کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه
معرفی کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه
کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه نوشتهٔ محمد محمدی گرگانی است. نشر نی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر شرحی از دوران زندان نویسنده در زندانهای رژیم پهلوی است. این کتاب در سال ۱۳۶۳ منتشر شد و روایتی دستاول از تجربهٔ زندان در دوران استبداد را ارائه میدهد.
درباره کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه
محمد محمدی گرگانی در کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه بیان میکند که عمل سیاسی و اجتماعی، به اصطلاح «استراتژی» یا خطمشی، دارای پیچیدگیهای بسیار است. در مواردی آنچه در پس ذهن فرد میگذرد، به زبان نمیآید و یا در مواردی قابل گفتن نیست. افرادی در اعماق ذهن خود، محاسباتی دارند. گاهی زمانه چنان است که قادر نیستند چیزی بگویند، بنابراین دردمندانه و هوشیارانه و یا فرصتطلبانه، مهر سکوت بر لب میگذارند، اما در گوشهوکنار بعضی از خاطرههایشان، مسائلی مطرح میشود که میتوانند ریشه و مبنای بعضی «مواضع» را روشن کنند و تجربههای گرانقیمتی را به نسلهای بعد منتقل کند؛ او همچنین در مقدمهٔ این اثر میگوید که نگران تبدیلشدن خاطراتش به اصطلاح «حدیث نفس» بوده است، اما در نهایت خود را قانع کرده است که این مسئله را باید با خود و خدا حل کند و نباید به این دلیل از گفتن تاریخ اجتناب کرد؛ حتی اگر از یک نگاه و یا از یک زاویه باشد.
این اثر که نوعی خودزندگینامهنویسی است، شامل ۱۵ فصل است که عبارتاند از «فصل اول: تولد و زندگی با پدربزرگ»، «فصل دوم: دانشگاه»، «فصل سوم: عصر تغییرات بزرگ (ورود به مشی مسلحانه) و عضویت در سازمان»، «فصل چهارم:منابع فکری»، «فصل پنجم: امتحان کوچک؛ ماراتن بازجویی و شکنجه»، «فصل ششم: روزنههای امتحان بزرگ و مهمترین تحول زندگی؛ نخستین تردیدها»، «فصل هفتم: آغاز امتحان بزرگ»، «فصل هشتم: بروز بیشترین اختلافها»، «فصل نهم:دو ضربهٔ سنگین؛ ترور برخی رهبران در زندان و مارکسیستشدن سازمان»، «فصل دهم: فتوای نجاست»، «فصل یازدهم: راه گفتوگو و هماندیشی برای یافتن راه حل»، «فصل دوازدهم: انتقال از زندان مذهبیهای غیرمجاهد به زندان مجاهدین»، «فصل سیزدهم: ورود به بند دو، نقد سازمان و جبههبندیهای جدید»، «فصل چهاردهم: بایکوت منتقدین»، «فصل پانزدهم: شکوه رهایی».
