساری صلتیخ به این نام بازخوانده شده، یاد کرده است.
از آنجا که بکتاشیه خود را مسلمان و شیعه دانسته، قائل به وحدانیت پروردگار، نبوت حضرت محمد (ص) و ولایت و امامت علی (ع) هستند؛ اما این سه را در تثلیثی شبیه به تثلیث مسیحیت مینگرند، در دیدگاه آنان، خدای متعال حقیقت مطلقی است که در وجود محمد (ص) و علی (ع) تجلی کرده و این دو تجلی خود با یکدیگر و با آن حقیقت مطلق، یکی هستند. بکتاشیه در بزرگداشت علی (ع) بسیار پیش رفته و جایگاه منحصر به فرد علی (ع) را در هستی توجیه و تبیین میکنند. افزون بر اعتقادات یاد شده، بکتاشیان بر دیگر امامان اثنی عشری نیز معتقد و پایبند هستند و ایشان را ائمهٔ برحق، معصوم و جانشین مولا علی (ع) میدانند و به ویژه برای امام جعفر صادق (ع) احترام فوقالعادهای قائلاند. با این وصف، مخاطب حماسهٔ صلتیخنامه بسیار جلب مضامین و اعتقادات شیعی شده و پیوسته با ائمه و به خصوص حضور علی (ع) مواجه میشود (لاجوردی، ۱۳۸۳:۳۹۶/۱۲ ـ ۴۰۱؛ کوهن: ۲۳۲).»
حجم
۹۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۹۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه