کتاب اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش)
معرفی کتاب اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش)
کتاب الکترونیکی «اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش)» نوشتهٔ آرمان آرین در نشر موج چاپ شده است. اشوزدنگهه مجموعه رمانی است که در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳ نوشته و منتشر شده است. اشوزدنگهه از قهرمانان و اسطورههای ایرانی است که هر سال برای او مانند یک روز میگذرد و اکنون ۶هزارساله است.
درباره کتاب اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش)
اَشوَزدَنگهِه به معنی درستکردار و جویندهٔ راه حق است. او که بهترین شاگرد مدرسهٔ مُغان باستانیِ سیَلک است، همراه با دو مُغ سیاه و شرور به نامهای شاماش شوموکین و هومبانیگاش، با داروی جاودانگی استاد کُوارسمَنَ، عمری دراز مییابد؛ اما با مرگ زودهنگام پروانه، از درازعمری بیزار میشود و به تکاپو می افتد تا راهی برای مرگِ تنِ جاودانهاش بیابد. روایت پیشِ رو، در سومین دفتر اشوزدنگهه، «حماسهٔ نجات بخش» ، واپسین بخشِ گفتنی از این رازها و ماجراها را آشکار خواهد کرد.
این کتاب جوایز بسیاری نیز برده است که عبارتاند از:
کتاب برگزیدهٔ سال در جشنواره ادبی استاد جعفر پایور ۱۳۹۴
کتاب برگزیدهٔ تألیفی سال ۱۳۹۴ شورای کتاب کودک
دریافت لوح تقدیر و جایزه از نخستین جشنواره ادبی مهدی آذر یزدی ۱۳۹۴
کتاب اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به دوستداران داستانهای اسطورهای و حماسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اشوزدنگهه (جلد سوم، حماسه نجات بخش)
«نورِ ذهن و امیدواریِ دلش چنان ژرف بود که تاریکی چند لایهٔ غار خفّاش، هرگز نمیتوانست سدّی در برابر پیشرویاش باشد.
آهسته بر سطح ناصاف تختهسنگهای کهنسال قدم میگذاشت و میگذشت و بیش از هر چیز میکوشید تا انبوه خفاشهای معلّق بر سقف غار را پریشان نکند!
برای لحظهای در برابر پرتگاهی کوچک ایستاد و کوشید موقعیتاش را پیدا کند. سه هفتهای میشد که از اصفهان بیرون شتافته و تا منطقهٔ ایلام۱ بیوقفه تاخته بود. وقتی فکرش را میکرد باورش نمیشد تنها بیست روز قبل، با مرد سبزپوش ناهار خورده است؛ انگار بیست سال پیش بود!
همان روز غروب، بارش را بسته و اثاث سفر را آماده کرده و صبح زود، از دروازهٔ غربی شهر، تنها به دشت زده بود. برای هزارمینبار آخرین جملههای مرد سبزپوش را در ذهناش چرخاند: «چیزی که تو را دقیقاً به آنجا خواهد برد در غار خفّاش ایلام است... چیزی که تو را به هر کجا بخواهی میرسانَد!»
اندیشید اینک آمادگی همه چیز را دارد و حس کرد اینبار بهراستی به وَرجَمکَرد* نزدیک شده است... پَنام* بر بینی کشیده بود و با دهان نفس میکشید تا کمی از آزارِ بوی مدفوع خفّاشها که فضای غار را بسیار متعفّن کرده بود، بکاهد. چشمانش را که با نوری غیرمادّی، درون غارِ تاریک را ورانداز میکرد بر سرتاسر دالانها و حفرههای پیشِرو چرخاند و دوباره به راه افتاد.
پاورچین گام برداشت و به یاد هوای معطّر اردیبهشتماهی که بیرون غار جریان داشت، دلش را تقویت کرد. صدای جیرجیرِ ریز خفاشها میان تالارهای تاریک و سیاه میپیچید و همهمهای هولناک و وهمآلود میساخت؛ گویی آنها با چشمهای درشت و برّاقشان اشوزدنگهه را مینگریستند و زیرلب با هم دربارهٔ او نجوا میساختند!
اشوزدنگهه در برابر یک دالان فرعی ایستاد و ذهناش را پیش فرستاد اما راه بنبست بود و چیزی در انتهایش حس نمیشد؛ در برابر دالانهای دیگر نیز همین کار را میکرد و سپس میگذشت.
هر چه پیشتر میرفت، حسّ غریب یک موجود عجیب، بیشتر در دلش رشد میکرد. حسی که درست از لحظهٔ ورود به غار در وجودش متولّد شده بود و حالا هر چه بیشتر در عمق تاریکیِ زمین فرو میرفت، آن را زندهتر و واقعیتر مییافت! احساسِ «کمک خواستن»، «تنها بودن» یا حتی «خشم بیحدّ» چنان در آن موجود ناشناخته، موج میزد که اشوزدنگهه با هر گام به پیش، بیشتر آن را درک میکرد...
هر چه بود در ژرفای دالانهای روبهرو مخفی شده و بیشک با آنچه مغ جوان در جستجوی آن بود ارتباط داشت. اشوزدنگهه باز هم از بین نجوای خفاشها که حالا بهخاطر کوتاه شدن سقف، همارتفاعِ گوشهایش شده بودند عبور کرد و کوشید هر چه زودتر آن موجود را بیابد ولی چند قطعه سنگ از زیر پایش لغزید و در گودالی افتاد. گوش شیپوری خفاشها ناگهان چرخید و نجوایشان قطع شد!
اشوزدنگهه نَفَساش را حبس کرد و برجای ایستاد.»
حجم
۱۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
پس جلد اول و دوم کجاس؟!!!
از جلد سوم بخونیم?!!
لطفا جلدهای اول و دوم رو هم قرار بدین!
کتاب خیلی خوبی بود و واقعا امیدپارم نویسندش بیشتر کار کنه اما کثل همه کتاب های. سه جلدی جلد اپل و دوم فوق العاده بود و جلد سوم از گیرایی کمتری برخوردار بود همه چی سریع تر اتفاق افتاد و
نبرد خیر و شر. این وصف نبردیست که درازایش به شش هزاره خواهد رسید. نبرد میان اشوزدنگهه و شاماش شوموکین. واشوزدنگهه مسافر زمان است. اما نه حضور در اتفاقات عادی زمان بلکه اثرگذار بر پیچ و واپیچهای کلیدی ادوار: اشوزدنگهه. ابرقهرمانی که
کتاب زیبایی بود داستانش رو دوست داشتم و رویه داستان سرایی رو اما در جلد سوم انگار همه چی روی دور تند بود و سریع تموم شد با این حال پیشنهاد میکنم کسایی که به تاریخ علاقه مندن بخونن جلد اول و دوم رو