کتاب زیاد بهش فکر نکن

کتاب زیاد بهش فکر نکن نوشتهٔ نیک ترنتون و ترجمهٔ الهام همت آبادی و زیبا قمصریان است. انتشارات شمعدونی این ۲۳ تکنیک برای رفع آشفتگی‌های ذهنی را منتشر کرده است.

درباره کتاب زیاد بهش فکر نکن

گفته شده است که استرس و اضطراب یکی از مشکلات و اختلال‌هایی است که ما به‌طور مرتب و روزانه با آن درگیر هستیم. اضطراب منشأ بسیاری از گرفتاری‌ها و اختلال‌های روانی و جسمی برای انسان است. مطالعات جدید نشان داده که ریشهٔ بسیاری از بیماری‌ها و سرطان‌ها در همین حس دائمی اضطراب و استرس نهفته است. کتاب زیاد بهش فکر نکن حاوی ۲۳ تکنیک برای آن است که در آشفتگی‌های ذهنی غرق نشویم. این کتاب که جزو مجموعهٔ «کتاب‌های زندگی بهتر» است، شش فصل دارد و خلاصه‌ای از آن نیز در پایان اثر قرار داده شده است. کتاب حاضر حاوی تمریناتی عملی و مفید برای رفع آشفتگی‌های ذهنی است. انسان به‌صورت غیرارادی به نشخوار فکری و بیش از حد فکرکردن دچار شده و متوجه نیست که دچار چه آسیب‌هایی می‌شود. کتاب حاضر که بسیار ساده و کاربردی است، سعی دارد ما را از بند نشخوار فکری رها کند. با نیک ترنتون و ۲۳ تکنیک او همراه شوید. این نویسنده تحصیلات آکادمیک خود را ابتدا تا مقطع لیسانس در رشتهٔ اقتصاد و پس از آن کارشناسی‌ارشد خود را در رشتهٔ روان‌شناسی رفتاری ادامه داد.

خواندن کتاب زیاد بهش فکر نکن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زیاد بهش فکر نکن

«روش تفکر بدون اضطراب، بسیار ساده است. روایت‌های درونی شخصی و خودگویی ما می‌تواند دنیای پیچیده‌ای برای مان بسازد که ارتباط بسیار کمی با دنیای واقعی دارد. یکی از شیوه‌هایی که افکار بیش‌ازحد و استرس‌زا از طریق آن ما را از مسیر اصلی منحرف می‌کنند، این است که درست ندانیم چه چیزی برای خوشبختی و رفاه ما کاملاً ضروری است... و یا این که چه چیزی می‌تواند یک انتخاب خوشایند، اما غیرضروری، باشد.

تمرکز بر نیازها به جای خواسته‌ها به ما کمک می‌کند تا به هسته اصلی مسائل برسیم و آن‌چه را که واقعا دارای اهمیت است را در الویت قرار دهیم. تمرکز بر آن‌چه واقعاً مهم است و کنار گذاشتن آن‌چه مهم نیست، چندان هم بدون استرس نیست.

بگذارید برای این مورد نیز مثالی بیاورم: مثلاً ممکن است فردی باید برای نقل مکان به منطقه‌ای جدید برنامه‌ریزی کند. وقتی به همه جزئیات خانه‌ای فکر می‌کند که بیشترین تناسب را با شیوه‌های زندگی او دارد، دچار سردرگمی و استرس می‌شود. در نهایت غرق در نشخوار فکری روی جزئیات کوچک و کوچک‌ترمی‌شود؛ خانه الف حیاط بزرگی دارد، اما گران‌تر از خانه ب است. با وجود این، به مراکز تجاری نزدیک‌تر است. خانه پ به مراکز تجاری نزدیک‌تر و ارزان‌تر است، اما حیاط ندارد. اما وقتی پارکت‌های چوبی‌ای به این زیبایی دارد، آیا باز هم نداشتن حیاط اهمیت دارد؟ و ...

شاید فکر کنید که انتخاب‌های بیشتر و بهتری دارید و در آخر انتخاب بهتری هم می‌کنید. اما در واقع این موضوع می‌تواند شما را از کار بیندازد و معیارهای شما را برای انتخاب کم‌اثر کند. تلاش برای بهبودی بی‌پایان، فرد را بیش از پیش از ارزش‌های اساسی خود دور می‌کند و توجه فرد را به سمت چیزهایی منحرف می‌کند که مهم هستند، اما اساسی نیستند.

در این مثال، فرد می‌تواند دست از این کار بردارد و فهرستی از سه ویژگی ضروری و اصلی خود را برای خانه جدید. پس از نوشتن این ویژگی‌ها، به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند از قیمت، حیاط و حمام صرف نظر کند. او می‌تواند از ویژگی‌های غیرضروری چشم‌پوشی کند.»