کتاب عشق و خوشبختی
معرفی کتاب عشق و خوشبختی
کتاب الکترونیکی «عشق و خوشبختی» نوشتهٔ رابرت هولدن با ترجمهٔ میترا سلیمانی در انتشارات گیوا چاپ شده است. کتاب عشق و خوشبختی به خواننده نشان میدهد که چگونه میتواند شادی واقعی را پیدا کند و آن را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کند. رابرت هولدن با استفاده از تحقیقات علمی، داستانهای واقعی و تمرینهای عملی، راهکارهایی برای تغییر نگرشها و باورها به منظور دستیابی به شادی پایدار ارائه میدهد.
درباره کتاب عشق و خوشبختی
عشق و خوشبختی با هدف کمک به افراد برای دستیابی به شادی حقیقی نوشته شده است. این کتاب با ارائه تمرینها و راهکارهای عملی به شما کمک میکند تا نگرشها و باورهای خود را تغییر دهید و زندگی شادتری را تجربه کنید. رابرت هولدن در این کتاب به بررسی عواملی میپردازد که مانع از احساس خوشبختی میشوند و راهکارهایی برای غلبه بر این موانع ارائه میدهد. او با استفاده از تجربیات خود و نتایج تحقیقات علمی، نشان میدهد که شادی یک انتخاب است و میتوان با تغییر نگرشها و باورها به آن دست یافت.
رابرت هولدن با استفاده از داستانهای الهامبخش و تمرینهای کاربردی، خواننده را تشویق میکند تا به دنبال شادی واقعی باشد. او تأکید میکند که شادی وابسته به شرایط خارجی نیست بلکه از درون فرد سرچشمه میگیرد. این کتاب به خواننده کمک میکند تا به شناخت بهتری از خود برسد و راههای جدیدی برای تجربه شادی پیدا کند.
کتاب عشق و خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای همهٔ افرادی که به دنبال افزایش سطح شادی و رضایت خود در زندگی هستند مناسب است. اگر شما در جستوجوی راههایی برای بهبود زندگی روزمرهٔ خود و افزایش حس خوشبختی هستید، این کتاب میتواند برای شما مفید باشد. همچنین برای افرادی که علاقهمند به روانشناسی مثبت و توسعهٔ فردی هستند، این کتاب راهنماییهای عملی و کاربردی ارائه میدهد.
بخشی از کتاب عشق و خوشبختی
«تاریخی را مشخص کنید. با پدر و مادر، یا هر کسی که دوست دارید، گفتوگویی را با موضوع خوشبختی انجام دهید. درآغاز، این کار کمی ناراحتکننده است؛ اما اگر به خودتان اجازه بدهید که اهمیت آن را به یاد آورید، این مسأله رفع میشود.
مارک، وکیل است و سال ۲۰۰۰ در کلاس شرکت کرد و پس از دیدار و گفتوگو با پدرش، ایمیلی برایم فرستاد. او نوشته بود: ما در یک رستوران عالی در نیویورک قرار گذاشتیم. هدف این دیدار، نخستین گفتوگوی ما درمورد خوشبختی بود. من چهلساله و مجرد بودم. پدرم هفتادساله و سرحال بود. هیچ کدام از ما عصبانی نبودیم. خوشبختی موضوعی جدید برای گفتوگوی ما بود. من باور داشتم این گفتوگو از دیگر گفتوگوها سختتر است. پدرم یک نوشیدنی سفارش داد. هنگام نوشیدن، گفتوگو را آغاز کردیم. کل بعدازظهر ما دربارهٔ تعریف خوشبختی، باورها، ترسها، نومیدیها و امیدها حرف زدیم. رابرت، صادقانه میگویم: هرگز حسی شبیه چنین احساس نداشتم. در تمام عمرم آرزو داشتم پدری مثل دیشب داشته باشم. آنچه دیشب رخ داد، معجزهیی میان دو غریبه بود که در یک خانواده و پس از چهار دهه زندگی میکرد. آنچه ما کشف کردیم، این بود که بهراستی خوشبختی را میخواهیم؛ نهتنها برای خودمان؛ بلکه خوشبختی را برای همدیگر هم میخواهیم.»
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه