دانلود و خرید کتاب پایتون سعید تواضع
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پایتون

کتاب پایتون

نویسنده:سعید تواضع
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۱.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پایتون

کتاب پایتون نوشتهٔ سعید تواضع است. نشر صاد (نشر سرای خودنویس) این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است؛ روایتی خیالی از نابودی شاهنامه.

درباره کتاب پایتون

کتاب پایتون حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که در سه بخش نوشته شده است. این رمان شما را می‌برد به زمانی که تمام کتاب‌‏ها نابود شده‌‏اند و یک ویروس اینترنتی مشغول نابودکردن کتاب‌‏های موجود در اینترنت است. دنیایی را تصور کنید که در آن کتاب‌‏ها از بین رفته‌‏اند و این ویروس اینترنتی دارد جولان می‌دهد. با مطالعهٔ رمان می‌بینید که این ویروس اینترنتی به شاهنامه رسیده است. حالا ما به کسی نیاز داریم که به جهان شاهنامه رفته و این ویروس اینترنتی را نابود کند. اگر واقعاً آثاری مانند شاهنامه نابود شوند، چه مقدار از فرهنگ و هنر ایران می‌‏تواند باقی بماند؟ رمان «پایتون» تنها یک رمان علمی - تخیلی نیست؛ بلکه یادآور آن ‏چیزهایی است که در حال فراموش‌شدن هستند.

خواندن کتاب پایتون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پایتون

«اسفندیار تأیید کرد. او می‌دانست شاید مزدوران روحشان را به اهریمن نفروخته باشند؛ ولی مطمئن بود که پایتون می‌تواند برنامه‌نویسی این موجودات ساده را به راحتی تغییر بدهد. پس از دقایقی دو تیر به‌سمت رستم و اسفندیار رها شد. تیری که به‌سمت رستم رفته بود را رستم با دستانش گرفت و آن‌را با دست به طرفی که تیر رها شده بود انداخت. تیر به یکی از مزدوران برخورد کرد و او از روی صخره سقوط کرد. صورت مزدور شبیه به انسانی معمولی نبود. صورت کاملاً دوبعدی شده بود و همچون یک بازی کامپیوتری قدیمی و بی‌کیفیت بود. تیری که به‌سمت اسفندیار رفته بود هم به سینه‌اش برخورد کرد و هیچ آسیبی به او نرساند و روی زمین افتاد. اسفندیار گفت: «پس این‌طور کارشان را آغاز می‌کنند.»

سپس کمانش را بیرون کشید و تیرهایش را جلوی زانویش گذاشت. اسب‌ها در تاریکی پیش می‌رفتند. اسفندیار به بالای صخره‌ها نگریست و به‌سمت هر جنبنده‌ای در تاریکی تیری رها می‌کرد. یکی پس از دیگری سقوط کرده و روی زمین می‌افتادند. همه‌شان شبیه به یکدیگر بودند. رستم با تعجب گفت: «پیش از این مزدوران را دیده بودم. آن‌ها تغییر کرده و شبیه به یکدیگرند... حتماً معامله اشتباهی با اهریمن داشته‌اند.»

صدای حمله تعداد زیادی از مزدوران شنیده می‌شد. رستم شمشیرش را کشید و حمله آغاز شد. هزاران هزار از مزدوران یک‌شکل از همه‌طرف به‌سمت آن‌ها می‌آمدند. رستم و اسفندیار اسب‌ها را هی کردند و با سرعت از بین آن‌ها عبور می‌کردند. در یک دست شمشیر و در دست دیگر گرزشان را گرفته بودند و با سرعتی همچون باد می‌گذشتند. هر مزدوری که به اسب‌ها نزدیک می‌شد با ضربهٔ شمشیر یا گرز به‌طرفی پرتاب می‌شد. چند مزدور خود را جلوی پای رخش انداختند و مانع از پیشروی‌اش شدند. اسفندیار تیری در کمانش گذاشت و با همان یک تیر همه مزدوران جلوی رخش کشته شدند. سپس شمشیر و گرزشان را برداشتند و با اسب‌ها به تاخت از میان آن‌ها گذشتند. با اتمام مسیر دره و رسیدن به دشت، مزدوران نیز ناپدید شدند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان