کتاب هفت جاویدان (سه جلدی)
معرفی کتاب هفت جاویدان (سه جلدی)
کتاب هفت جاویدان (سه جلدی) نوشتهٔ مرجان فولادوند است و انتشارات هوپا آن را منتشر کرده است. چه داستانی پشت عید نوروز و آداب و رسوم آن قرار دارد؟ داستانی که زیر غبار تاریخ پنهان مانده است و در معرض فراموشی قرار دارد. داستان پیدایش نوروز داستانی پر از حماسه و دلاوری است؛ داستان نبرد علیه تاریکیهای درون و اهریمنهای بیرونی، داستانی آمیخته از اندوه و شادمانی، از ناامیدی و روشنایی. مرجان فولادوند برای اولین بار افسانهٔ پیدایش نوروز را دستمایهٔ رمان خود قرار داده است و یک داستان فانتزی حماسی نفسگیر خلق کرده است. همراه شوید با جمشید و پریچهر، با اوشیدر و آوش، با شهرناز و راستان و با تمام مردمان دیگر ایرانشهر در نبردی سهمگین علیه نیروهای اهریمنی، در روزگاری که به پایان زمان میماند.
درباره کتاب هفت جاویدان (سه جلدی)
داستانی که همهٔ ما دربارهٔ عمو نوروز شنیدهایم قصه عمو نوروز و ننه سرماست. پیرمردی ساده و مهربان و پیرزنی عاشق و فراموشکار. قصهٔ قشنگی است اما نه! چطور ممکن است داستان قدیمیترین جشن ما و شاید قدیمیترین جشم جهان چنین روایت ساده و کوتاهی باشد؟
جشنی که هزاران سال زنده مانده از جنگها و ناامیدیها و اشغالها و ممنوعیتها جان به در برده و انسان ایرانی را هم زنده نگه داشته؟ جشنی بازمانده از دورترین خاطرات این سرزمین؟
هفت جاویدان نه فقط داستان نوروز که سرگذشت ایران است. داستان خودکامگی و فداکاری، روایت عشق، خیانت، مسئله وطن، رفتن یا ماندن در روزگار بی امید، نبرد و گریز، شکست و پیروزی، روایتی از زندهماندن ما.
در این رمان برای نخستین بار در ادبیات حماسی، مردم نیز هفت خوان دارند. هیچ قهرمانی به تنهایی نمیتواند آنها را نجات دهد. همه باید با تاریکیهای خود رودررو شوند و از آن بگذرند؛ زیرا پیروزی جمشید در هر خوان وابسته به گذر مردم از خوان دشوار خویش است و مردم نیز تنها زمانی میتوانند از گردنهٔ خود عبور کنند که جمشید از خوان مهیب خویش گذشته باشد.
هفت جاویدان با نگاهی امروزی بر اساس فرهنگ و اساطیر ایران نوشته شده است و روایتی نفسگیر، عمیق و باشکوه از پدیدآمدن نوروز است؛ روایتی که جای آن در ادبیات حماسی و اساطیری ایران خالی بود.
خواندن کتاب هفت جاویدان (سه جلدی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را دوستداران داستانهای فانتزی، اساطیری و حماسی پیشنهاد میکنیم.
اگر میخواهید روایت جدیدی دربارهٔ نوروز بخوانید پس این کتاب را از دست ندهید.
درباره مرجان فولادوند
مرجان فولادوند دانشآموختهٔ ادبیات فارسی در مقطع دکترا و پژوهشگر اساطیر ایران است.
او در سال ۱۳۴۹ در جهرم متولد شده و نوشتن را از نوجوانی در کتابخانهٔ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرده است. از او چندین کتاب داستانی و غیرداستانی برای بزرگسالان، نوجوانان و کودکان منتشر شده است که بعضی از آنها روایتهایی تازه از اساطیر ایران هستند. بعضی از کتابهای او در فرانسه، ایتالیا، آلمان، نروژ، هلند و چین ترجمه و منتشر شدهاند. کتاب آرش، حکایت تیرانداختن مرد قصهگو از این نویسنده برندهٔ دیپلم افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، برگزیدهٔ بهترین بازآفرینی متون کلاسیک در چهل سال اخیر از سوی دانشگاه شیراز و نیز برندهٔ «پلاک طلای جایزهٔ ادبی آذر یزدی» برای بهترین بازآفرینی بوده است.
بخشی از کتاب هفت جاویدان (سه جلدی)
«هوا هنوز تاریک بود و همهٔ مردم منتظرِ طلوع آفتاب در اولین بامداد بهار چشم به دماوند داشتند. نخستین سالگرد شکستن نفرین بود و آغاز جشنهای نوروز. هر دو بر جایگاه بلندی زیر دروازهٔ دلاوران ایستاده بودند. پریچهر بازوی او را بهدلداری گرفت «حق داری، شاید تنها ترس باقیماندهٔ ما همین باشد... اما... نگاه کن!» و با سر به میدان روشن از مشعلها و شلوغ از صدای خنده و آواز و گفتوگو و به خوان بزرگ نوروزی در پای برج زمان اشاره کرد: «ستونهای شکار ویران میشود، کتاب زرین شاید به تاراج زمان برود اما این نشانهها، این خوان، ترانهها و رسمها... این چیزی است که برایشان باقی خواهیم گذاشت... مثل سنگهای نشانه بر راه. همین از دست ما بر میآید. شاید روزی داستان ما را فراموش کنند، که فراموش میکنند، میدانم، اما هر بار نوروز را به هم شادباش بگویند، هر بار که بر سفرهٔ جشنشان شمع ببینند، ماهی و سبزه و آینه بگذارند، هر بار که پیروزها با صورتهای سیاه و لباس سرخ مردم را بخندانند، از خودشان خواهند پرسید اینهمه باید معنایی داشته باشد! همین که بپرسند بس است... بالاخره کسی پیدا خواهد شد که داستان ما را برایشان حکایت کند. حکایت کوه روان و باران خاکستر را، داستان روزی که خورشید از حرکت ماند و ما خود زمان ساختیم، باد ساختیم و گوش بر آواز دروازهها بستیم...»
جمشید به ردیف سروهای جوان نگاه کرد که در دو سوی میدان کاشته شده بود، هفت سرو آن سو به یاد هفت خوانی که او از آن گذشته بود و هفت سرو دیگر این سو به نشانهٔ گذر مردم از هفت خوان خود. نهالهایی از اَبَرکوه، قدیمی ترین سروستان جهان بازمانده از دوران قدیم زمین، بازمانده از سالهای سخت نفرین.»
حجم
۷۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰۰ صفحه
حجم
۷۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰۰ صفحه
نظرات کاربران
کاغذی شو خوندم.فوق العاده بود
سه جلد کتابی که هر ایرانی باید آن را بخواند👌