دانلود و خرید کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان شهریار وقفی‌پور
تصویر جلد کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان

کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان

معرفی کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان

کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان نوشتهٔ شهریار وقفی پور است. نشر نیماژ این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی قطعاتی روان‌کاوانه در باب هنر مدرن.

درباره کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان

کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان قطعاتی روان‌کاوانه در باب هنر مدرن را در بر گرفته است. در این کتاب با سلاح روان‌کاویِ لکانی، خوانشی از هنر مدرن ارائه شده است. شهریار وقفی پور عنوان برخی از این قطعات را «هنر مدرن: بیگانگی، هراس، بی‌خانمانی»، «سیمپتوم: وحشت ابژه، ساخته‌شدن سوژه»، «قانون: درونِ بیرون یا بیرون درون؟»، «فرشتهٔ تاریخ، فرشتهٔ هنر» و «هنر مدرن به‌مثابهٔ پایان هنر» گذاشته است. او در قالب ۱۳ جستار که پیوستگی آن‌ها به‌وضوح دیده می‌شود، تئوری‌های لکانی را با هنر مدرن پیوند داده است.

خواندن کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد هنر مدرن و حوزهٔ نظریهٔ ادبی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره شهریار وقفی پور

شهریار وقفی پور در خرداد ۱۳۵۶ زاده شد. او شاعر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ شعر «احمد شاملو» است؛ همچنین فعال در حوزهٔ روان‌کاوی و ادبیات (نظریه و نقد، تالیف) است. او فارغ‌­التحصیل کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی‌ارشد فلسفه‌ٔ هنر از دانشگاه هنر است. عضویت در هیئت‌داوران چندین مسابقه‌ٔ ادبی، از جمله جایزه‌ٔ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی و جایزهٔ ادبی «والس» از فعالیت­‌های مهم این نویسنده است.

بخشی از کتاب محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان

«از آنجا که تاریخ هر پدیده‌ای را روایت خالص شدن و پررنگ شدن خصلت‌های برسازندهٔ آن است، در زمانهٔ کنونی شاهد حاد شدن این خصلت‌هاییم: همه‌جا چهره‌ها و تصاویر مرگ و فقدان حاضرند و زبان هنر، فلسفه و فرهنگ زبان سوگواری و ماخولیا است. برخی از جنبه‌های این «حالت» (تجربهٔ مدرنیته به‌عنوان گونه‌ای شکست یا مدرنیته به‌عنوان فقدان) را می‌توان در انواع تولیدات صدوپنجاه سال اخیر شاهد بود: معاملهٔ فاوست با شیطان («شکست علم و تکنولوژی»)؛ اشعار مرثیه‌وار هولدرلین از زمانهٔ عسرت و فقدان ریشه‌ای؛ دیالکتیک هگل و روایتش از اودیسهٔ روح به‌عنوان روایت شکست‌های پی‌درپی یا غلتیدن از فقدانی به فقدان دیگر؛ روایت بالزاک و فلوبر از زوال فئودالیسم و ملال بورژوازی؛ سوگواری هنری جیمز بر اروپای در حال احتضار؛ روایت اضمحلال بورژوازی در پروست؛ مفتش اعظمِ داستایوفسکی؛ استفادهٔ نقیضه‌وار یا پارودیک جویس و الیوت از اساطیر کهن؛ بحران علوم انسانی در نزد هوسرل؛ فراموشی وجود هایدگر؛ دیالکتیک منفیِ آدورنو؛ پایان متافیزیک دریدا؛ سوژهٔ دوپارهٔ لاکان؛ مرگ رمان؛ عدم‌امکان شعر و نظایر آن، به‌طوری که می‌توان با فهرستی از این دست کتابچه‌ای تدارک دید.

تمام آن اموری را که در بالا از آن‌ها نام برده شد، می‌توان تجلیِ حس آگاهی به فقدان و ازدست‌رفتگی دانست، یعنی همان چیزهایی که ضرورتاً به حس ماتم و سوگواری منجر می‌شود، همان حسی که ناشی از فقدان عزیز یا ابژه‌ای محبوب یا حتا آرمانی است. لیکن همان‌طور که از دیالکتیک روشنگری آدورنو و هورکهایمر آموخته‌ایم، یکی از خصوصیات مدرنیته «درونی کردن» است: ما همان‌طور که بر دنیای بیرون اقتدار اعمال کرده، آن را رام می‌کنیم؛ همین فرایند را درونی می‌کنیم و خود را نیز مانند دنیای بیرون قربانی می‌کنیم. در فرایند از دست دادن ابژه نیز، سوژه گاه ابژه را درونی خویش می‌سازد و ازهمین‌رو، فقدان ابژه به‌معنای از دست رفتن بخشی از وجود خود سوژه است. در اینجا شاید بتوان به شیئی شدن روابط انسانی و فتیشیسم کالایی (انسانی یا جنسی‌شدن کالا) اشاره کرد، بدین منظور که درونی شدن ابژه روشن‌تر شود. در چنین حالتی، سوژه به‌جای سوگواری به جهان سوداییِ ماخولیا پس می‌نشیند.

بنا به تحلیل فروید در مقالهٔ «ماتم و ماخولیا»، سوگواری کردن واکنشی طبیعی و ضروری در برابر از دست دادن ابژه است. هیچ‌کس به دلخواه از عزیز یا ابژه‌ای محبوب دل نمی‌کند، چراکه دوست داشتن ابژه (فرد یا شیء دوست‌داشتنی یا آرمان) مستلزم سرمایه‌گذاری روانیِ «خود» یا اگو در ابژه است که این سرمایه‌گذاری سبب کاهشِ توجه «خود» یا اگو به خویشتن می‌شود که البته این کاهش لیبیدو از طریق عشق متقابل جبران می‌شود؛ حال آنکه با قطع این عشق یا به‌عبارتی فقدان ابژه، اگو با فقر روبه‌رو می‌شود. در عمل سوگواری سوژه یا اگو قادر می‌شود این فقر را پشت سر گذاشته، سرمایه‌گذاریِ شهوانی یا لیبیدوییِ خویش را در ابژه‌ای دیگر جست‌وجو کند؛ لیکن اگر سوژه موفق به گذراندن ماتم نشود، یعنی عملِ سوگواری به نتیجهٔ خویش نرسد، حالت ماخولیا به‌وجود می‌آید، در این حالت، «خود» ناتوان از نیروگذاری کافی در ابژه‌های بیرونی برای جلب توجه آن‌ها است؛ درعوض، نیروی شهوانی به خود بدن سوژه منعطف می‌شود و این‌گونه بدن خود، یا دست‌کم رنجش، را جایگزین نوعی ابژهٔ عشقی بیرونی می‌سازد. در ماتم یا سوگواری، سوژه به از دست رفتن ابژه‌ای محبوب واکنش نشان می‌دهد، حال آنکه در ماخولیا این رابطه به‌شدت دوپهلو است: سوژه به ابژه‌ای مفقود عشق می‌ورزد و درعین‌حال از آن متنفر است. سوژهٔ ماخولیایی با منظومه‌ای از احساسات دوپهلو، حس گناه، تنفر از نفس و تقلیل احساس احترام به نفس درگیر است. به نوشتهٔ ژولیا کریستوا، افراد ماخولیایی «خویشتن را خطاکار به‌شمار نمی‌آورند، بلکه خود را یک‌سره گناهکار و مبتلا به نقصی بنیادین و کمبودی ذاتی می‌دانند... برای چنین افسردگان خودشیفته‌ای، اندوه حقیقتاً تنها ابژه‌ای است که با آن سروکار دارند».»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان