دانلود و خرید کتاب قصاب نیکلاس بیلن ترجمه مسعود قلایی

معرفی کتاب قصاب

کتاب قصاب نوشتهٔ نیکلاس بیلن و ترجمهٔ مسعود قلایی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این نمایشنامه در ۴ پرده نگاشته شده است.

درباره کتاب قصاب

در کتاب قصاب انتقام و عدالت با هنر نمایشنامه‌نویسی نیکلاس بیلن در هم می‌آمیزند. او قصه‌گویی است که با ساختن تصاویری ملموس خواننده را به درون زندگی شخصیت‌های نمایشنامه‌اش می‌کشاند. بیلن در این اثر زندگی پیرمردی را روایت می‌کند که لباسی نظامی بر تن دارد و در ایستگاه پلیسی در تورنتو رها شده است. او انگلیسی صحبت نمی‌کند، اما کارت یک وکیل را به همراه دارد. چه بر سر این پیرمرد عجیب آمده و چه چیزی در انتظارش است؟ بخوانید تا بدانید.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب قصاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و نمایشنامه‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قصاب

«النا: همهٔ افسرهای سوژنی بالای قلبشان یک خالکوبی دارند. (دستش را روی سینه‌اش می‌گذارد) سِربروس۲۵ با دشنه‌ای در چنگ.

لم به همیلتون نگاه می‌کند. همیلتون سری می‌جنباند انگار بخواهد بگوید: «جدی؟»

لم: (رو به همیلتون) ببین، اگر آنجا نباشد...

النا: اگر آنجا نباشد دیگر هیچ نخواهم گفت.

لم: می‌توانی ازش بخواهی که دکمه‌هایش را باز کند؟

همیلتون: قانونی بودن همهٔ این‌ها... پرسش‌برانگیز است.

(طوری که نگاهش به لم نیفتد) گفتم که گفته باشم. وکیلْ وکیل است.

لم رو به النا سر تکان می‌دهد.

النا: Raskomajte plaknu.

لم: لطفاً.

النا: Nalim vas.

یوزف به النا نگاه می‌کند، سپس به لم و نهایتاً به همیلتون. شروع می‌کند به باز کردن دکمه‌هایش.

لم: سربروس چیست؟

النا: سگی سه‌سر.

لم: درست است. بگذار حدس بزنم. لاتین؟

النا: به گمانم یونانی باشد.

لم: آخر چه بلایی سر آن انگلیسی ساده و قدیمی آمده؟

یوزف جلو کتش را باز می‌کند. بالای قلبش خالکوبی بزرگی از سربروسی است که دشنه‌ای در چنگال راستش دارد.

النا: این را روی قلبشان نقش می‌کنند تا در جنگ هرگز امیدشان را از دست ندهند.

لم: کاش برای این شیفت کاری در خانه مانده بودم.

همیلتون: تند نرو. (رو به النا) می‌گویی این پیرمرد... چیست، دقیقاً؟

النا: یونیفرم، خالکوبی، رفتارش...

همیلتون: خب؟

النا: (به لم) همهٔ آنچه من می‌دانم این است که تمامی افسرهای رده‌بالای سوژنی به‌خاطر جنایات جنگی‌شان تحت پیگردند.

لم: بله، اما او پیرمردی بیش نیست.

النا: جنگ بیست و دو سال پیش رخ داد.

لم: اُه. (به یوزف نگاه می‌کند) یا خدا.

النا: چه می‌دانم. نمی‌توانی در اطلاعات رده‌بنده‌شدهٔ اینترپل یا هرجای دیگری نگاهی بیندازی؟

همیلتون: گمان می‌کردم دکتری.

لم: اینجا دسترسی ندارم، ناچارم  (به‌سوی در خیز برمی‌دارد) ببین، دو تا بچه دارم که در خانه چشم‌به‌راه آمدنم هستند؛ پس لطفاً من را دنبال نخودسیاه نفرستید...

النا: نمی‌دانم او دقیقاً چه کسی هست، درست؟ اما او فقط می‌تواند جزو گروه انگشت‌شماری باشد... گنی‌وُمیر ایلیچ، معروف به گرگ سیاه؟ یورِی پلامِن؟ کازیمیر میستی‌یُف، معروف به شب / سرخ؟ یوزف دژیبریلووُ، معروف به قصاب؟

همیلتون: (رو به لم) این ما را به جایی نمی‌رساند.

لم: یک لحظه صبر کن، آخری چه بود؟

النا: یوزف دژیبریلووُ.

لم: نام مستعارش؟

النا: قصاب.

لم به همیلتون نگاه می‌کند.

چه شده؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۹,۳۰۰
۷۰%
تومان