کتاب سلام خوشبختی
معرفی کتاب سلام خوشبختی
کتاب سلام خوشبختی نوشتهٔ رابرت هولدن و ترجمهٔ میترا سلیمانی است. انتشارات گیوا این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی جلد اول از مجموعهای به نام «خوشبختی».
درباره کتاب سلام خوشبختی
کتاب سلام خوشبختی توضیح داده است که خوشبختی نه ثروت است و نه شهرت یا موفقیت تحصیلی، اما درعینحال همهٔ اینها هست. ممکن است هر کس با شنیدن این پرسش که «خوشبختی چیست؟» بهشکلی به این واژه معنا دهد؛ بااینحال زمانی میتوانیم بهمعنای واقعی به خوشبختی دست یابیم که ابعاد مختلف آن را در زندگی خود احساس کنیم. رابرت هولدن (Robert Holden) در کتاب حاضر، نتیجهٔ ساعتها برگزاری دورهها، کارگاهها و سمینارهای تخصصی خود را در اختیار ما قرار داده است. اگر دوست دارید جلوهٔ حقیقی خوشبختی را در کسب ثروت، شهرت، عشق، داشتن رابطهٔ جنسی موفق، جذابیت، علمآموزی و... در زندگیتان ببینید، آموزههای این کتاب به کمکتان خواهد آمد. این کتاب چهار فصل دارد؛ «فرشتهٔ خوشبختی»، «گفتوگو دربارهٔ خوشبختی»، «تعریف خوشبختی حقیقی» و «منحنیِ یادگیریِ جدید».
خواندن کتاب سلام خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سلام خوشبختی
«هنگامی که دورهٔ خوشبختی را در لندن اداره میکنم، اغلب با یک تاکسی سیاه از خانهام نزدیک «هاید پارک» و «ناتینگهیل» به کلاس میروم. یک بار، رانندهام هارولد- که حدود پنجاه سال دارد و مهربان و چاق است و در شرقیترین جای لندن زندگی میکند- وقتی به دنبالم آمد، هر دو به هم گفتیم که صبح زیباییست. هارولد از من پرسید: «امروز چهکار میکنید؟»
گفتم: «امروز تدریس ندارم.»
او پرسید: «دربارهٔ چی تدریس میکنید؟»
گفتم: «خوشبختی.»
لبخندی زد و گفت: «درس متفاوتیست!»
سپس پرسید: «چهگونه خوشبختی را درس میدهید؟»
پاسخ دادم: «خب، ما اغلب در کلاس درمورد خوشبختی حرف میزنیم.»
او پرسید: «آیا فقط همین کار را میکنید؟»
گفتم: «خب، برای شروع این کار را میکنم.»
پرسید: «وقتی شاگردان حرف میزنند، نقش شما در کلاس چیست؟»
گفتم: «من اغلب گوش میدهم.»
سپس او بهشوخی گفت: «شبیه من!»
از او پرسیدم: «چهطور؟!»
هارولد گفت: «خب، من شنوندهٔ حرفهییای هستم.»
سپس برایم اینگونه توضیح داد که چگونه کل شش روز در هفته را به حرفهای مردمی گوش میدهد که در تاکسیِ سیاهش نشستهاند.
او گفت: «من حرفهای بسیاری درمورد مردم میشنوم. اینکه دربارهٔ موضوعهای مختلف چگونه فکر میکنند و چه میگویند. من از آنها حرفهای فراوانی را یاد گرفتهام.»
به نظرهارولد، اگر تمام دانشجویان روانشناسی، دستکم یک ترم با یک تاکسی رانندگی کنند، آنان شروط روانکاویِ دیگران را بهتر بهدست میآورند.
هارولد معتقد است: «بیشتر مردم میخواهند حرف بزنند.»
پرسیدم: «دربارهٔ چی؟»
هارولد گفت: «خب، تنها یک چیز را میدانم. آنها هرگز دربارهٔ شادی حرفی نمیزنند.»
گفتم: «خب، این کاریست که من در کلاس انجام میدهم.»
درواقع، بسیاری از رانندگان تاکسی مانند او هستند. بیشک هارولد یک فیلسوف است و بسیاری از رانندگان تاکسی نیز مانند او فیلسوف هستند.
هارولد میگفت: «ما زمان بسیاری را برای فکر کردن میگذرانیم.»
بهتازگی از او دربارهٔ خوشبختیِ واقعی پرسیدم. هارولد سکوت کرد. یکی دو دقیقه گذشت. سپس گفت: «هر کسی دلش میخواهد که خوشبخت باشد؛ اما هیچ کس راه خوشبخت شدن آسان را بلد نیست.»
از او پرسیدم: «اصلاً خوشبختی از نظر تو چیست؟»
بهگمانم هرگز پاسخ هارولد را فراموش نخواهم کرد؛ بهویژه اکنون که نام او را در این کتاب نیز آوردهام. هارولد سخناش را با یک پرسش عجیب و غریب از من آغاز کرد: «آقا، به نظر من شما مانند یک نجیبزاده هستید! این طور نیست؟»
با احتیاط پشت سر هم پاسخی شبیه این میدادم: «بله، گمان میکنم.»
هارولد گفت: «خب، پس اگر تعریفی از خوشبختی را برایتان میگویم، بیادبیام مرا ببخشید!»
سریع گفتم: «عذرخواهیات را پذیرفتم.»
هارولد ادامه داد: «خب، پس باید بگویم که خوشبختی مثل تنفس لعنتیست!»»
حجم
۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۳ صفحه
حجم
۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۳ صفحه