کتاب الگوگرایی در اخلاق
معرفی کتاب الگوگرایی در اخلاق
کتاب الکترونیکی الگوگرایی در اخلاق نوشتهٔ لیندا زگزبسکی با ترجمهٔ امیرحسین خداپرست در نشر کرگدن چاپ شده است. این کتاب بر اساس سخنرانیهای گیفورد تهیه و تدوین شده و به بحث در مورد نظریههای اخلاقی میپردازد. کتاب الگوگرایی در اخلاق اولین بار در سال ۲۰۱۷ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
درباره کتاب الگوگرایی در اخلاق
الگوگرایی در اخلاق یک نظریهٔ اخلاقی نوآورانه است که براساس ارجاع مستقیم به الگوهای رفتار پسندیده شکل گرفته است. زاگزبسکی الگوهای اخلاقی را از طریق احساس تحسین شناسایی میکند و معتقد است این احساس هم انگیزهای برای رفتار اخلاقی است و هم دارای محتوای شناختی است که به ما اجازه میدهد تا ارزیابیهایی اخلاقی داشته باشیم. او در کتاب خود با استفاده از مثالهایی از قهرمانان، قدیسان و حکما نشان میدهد که چگونه روایات الگوها و کارهای تجربی بر شخصیتهای ستایشآمیز میتواند در نظریه و عمل بهکار رود.
لیندا ترینکاوس زگزبسکی میگوید که بهترین راه برای اطمینان از صحت یک احساس این است که ببینیم آن احساس در طول زمان و در مجموعهای از حالات روحی ما که در بهترین شکل ممکن از آنها استفاده میکنیم، دوام میآورد یا خیر. این نکته به عنوان انعکاس وجدانی شناخته میشود و نشاندهندهٔ این است که چگونه میتوانیم به صحت یک باور مطمئن شویم.
کتاب الگوگرایی در اخلاق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران علوم انسانی، بهویژه آنهایی که در زمینهٔ فلسفهٔ اخلاق، روانشناسی اخلاقی و فلسفهٔ دین پژوهش میکنند، مناسب است. همچنین کتاب به افرادی که به مطالعه دربارهٔ نظریات اخلاقی مدرن و چگونگی تعامل آنها با فرهنگ و روانشناسی علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب الگوگرایی در اخلاق
«نقشهها مقیاسهایی متفاوت دارند و همین نکته را میتوان دربارهٔ نظریهها گفت. اگر نقشهٔ منطقهٔ جغرافیاییِ بزرگی مانند یک قاره را داشته باشیم، انتظار داریم که بتوانیم بگوییم نقشههای مناطق کوچکتر کجای نقشههای منطقهٔ بزرگتر میافتند. بنابراین، باید بتوانیم بگوییم نقشهٔ یک شهر کجای نقشهٔ یک قاره میافتد. تصورمان این است که اگر در نقشهٔ بزرگتر روی نقطهای تمرکز کنیم که نشانگر یک شهر است، نقشهٔ شهر را خواهیم دید. به همین شکل، اگر روی بخشی از نقشهٔ اخلاقیمان تمرکز کنیم، باید بتوانیم نظریههای دوستی، حق، وظایف در قبال نسلهای آینده، توزیع عادلانهٔ منابع و همهٔ دیگر وجوه روال اخلاقی را آشکار کنیم که برای کمک به فهم ما نیازمند پرداخت نظریاند. در نظریهٔ من، باید بتوانیم بگوییم که همهٔ باورها و روالهای اخلاقیمان، ازجمله روایتها، گزینگویهها، قواعدی چون «ده فرمان»، اعمال تنبیهی و مانند آنها کجای نقشه میافتند. نظریه نمیتواند و نباید جزئیاتِ زیاده از حد داشته باشد، ولی ما باید بتوانیم بگوییم که جزئیات، وقتی ظاهر شوند، کجای نقشه میافتند.
به همین دلیل، فکر میکنم نظریهٔ اخلاقِ آرمانی باید جایی هم برای دیگر نظریهها داشته باشد، بهویژه نظریههایی که شناختهشده و برگرفتهٔ عموماند. دلیلش این است که خلق نظریهها جزو روالهایی است که نظریه قصد تبیینشان را دارد. اگر افراد گاهی از اصل فایده یا این اصل استفاده میکنند که باید همهٔ اشخاص را محترم شمرد، نظریهٔ خوب باید این اصول را در بر بگیرد. وقتی فیلسوفان ساختارهایی نظری ایجاد میکنند که میکوشند این اصول را توجیه کنند، کارِ نظریهسازیشان مؤلفهای از کل روالهای اخلاقی ما میشود و، بهطور آرمانی، نظریه باید نشان دهد که چرا این نظریهها پرورانده شدهاند، کجای نقشهٔ اخلاقیمان میافتند و چگونه میتوانند موجه شوند.»
حجم
۵۱۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۵۱۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه