کتاب دریدا در متن
معرفی کتاب دریدا در متن
کتاب دریدا در متن نوشتهٔ عبدالکریم رشیدیان است و نشر نی آن را منتشر کرده است. در این کتاب مباحث محتوایی و مهم بیش از پنجاه اثر دریدا مستقیماً مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نکات مرتبط و مهم بعضی نوشتههای دیگر او نیز به میان آورده شده است.
درباره کتاب دریدا در متن
درک فلسفهٔ دریدا نهفقط برای فهم بسیاری از پویشهای اندیشهٔ معاصر در فرانسه و بیرون از آن اجتنابناپذیر است، بلکه درونمایههای خود آن نیز شایستهٔ توجه و تأمل است. اگر اندیشهٔ دریدا را با اندیشهٔ دو چهرهٔ نامدار دیگر در فرانسه، فوکو و دلوز، مقایسه کنیم، به نظر میرسد مضامین دریدایی رنگ و بوی «فلسفیتری» دارند، بدین معنا که دریدا به پرسشهای کهنسال فلسفی و بحث دربارهٔ خود فلسفه علاقهای چشمگیر نشان میدهد. هیچ متفکر برجستهٔ فلسفهٔ معاصر فرانسوی به اندازهٔ دریدا با متفکران گوناگون درگیر نشده و از همین رو آثار او منبع گستردهای دربارهٔ فلسفه و فیلسوفان و اندیشمندان دیگر در اختیار خوانندگان میگذارد که گرچه از نگاه او مطرح میشوند، اما این امر چیزی از اهمیت تحلیلهای او کم نمیکند.
فلسفهٔ دریدا را مثل هر فلسفهٔ دیگری از منظرهای گوناگون میتوان بررسی کرد: تبیین کلی محتوا، توضیح کلی مضامین مهم و مفاهیم کلیدی، ساختمان درونی و پیوندهای بیرونی آن، خاستگاه یا هدف آن، جایگاه آن در تاریخ اندیشه و غیره؛ و آثار بسیاری در این زمینهها وجود دارد.
هدف از کتاب دریدا در متن این بود که دریدایی تا حد ممکن نزدیکتر به خود او به خواننده معرفی شود؛ که دریدا را نه در «جزم»هایش (یا در جزمهای منتسب به او)، بلکه در متن بحثها و توضیحاتش بهتر میتوان شناخت.
در این متن مباحث محتوایی و مهم بیش از پنجاه اثر دریدا مستقیماً مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نکات مرتبط و مهم بعضی نوشتههای دیگر او نیز به میان آورده شده است. تنظیم متن به گونهای است که خوانندگان میتوانند نهفقط شکلگیری اندیشهٔ دریدا را در مسیر تاریخی زندهٔ آن از خلال مباحث گوناگون او درک کنند، بلکه چکیدههای گاه مبسوطی از اکثر آثار او را نیز در اختیار داشته باشند. افزون بر این، میتوان راهورسم اندیشهورزی دریدا را، که ساختارزدایی نامیده میشود، در نمونههایی زنده و ملموس مشاهده کرد. در این متنها همچنین میتوان با جوانبی از سرگذشت شخصی دریدا، روایتهای او از زندگی خودش که بیان نوعی بیمأوایی و حاشیهنشینی تاریخی، فرهنگی، دینی و حتی زبانی است و جایگاه «غیرعادی» او را در فرهنگ فرانسوی و اروپایی بازتاب میدهد آشنا شد: بیگانگی با محیط بومی زادگاه، تبدّل دینی والدین، اخراج از مدرسه، دریافت شهروندی فرانسوی، و پسگرفتهشدن آن در زمان کودکی، رابطه با متروپل و مسائل دیگر سبب میشود که دریدا (در بیانی حاکی از شباهتی انکارناپذیر به وضعیت یهودیان آوارهای که میهنشان نه یک سرزمین بلکه یک کتاب بود) اعلام کند که چیزی از آنِ خود، جز یک زبان، زبان فرانسه، ندارد که آن هم از دیگری میآید. تأمل در این وضعیت به فهم موقعیتِ بهزحمت تعیینپذیرِ دریدا و بافت پرتنش اندیشههای او کمک میکند.
دکتر عبدالکریم رشیدیان در کتاب دریدا در متن میکوشد دریدای منتقد فیلسوفان بزرگ، دریدای نظریهپرداز، دریدای بهکاربرندهٔ نظریههایش در زمینههای مختلف، دریدای مدافع جایگاه فلسفه در آموزش (البته با درک خاص او از فلسفه و جایگاه آن)، دریدای کنشگر اجتماعی، و سرانجام دریدایی را که بیش از پیش به مسائل ملموس و مبرم جهان ما میپردازد، البته با استناد به متنهای خود او، بازتاب دهد و همین امر بهناچار کتابی حجیم را شکل داده است.
خواندن کتاب دریدا در متن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دریدا در متن
«دریدا در بخش اول مقالهٔ خود، که نوعی تمهید برای ورود به بخش دوم و بررسی مشخص دیدگاه روسه است، بعضی نکات را مطرح میکند. مثلاً اینکه از نظر روسه در امر ادبی زبان و معنا یکی است و صورت متعلق به محتوای اثر است، و به تعبیر گایتان پیکون برای هنر مدرن اثر نه بیان بلکه آفرینش است. از اینرو تخیّل در ایجاد این یگانگی نقشی تعیینکننده دارد. «تخیل قدرت میانجیگری یا سنتز میان معنا و لفظ، ریشهٔ مشترک عام و خاصو نیز ریشهٔ مشترک همهٔ جفتهای دیگری که بدین شکل جدا شدهاندمنشأ تاریک این شاکلههای ساختاری و این الفت میان «صورت و محتوا» [است] که اثر و دستیابی به وحدت اثر را ممکن میسازد» (نوشتار و تفاوت، ص ۶۱-۶۲).
«پس برای درک هرچه نزدیکتر عملکرد تخیلِ آفرینشگر باید به درونهٔ نامرئی آزادی شاعرانه برگردیم. باید از خودمان جدا شویم تا در ظلمت آن، منشأ کور اثر را بازیابیم... [اما] در اینجا با نوعی خروج از جهان به سوی مکانی سروکار داریم که نه نامکان (non-lieu) است نه جهانی دیگر، نه آرمانشهر، نه غیبت. بلکه، به تعبیر فوسیون که روسه آن را نقل میکند، آفریدنِ «عالَمی است که به عالَم افزوده میشود» (نوشتار و تفاوت، ص ۶۳).
افزونهای بر کل که دریدا در بلانشو (مضمونِ «غیاب محض» یعنی غیاب هر حضور است که میتواند الهامبخش باشد) و فلوبر («کتابی دربارهٔ هیچ») و اَرتو («ناتوانی نوشتن») مصداقهایی از آن را مییابد و روسه آن را در دولاکروا، بالزاک، فلوبر، والری، پروست، تی. اس. الیوت، ویرجینیا ولف و دیگران جستوجو میکند، عبارت است از «آگاهی از داشتن چیزی برای گفتن بهمثابهٔ آگاهی از هیچ، آگاهیای که فقیر نیست بلکه سرکوبشدهترین آگاهی است. آگاهی از هیچ که بر پایهٔ آن هر آگاهی از چیزی میتواند غنی شود و معنا و شکل پیدا کند. و هر گفتاری را پدیدار سازد. زیرا اندیشهٔ چیز بهمثابهٔ چیستی آن چیز پیشاپیش با تجربهٔ گفتار محض، و این یک با خودِ تجربه عجین میشود. اما آیا گفتار محض خواهان ثبت نیست... [دریدا در زیرنویس ادامه میدهد] آیا گفتار به وسیلهٔ همین خواسته تقویم نمیشود؟ آیا گفتار نوعی بازنمایی ممتاز همین خواسته نیست؟» (نوشتار و تفاوت، ص ۶۵).»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۴۳ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۴۳ صفحه