کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل
معرفی کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل
کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل نوشتهٔ صالح نجفی و ویراستهٔ رضا رحمتی راد است و نشر لگا آن را منتشر کرده است. صالح نجفی در جلد دهم مجموعهٔ فیلم به مثابه فلسفه به سراغ فیلم کپی برابر اصل اثر عباس کیارستمی رفته است.
درباره کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل
مجموعهٔ «فیلم بهمثابهٔ فلسفه» کوششی است برای تأمل در آنچه فیلمها بیان میکنند و با ذات سینما نسبت دارد. و البته که میتوان گفت تأمل در سینما، به تعبیری، تأمل در همهچیز است: تأمل در نحوهٔ ادراک دنیایی که در آن زندگی میکنیم و کمتر چیزی در آن یافت میشود که بهنحوی با سینما مرتبط نباشد. صالح نجفی این بار کتاب کپی برابر اصل را بررسی کرده است.
فیلم کپی برابر اصل (۲۰۱۰) دارای محتوایی فلسفی است در رابطه با بحث داغِ دستکم چند دههٔ اخیر، یعنی «رابطهٔ بین اصلها و کپیها». فیلم در یک سطح این پرسش را طرح میکند که آیا بحث پیرامون آثار اصل و کپیهایی که از آنها ساخته میشود، بحثی است فلسفی، اقتصادی یا تاریخی، و این، همچنین موضوعِ کتاب قهرمان مرد فیلم است. میتوان گفت کپی برابر اصل دعوای بین کپیها و اصلهاست، و کاربرد غیرمعمول و غیرمتعارف این قضیه، یکبار بهطور مستقیم در فیلم بیان میشود. آنجا که شخصیت زن فیلم خطاب به شوهر بدلیاش با اشاره به پسر خود میگوید: «کپی برابر اصل پدرش است». در اینجا کاربرد آیرونیک این موضوع از ترکیب عنوان فیلم و عنوان کتاب قهرمان مرد شکل میگیرد.
خواندن کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران، منتقدان و دوستداران سینما پیشنهاد میکنیم. پژوهشگران فلسفه نیز از این کتاب بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ کپی برابر اصل
«جِیْمز میلر (ویلیام شیمل)، نویسندهٔ بریتانیایی، در جلسهای در توسکانی (ناحیهای در ایتالیا) دربارهٔ کتاب تازهاش، کپی برابر اصل مشغول سخنرانی است. او در این کتاب، با این استدلال که بازتولید یک کار هنری به اندازهٔ اصلِ آن ارزش دارد، مسألهٔ «اصالت» آثار هنری را کمرنگ میکند.
خانمی فرانسوی (ژولیت بینوش) بدون نام، که Elle (به زبان فرانسوی یعنی او) صدایش میزنند و در توسکانی فروشندهٔ عتیقهجات است، نسخهای از کتاب میلر را خریده و برای گرفتن امضاء به همراه پسر ۱۱ سالهاش در جلسهٔ سخنرانی حاضر شده است. در حین سخنرانی، پسر از سر گرسنگی بیتابی میکند، مزاحم حضار میشود و در نتیجه زن علیرغم میل باطنی پیش از پایان سخنرانی سالن را ترک میکند، اما هنگام رفتن یادداشتی برای میلر میگذارد و تعدادی دیگر از کتابهایش را میخرد.
فردای آن روز، جیمز میلر برای دیدار با زن به محل کار او که یک گالری پر از عتیقه و مجسمه است سر میزند. آن دو، به پیشنهاد میلر، با خودروِ زن به روستایی حوالی توسکانی میروند. در طول مسیر، زن ابتدا از رابطهٔ خوب خواهرش ماری و شوهرخواهرش که نام ماری را با لُکنت ادا میکند، برای میلر میگوید و همچنین، دربارهٔ هنر و جعلهای آن، و شیوههای دیدن گفتوگو میکنند. پس از دقایقی به روستایی میرسند که مردم برای مراسم ازدواج در آن جمع شدهاند. از این لحظه به بعد، اوقات زن تلخ میشود. او به میلر از لجبازیهای پسرش میگوید، اما میلر رفتارهای پسر او را عادی میداند و از آنها دفاع میکند.
آنها در ادامه به موزهٔ هنریِ روستا میروند، بهقصد بازدید از یک نقاشی بدل معروف که دختری جوان را تصویر کرده و تا چندین قرن تصور میشد این نقاشی نسخهٔ اصل است. به اعتقاد میلر اصل یا بدلبودن این نقاشی هیچ اهمیتی ندارد. او خطاب به زن میگوید: «نسخهٔ اصلی تنها زیبایی دختر را دوباره به تصویر میکشد، یعنی خود دختر اصل است، و فکر کنم اگر اینطور به او نگاه کنی حتی مونالیزا هم لبخند ژکوند را دوباره به تصویر میکشد، و آن لبخند... تو فکر میکنی اصل است یا داوینچی از او خواسته اینطور لبخند بزند؟» از نظر میلر در این صورت نقاشی مونالیزا نیز بدل است چراکه تصویر زنیست که مدلِ این نقاشی بوده.»
حجم
۱۹۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱۹۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه