کتاب کارآموز سرخ
معرفی کتاب کارآموز سرخ
کتاب کارآموز سرخ نوشتهٔ جیمی جکسن و ترجمهٔ سایه آبیز است. نشر صاد این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر را یک روزنامهنگار فوتبالی دربارهٔ یک بازیکن فوتبال نوشته است؛ دربارهٔ «اوله گونار سولسشر».
درباره کتاب کارآموز سرخ
کتاب کارآموز سرخ در ژانر زندگینامهای نوشته شده و نویسندهٔ آن، جیمی جکسن، روزنامهنگار فوتبالی منچستریونایتد در نشریههای گاردین و آبزرور است؛ مردی که مترجم احتمال میدهد اصلیتی بریتانیایی داشته باشد؛ چون از توصیفات درهمپیچیده و ساختارهای عجیبوغریبی در کلامش استفاده کرده که معمولاً خوراک نویسندههای همان حوالی است.
در این کتاب، جیمی جکسن خیلیوقتها فرض را بر این قرار داده که مخاطبی که این کتاب را میخواند، خبر دارد که فلانباشگاه نروژی در دستهٔ دوم یا سوم لیگ این کشور در فلانماه و فلانسال دقیقاً کدام اتفاق کماهمیت را تجربه کرده است. او گاه خواننده را با جزئیاتی درهموبرهم گیج میکند و ازآنجاکه برای مترجم کتاب حاضر اهمیت بسیار بالایی داشت که کارآموز سرخ کتاب قابلاعتماد و دلچسبی از آب دربیاید، برایاینکه مطمئن شود دقیقاً منظور نویسنده از هر جمله چیست، خیلیوقتها ناچار میشده دهها و صدها بار وبسایتهای مختلف را زیرورو کند، بازیهای مختلف فوتبال را در یوتیوب جستوجو و تحلیل کند و نتایج لیگهای مختلف و رقابتهای متنوع را در ویکیپدیا و وبسایتهای فوتبالی بررسی کند تا در نهایت مطمئن باشد که ترجمهٔ این کتاب به بهترین شکل ممکن انجام شده است.
این کتاب درمورد «اوله گونار سولسشر» بهعنوان «امید بزرگ» تیم فوتبالِ منچستریونایتد است.
خواندن کتاب کارآموز سرخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران زندگینامهها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کارآموز سرخ
«زحماتی که ایویند و بریتا برای اوله کشیدهاند، برتری ذاتی این پسر را برجستهتر کرده و قطعاً بخشی از موفقیتهای حرفهایاش را مدیون تربیت خوب آنهاست. ایویند میگوید:
«از دید من اینکه بریتا توی تموم این سالها اینهمه لباس ورزشی شسته، خودش کلّی زحمته. مثلاً اینطوری بود که یه کیف میافتاد کف خونه و فرداش بریتا همهٔ لباسهای توی کیف رو شسته و خشک کرده بود و مرتب و آماده برای اوله گذاشته بود. من ازطرف خودم میتونم بگم که اوله حسابی قدردان تموم زحمات مادرش توی این سالهاست. بریتا حواسش به همهچی بود؛ از رژیم و غذای مناسب گرفته تا تقریباً همهچی.»
بریتا میگوید:
«برای اوله خیلی مهم بود که همیشه سروقت برسه سر تمرین، خب ما هم هر کاری میتونستیم براش انجام میدادیم تا بتونه این کار رو با خیال راحت انجام بده.»
مادربزرگ پدری اوله هم چون خیلی به آنها نزدیک بود، بخش مهمی از فضایی بود که اوله در آن قد کشید. بریتا دراینباره میگوید:
«مادربزرگش نودوهفت سال عمر کرد و وقتی اوله گونار خیلی کوچیک بود، ازش مراقبت میکرد. اونا باهم کارتهای فوتبالی رو توی صفحات کتاب میچسبوندن. اون موقعها اوله تکتک بازیکنهای تیمهای انگلیس رو میشناخت.»
آنطور که مادرش میگوید، وسواس اوله گونار برای دانستن همهچیز درمورد فوتبال هنوز هم پابرجاست:
«اون همیشهٔ خدا در حال خریدن و خوندن کتابهاییه که از سرمربیهای مختلف بیرون میآد تا ببینه هرکدومشون چجوری تیمش رو رهبری میکنه. از کتابهای مربوط به الکس فرگوسن گرفته تا مورینیو و کلوپ، سرمربی لیورپول و گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی. اون همهٔ این کتابها رو خونده و همهچیز رو درمورد رویکرد این آدمها به تمرین، سیستمشون توی تمریندادن و فلسفهشون میدونه؛ برای همین فکر میکنم توی سیستم سرمربیگری خودش هم بخشی از هرکدوم از این تجربیات رو آورده.»»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۰۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۰۲ صفحه