کتاب در غرب خبری نیست
معرفی کتاب در غرب خبری نیست
کتاب الکترونیکی «در غرب خبری نیست» نوشتهٔ اریش ماریا رمارک با ترجمهٔ سیروس تاجبخش در انتشارات ناهید چاپ شده است. در غرب خبری نیست تجربیات سربازان جوان آلمانی در جنگ جهانی اول را به تصویر میکشد. این اثر که اولینبار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد، بهسرعت به یکی از برجستهترین آثار ضد جنگ تبدیل شد و به دلیل دیدگاه صریح و بیپردهاش نسبت به جنگ و تأثیرات روانی و فیزیکی آن بر جوانان، در بسیاری از کشورها به شهرت رسید.
درباره کتاب در غرب خبری نیست
رمان در غرب خبری نیست هم یک اثر ادبی و هم یک سند تاریخی برای درک بهتر جنگ جهانی اول و تأثیرات آن بر نسلها است. این کتاب داستان پل بومر، یک سرباز جوان آلمانی را روایت میکند که همراه با دوستانش در مدرسه تحت تأثیر سخنرانیهای میهنپرستانهٔ معلمشان به جنگ میروند اما بهزودی با واقعیتهای تلخ و خشن جنگ در خط مقدم روبهرو میشوند که با تصورات قبلیشان فاصلهٔ زیادی دارد. این کتاب بهخوبی تأثیرات روحی و جسمی جنگ بر سربازان و دشواریهای بازگشت آنها به زندگی عادی پس از جنگ را به تصویر میکشد. این اثر خواننده را به درون تجربیات و احساسات شخصیتها میبرد و او را با احساساتی از جمله ترس، اندوه و در مواردی بیتفاوتی به زندگی که به مرور زمان در آنها شکل میگیرد، آشنا میکند. نویسنده همچنین به تأثیر جنگ بر روابط شخصیتها و دیدگاههایشان نسبت به جهان پیرامون میپردازد. او بهخوبی نشان میدهد که چگونه جنگ بهتدریج هویت و انسانیت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را از هر آنچه قبلاً باور داشتهاند، دور میکند.
این کتاب به دلیل نگاه بیطرفانه و واقعگرایانهاش به جنگ، به یکی از نمادهای ادبیات ضدجنگ تبدیل شده است و به خوانندگان امکان میدهد تا تصویر واضحتری از ویرانیها و آسیبهای عمیقی که جنگ به انسانها و جوامع وارد میکند، مشاهده کنند. در غرب خبری نیست هم در زمان خود و هم در طول دههها بهعنوان یکی از قویترین پیامهای ضدجنگ باقی مانده است.
کتاب در غرب خبری نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به خوانندگانی که به مطالعهٔ تاریخ و آثار ضدجنگ علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
درباره اریش ماریا رمارک
اریش ماریا رمارک در ۲۲ ژوئن ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور آلمانی بود. عمدهٔ شهرت اریش ماریا رمارک، بهخاطر نوشتن رمان ضدّجنگ «در جبهه غرب خبری نیست»، است. این اثر باعث شد که رژیم نازی کتاب او را توقیف کند و تابعیتش هم لغو شد. رمارک خود تنها ۶ هفته در خط مقدم جبهه در جنگ جهانی اول حضور داشت، اما این مدت زمان کافی بود که پس از جنگ دیگر نتواند به زندگی معمولی بازگردد و از افسردگی، دلهره و ترس رنج ببرد. رمارک در ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۰ در ۷۲سالگی و در سوئیس چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب در غرب خبری نیست
«از هرسمت به یارو فشار آوردیم. هیچکس از او دل خوشی نداشت چون بخاطر او دو وعده غذای ما بیموقع و یخکرده به سنگر رسیده بود. تا شلیک توپ و خمپاره شروع میشد دیگر زورش میآمد آشپزخانه را حرکت دهد و نزدیک گروهان دایر کند. به همین جهت مقسمهای ما برعکس مقسمهای گروهانهای دیگر یک میدان مشق راه میرفتند تا پیالههای آبگوشت را به سنگر برسانند. «بولکه» آشپز گروهان اول عجب بچه نازنینی بود. با آنکه حیوانک مثل خوک چاق و خپله بود ولی باز به موقعش دیگهای غذا را تا خط اول جبهه میرساند.
دیگر خون همهمان به جوش آمده بود و اگر سر و کله فرمانده گروهان از دور پیدا نشده بود فیالمجلس حقش را کف دستش میگذاشتیم. ستوان از جریان بگومگوی ما پرسجو کرد اما فقط گفت: «بله دیروز تلفات ما خیلی سنگین بود.»
بعد نگاهی توی دیگ انداخت: «مثل اینکه لوبیاها بد نشده.»
موقرمز با سر تصدیق کرد: «آخه امروز گوشت و دنبه هم قاطیش کردم.»
ستوان ما را ورانداز کرد. او نهتنها افکار ما را میدانست بلکه از خیلی چیزهای دیگر هم باخبر بود چون او با درجه سرجوخگی وارد این گروهان شده بود و بعد کمکم به ستوانی رسیده بود. از نو در دیگ را برداشت و بو کشید. بعد همینطور که میرفت گفت: «همه جیرهها را تقسیم کنید. حق به حقدار میرسه. یک بشقاب پر هم برای من بیارید.» »
حجم
۲۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۵ صفحه
حجم
۲۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۵ صفحه