کتاب لیلاج عشق
معرفی کتاب لیلاج عشق
لیلاج عشق داستانی عاشقانه از سارا عبادی است که در سال ۱۳۹۷ در نشر آماره به چاپ رسیده است.
درباره کتاب لیلاج عشق
رها دختری جوان است که در دانشگاه، پسری به اسم سینا از او خوشش آمده به او درخواست ازدواج داده است اما رها حاضر نیست این پیشنهاد را بپذیرد. او دختری منزی و گوشهگیر است. مرموز و دست نیافتنی بودن رها، برای پسران دانشگاه جالب است. به دلیل همین رفتار سرد او افراد بیشتری به سمتش جذب میشوند؛ درحالی که رها در دنیای دیگری سیر میکند و خلأ قلب شکستهاش را عشق هیچ یک از این جوانان پر نمیکند.....
خواندن کتاب لیلاج عشق را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
علاقه مندان به رمانهای عاشقانه فارسی
بخشی از کتاب لیلاج عشق
اوایل آبان ماه بود. باد سرد پاییزی میان کوچه و خیابانها زوزه میکشید. پاییز با تمام صلابت، ثبات و رمز و رازی که در سردی و سکوت نگاهش داشت، در پیادهروها قدم بر میداشت. هر ازگاهی برگی را از شاخه درختان کسل افسرده جدا میکرد و آن را در میان دستان خود بازی میداد، میچرخاند و بعد به دست باد میسپرد.
چه کسی میدانست چه رازی در پس نوای خش خش برگهایی است که بیهدف بر زمین آرمیدهاند و یا چه سری در بستر آوندهای خشکیدهٔ برگهای بازیگوش است که بر پاییز سرد و سوت و کور با آن غروبهای دلگیرش حس تازگی میبخشند؟!
اما در این میان، برگی آرام، با سکوتی غمناک در کنار پای دختری تنها چرخی میزند و او را مینگرد. برگ خشکیده، زردی و فسردگی خویش را از یاد برده و به تنهایی و سردی نگاه دخترک میاندیشد. حس غربت و نگاه پریشان او چه داشت که برگ را حیران خویش ساخته بود؟! دختری که سالها با افکاری پریشان و نبش قبر هر ساعته خاطرات تلخ سالهای پیشین، سر بر بالین مینهاد. دختری به نام رها، ولی اسیر در تنهایی و سئوالاتی بیانتها...
آن روز صبا به دانشگاه نرفته بود و رها به ناچار تنها روانه شده بود. حوصلهٔ رانندگی در خیابانهای شلوغ شهر را نداشت و تصمیم گرفت پیاده رهسپار دانشگاه شود. در راه رسیدن به ایستگاه اتوبوس توجهاش به شیطنت دو کودک جلب شد که کمی جلوتر از او خندهکنان میدویدند. در کنارهٔ پیاده رو در زیر پای شمشادهای خشکیده، بستری آب از باران دیشب یخ بسته بود و کودکان با چوبهای کوتاه که ساقهٔ شکستهٔ درختان بود، یخها را میشکستند و با صدای خردشدن یخها با شعفی کودکانه میخندیدند... .
رها بیاراده به کار آنها خندید و به حال آنها غبطه خورد؛ کاش او هم میتوانست مانند آنها کودکی شاد و بیحاشیهای داشته باشد!
دریغا که نه تنها در ایام کودکی، بلکه اکنون هم برای او خندیدن از ژرفای قلب کاری بس دشوار و تصنعی بود.
حجم
۲۱۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۲۱۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
نظرات کاربران
بد نبود.