خواندن کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره محمد محمدی گرگانی
محمد محمدی گرگانی فعال سیاسیِ ملی - مذهبی و از مخالفان حکومت پهلوی و منتقدان جمهوری اسلامی است. او از نمایندگان اولین دورهٔ مجلس شورای اسلامی، استاد حقوق دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و دانشگاه آزاد اسلامی (واحد تهران - مرکز) بوده است. او در دورهٔ ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از دانشگاه علامه طباطبایی و بهاجبار بازنشسته شد، اما در دورهٔ جدید به کار بازگشت. او برای عضویت در نخستین مجلس خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (تابستان ۱۳۵۸) و برای نمایندگی مردم از استان مازندران داوطلب شد، اما آرای لازم را کسب نکرد. محمدی نمایندهٔ مردم گرگان و آققلا در اولین دورهٔ مجلس شورای اسلامی (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳) بود؛ او همچنین در انتخابات سومین مجلس شورای اسلامی (بهار ۱۳۶۷) داوطلب شد، ولی با کسب ۳۰۰۰۹ رأی از ورود به آن مجلس بازماند. محمدی گرگانی از مبارزان قدیمی علیه رژیم سلطنتی پهلوی و همچنین از اعضای سازمان مجاهدین خلق در پیش از انقلاب بود که بعد از اختلافات ایدئولوژیک با این سازمان، در سال ۱۳۵۶ از آن جدا شد؛ همچنین بهخاطر حضور در کلاسهای تفسیر قرآن سید محمود طالقانی در زندان و همزمان با عضویتش در سازمان مجاهدین خلق شهرت دارد. او بهدنبال اتهام عضویت در تشکیلات ملی - مذهبیها و تبلیغ علیه نظام و امضای بیانیههای مختلف در موضوعاتی از جمله حوادث کوی دانشگاه ۱۳۷۸، قتلهای زنجیرهای و... در سال ۱۳۷۹ به دادگاه احضار شد و به اتهام تبلیغ علیه نظام، دادگاه او را ابتدا به ۱۰ ماه و با تجدیدنظر به ۴ ماه زندان محکوم کرد. این حکم بهدستور سید محمود هاشمی شاهرودی (رئیس وقت قوه قضاییه) اجرا نشد.
بخشی از کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه
«وقتی با طاهرپور داخل بند شدیم، زندان مثل قبرستان شده بود. همه در اتاقها و راهروها کز کرده بودند. عدهای گریه میکردند، سروصدا و رفت و آمدی نبود. بخشی از کادرهای رهبری سازمانها در زندان بودند. آنان با همکاری با کادرهای بیرون، سازمان را اداره میکردند. بچهها میپرسیدند چه خبر است؟ چی شده؟ بهدلیل همان تحلیل گذشته که بین بچهها صحبت شده بود، مسئلهٔ غیرمنتظرهای نبود. پیشبینی کرده بودیم که دست به چنین کارهایی میزنند. منتظر بودیم بقیه را هم ببرند. ناچار عدهای از بچهها که پروندهشان سبکتر بود، باید فعال میشدند و مسئولیت میپذیرفتند و ما خودمان را آماده میکردیم که برویم. (در جای دیگری گفتهام که منوچهری، بازجوی ساواک در سال ۵۴، در زندان اوین مرا خواست و صریحاً گفت: یک نفر از ما، یعنی ساواکیها، را ترور کنید پنج نفرتان را در زندان میکشیم؛ معادلهای ساده؛ خود دانید.) بعد از آن همان روز مسعود رجوی و موسی و چند نفر از بچههای دیگر را بردند اوین و ما ماندیم. پس از بردن مسعود رجوی و موسی به اوین، من نقش فعالتری در برخورد با مسائل تئوریک سازمان پیدا کردم بهمعنای اینکه بچهها آمدند گفتند که شما تعلیمات را تدوین بکنید تا ما بتوانیم آن را به بچههای دیگر منتقل کنیم. دیگر وقت شما صرف کارهای روزمره تشکیلات نشود. لذا وقتم آزاد شد. آنجا من چند بحث را شروع کردم؛ علم و فلسفه، دیکتاتوری پرولتاریا، مسئلهٔ علمیبودن مارکسیسم، وحدت با مارکسیستها. این موارد را بهعنوان اینکه از نظر من درست نیست و در آنها باید تجدیدنظر شود اصلاح کرده و تأکید کرده بودم در تعلیمات نباید باشد. مثلاً پیشنهاد من این بود که اساس نظری دیکتاتوری پرولتاریا درست نیست و یا علمی بودن مارکسیسم اصطلاح صحیحی به نظر نمیرسد. و همچنین تردید در مورد اصل وحدت ایدئولوژیک و استراتژیک با مارکسیستها داشتم. این موارد را در جزوهای که در زندان تدوین کردم آوردم.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰۹ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰۹ صفحه