هر شکلی از حکومت، با افراط در همان اصولی که بر آن بنا نهاده شده، محکوم به نابودی است.
ویل دورانت
رضا
به مادرم بسیار نزدیک بودم. این جملههای او هنوز هم در ذهنِ و روحم مانده که: «مادر جان، آدم با هر کس که دهن به دهن نمیشود»، یعنی، هرکس که فحاشی میکند یا بد میگوید نباید جوابش را داد. آدم نباید زبان تند و گزنده داشته باشد
رضا
از خودم پرسیدم: «محمد! چه در درون داشتی که بعد از درگیری و دستگیری و ۱۳ ساعت شکنجه، دور از همسر جوان و دخترهای کوچکات و زیرتیغ مرگ، هنوز در نگاهت این همه امید سوسو میزد؟!
رضا
در مدرسه شعری به ما یاد داده بودند: «مصدق برو گم شو، برو تاکسی سوار شو، اگر تاکسی گرونه، اتوبوس یک قرونه.» از مدرسه که به خانه میآمدیم، در بین راه با بچهها این شعر را میخواندیم و سرگرم بودیم. نمیفهمیدیم یعنی چه. پشت این شعر چه هدفی خوابیده و اصلاً دعوا بر سر چیست؟
رضا
پدرم با دانشکدهٔ حقوق مخالف بود؛ میگفت: «قاضی که نمیتوانی بشوی، چطور با این فساد میخواهی قاضی بشوی؟ بیچاره مردم چه گناهی کردهاند؟ وکیل هم که نمیتوانی بشوی، وکالت، همهاش پدرسوختهگری است...»
رضا