کتاب در شناخت مثنوی معنوی
معرفی کتاب در شناخت مثنوی معنوی
کتاب در شناخت مثنوی معنوی (شناسنامه، ساختار، سبک، محتوا، پژوهشها و نسخهها) نوشتهٔ مهدی سالارینسب است و فرهنگ معاصر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب در شناخت مثنوی معنوی
مجموعهٔ «در شناختِ نامورنامهها» معطوف است به معرفی متون، از اینرو، شخص نویسنده و مسائل زندگی و دیگر آثار او تا جایی که بررسی و شناسایی متن اقتضا میکند در محدودهٔ تحقیق میگنجد.
این مجموعه مختص معرفی تحلیلی متونی است که میتوان آنها را ستونهای فرهنگ فارسی دانست. کتاب در شناخت مثنوی معنوی یکی از کتابهای این مجموعه است.
مقصود از این کتاب معرفی کتاب مثنویمعنوی است در شش فصل به شمارِ دفاتر مثنوی، با نظر به مطالب تاریخی، ساختاری و محتوایی، و با معرفی اجمالی مهمترین شروح و پژوهشها و نسخههای خطی و چاپی موجود از آن. دو فصل اول عهدهدارِ بررسی قشر و مادهٔ مثنوی است، به عبارت دیگر این معرفی با اوّلیترین اطلاعاتِ سجلّی یا شناسنامهای آغاز میشود، از قبیل نام و نسب مثنوی، تعداد و ساختار دفاتر، اَعلام متن و در نهایت چکیدهای از هر شش دفتر. دو فصل میانی به بحث صورت و محتوای مثنوی اختصاص دارد: در فصل سوم گفتاری دربارهٔ سرچشمههای فکری و فرهنگی و سپس شمّهای از بنیادیترین اصول و بینشهای مثنوی میآید و فصل چهارم مهمترین عناصر ساختاری و هنری و مختصّاتِ زبانی، واژگانی و رِوایی آن را برمیشمارد. دو فصل آخر، باز از جهت دیگر بازگشتی است به موضوعاتِ بیرونی و جنبی: فصل پنجم به شروحِ مثنوی، تحقیقات صورتگرفته دربارهٔ آن و ترجمههای مثنوی به زبانهای دیگر اختصاص مییابد و در فصل ششم نسخههای خطی و چاپی کتاب معرفی میشود. اینگونه، سیاحت خود را در ساحت مثنوی کامل میکنیم، از بیرونیترین و قشریترین عناصر به درونیترین و جوهریترین بینشها و مختصّات زیباییشناختی میرویم و باز از جهت دیگر به وجوه بیرونی و ظاهری باز میگردیم.
قصد مهدی سالارینسب بر این بوده که تمامی جنبههای لازم برای شناختِ درست و کامل مثنوی و موضوعات و مسائل مهم و اساسی مثنویپژوهی، از جزئی و کلّی، در این دفتر بیاید و در یک کلام «مثنوی اندر فروع و در اصول» شناسانده شود؛ اما در عین حال کوشش شده که طرحِ هر یک به اختصار باشد. از این رو تا آنجا که لازمهٔ چنین نوشتهای ست، مطالب مطرح شده و به قدر نیاز شرح و بسط داده شده؛ و در برخی مباحث و جزئیات، ضمنِ اشارهای کوتاه، به معرفی منابع لازم برای مطالعه بسنده شده است.
نیت نویسنده بر این بوده که این رساله در عین کوتاهی، بهقدر امکان وافی باشد که هم مبتدیان را یاریگر افتد و هم منتهیان را کارآمد.
به این ترتیب نوشتهٔ حاضر در بعضی از بخشها، گردآوری و تلخیص و تحلیل وجوهی از مثنوی با نظر به تحقیقات موجود است، و در برخی دیگر، مباحث، دیدگاهها و نکات تازهای را پیش رو مینهد.
خواندن کتاب در شناخت مثنوی معنوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند درمورد مثنوی معنوی بیشتر و عمیقتر بدانند پیشنهاد میکنیم. کسانی که بهتازگی میخواهند سراغ مثنوی بروند نیز میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب در شناخت مثنوی معنوی
«با توجه به اینکه مولانا دفتر دوم را در سال ۶۶۲ آغاز کرده و خود به این امر تصریح میکند، و با استناد به گفتهٔ افلاکی که فترت بین اتمام دفتر اول و آغاز دفتر دوم را دو سال برمیشمرد، و اگر مدت تصنیفِ دفتر اول را دو تا سه سال در نظر بگیریم، میتوان گفت که دفتر اول بین سالهای ۶۵۷ تا ۶۶۰ سروده شده، و تاریخِ آغاز مثنوی سال ۶۵۷ یا ۶۵۸ هجری قمری است؛ یعنی در ۵۳ یا ۵۴ سالگی مولانا (به حسابِ سال قمری) و ۱۲ یا ۱۳ سال بعد از غیبت شمس. مولاناشناس ترک، عبدالباقی گولپینارلی، از شارحینِ مثنوی، نظر دیگری دارد؛ او با استناد به دو بیت از دفتر اول که در آنها سخن از خلفای عباسی میرود، شروع و پایان نظمِ دفتر اول را پیش از سال ۶۵۶ میداند که در آن سال، خلافت بنیعباس در بغداد برچیده میشود. با پذیرش این قول، فاصلهٔ بین پایان یافتنِ دفتر اول و آغاز شدنِ دفتر دوم حدود شش سال خواهد بود. طبق نظر گولپینارلی، نظم مثنوی در زمان حیات صلاحالدین آغاز شده است. اما عبدالحسین زرینکوب این رأی را باطل و افسانه میخواند، و محمد استعلامی نیز همین نظر را دارد.
همچنین خلیلالله خلیلی، ادیب و شاعر افغانی، متذکر میشود که سلطان ولد در ابتدانامه زمان مصاحبت مولانا و حسامالدین را ده سال نوشته است که در آن صورت، دفتر اول نمیتواند پیش از ۶۶۲ یعنی ده سال قبل از وفات مولانا آغاز شده باشد؛ حال آنکه مولانا خود به صراحت، آغاز دفتر دوم را ۶۶۲ میداند پس باید دفتر اول پیش از آن آغاز شده باشد، بنابراین آغاز مصاحبتِ مولانا و حسامالدین چند سالی پیشتر میرود. او جمع این دو قضیه را سبب تشویش میداند. جلالالدینهمایی نیز در مقدمهٔ خود بر تصحیح ولدنامه متذکر این سخنِ سلطان ولد شده و بر مبنای آن مصاحبتِ مولانا و حسامالدین را بین سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ دانسته بیآنکه به اشکالی که خلیلالله خلیلی بر این سخن وارد کرده است اشاره کند.
القصه، میدانیم که مولانا دو سال بعد از رفتنِ شمس هنوز امیدِ یافتنِ او را دارد و چندبار بدین امید به شام سفر میکند و بعد از آنکه از رحلت شمس یقین حاصل میکند و به قول سلطان ولد او را در خویش مییابد، در قونیه آرام میگیرد و دگربار مسند ارشاد میگسترد. روشن است که بخشی از غزلیات، فیهمافیه و مکتوبات محصول این دوران است؛ تا آن زمان که اساسِ سرودنِ مثنوی را بنیاد مینهد، دفتر اول را به پایان میبرد و پس از وقفهٔ میان دفتر اول و دوم، از آغاز دفتر دوم تا آخر مثنوی، بدون توقف، سرودن را ادامه میدهد.»
حجم
۸۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۸۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه