کتاب ارتداد در اسلام
معرفی کتاب ارتداد در اسلام
کتاب ارتداد در اسلام نوشتهٔ عیسی ولائی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب سعی دارد نگاهی نو به ارتداد در اسلام بیندازد.
درباره کتاب ارتداد در اسلام
در مفهوم ارتداد و مصادیق آن و نیز احکام ارتداد و کیفیت اجرا اتفاق نظری وجود ندارد، آنگونه که برخی از فقهای معاصر میگویند: «در هیچیک از آیات ارتداد، احکام ارتداد بیان نشده و تنها سخن از وعید عذاب آخرت است…» یا «.. در جهان امروز که علم و دانش تکامل پیدا کرده و نوعاً اشکالات را صاحبان نظر و اندیشه بر اساس شبهات معقول مطرح میکنند، زمینهای برای ارتداد وجود ندارد…»
امروز غفلت متولیان امور دینی از این حقیقت که دین نیازمند زبان جدید است و باید زبان نسل جدید را فهمید و با زبان آنان دین را عرضه کرد، باعث اعتلای عدهای به تردید یا انکار شده است.
در کتاب ارتداد در اسلام سعی شده است تا به زوایای تاریک موضوع ارتداد پرداخته شود و نظر اسلام با توجه به شرایط زمان و مکان و نیز ملاحظات جهانی و امکان در خطر قرار گرفتن اصل اسلام مورد کنکاش قرار گیرد.
خواندن کتاب ارتداد در اسلام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران اسلام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ارتداد در اسلام
«در تعریف ارتداد به این نتیجه دست یافتیم که گرچه ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است اما از نظر روایات و کلمات فقها ارتداد به معنای رجوع و بازگشت به تنهایی دارای حکمی نبوده بلکه در ارتداد علاوه بر خروج از اسلام و اختیار کفر باید انکار «جاحدانه» نیز باشد زیرا در روایات از قید «جحود» استفاده شده است و جاحد کسی است که علیرغم علم به حقانیت امری و در مورد شک با وجود اتمام حجت، انکار آن امر کند. بههمیندلیل برای صدق ارتداد تحقق سه نکته لازم و ضروری است:
۱. خروج از اسلام
۲. انکار جاحدانه
۳. اختیار کفر.
در معنای مهدورالدم ضابطه و قاعده کلیای که فقها بیان داشتهاند عبارت است از: «کل من اباح الشرع قتله» هر کسی که شرع مقدس اسلام ریختن خون او را مباح دانسته است و یا به بیان برخی دیگر از فقها: «والضّابط ... هوکون القتل سائغاً للقاتل» قاعده این است که کشتن او برای قاتل جایز باشد.
در مصادیق مهدورالدم به پنج مورد اشاره شده است.
در سیر تاریخی ارتداد گرچه در زمان پیامبر تا پایان دوره خلفای راشدین گزارشهایی از ارتداد وجود دارد بدون آنکه دقیقاً مشخص شده باشد که به چه کسانی مرتد گفتهاند و با چه انگیزه و عملی مرتد نامیده شدهاند. پس از شهادت مولا علی (ع) تا پایان غیبت صغری امام زمان (ع)، حکومت بهدست دو سلسله اموی و عباسی بود و غالب روایات موجود در جوامع روایی شیعه که منبع اصلی احکام مرتد در فقه شیعه است در این دوران از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) صادر شده است.
***
مفسران در شأن نزول آیه «لااکراه فیالدّین قد تبین الرّشد من الغی» آوردهاند: یکی از اصحاب رسول خدا بهنام «حصین» از مسیحیت به اسلام گراییده و دو تن از فرزندان او به کیش مسیحیت پایبند ماندند. پدر با اکراه و اجبار فرزندان خود را از مسیحیت به کیش اسلام فرامیخواند. خداوند با فرستادن آیه مذکور مانع چنین اقدامی شد، تا بدینترتیب از آزادی عقیده دفاع و از سرکوبی فکر جلوگیری کند و برتری اختیار و آزادی را بر اکراه و اجبار به نمایش بگذارد.
اگر خداوند عقیده اجباری را مطلوب میدانست آن را بر بندگانش تحمیل میکرد، لذا میفرماید: «اگر خداوند اراده میفرمود تمامی اهل زمین ایمان میآوردند ولی این خواسته خداوند نیست که مردم با اراده الهی ایمان بیاورند، آیا تو مردم را به اکراه وامیداری تا اینکه مومن شوند؟»
جمله «قد تبین الرّشد من الغی» که پس از «لااکراه» آمده، گویای این معنی است که باید در پی تبیین حقایق بود نه تحمیل عقاید. نوح پیامبر وقتی دعوت خویش را ابلاغ کرد قوم او فریاد برداشتند که: «تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را احاطه کردهاند». نوح در پاسخ فرمود: «ای قوم من بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم حجت آشکاری داشته باشم و خداوند از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده که از دید شما پنهان مانده باشد، آیا من میتوانم درحالیکه نخواسته باشید شما را به آن ملزم کنم؟»
علّامه طباطبایی مینویسد: «این آیه از جمله آیاتی است که اکراه در دین را نفی میکند و در قدیمیترین شرایع این حکم وجود داشته و تا امروز نسخ نگردیده و به اعتبار خود باقی است.»
در تفسیر المنار آمده است: «اولین نصّی که در دین خدا دلالت میکند که ایمان از راه اکراه صحیح نیست این آیه است.» این فرعون بود که
میخواست دین و عقیده مردم را در اختیار داشته باشد و بیاذن او کسی ایمان نیاورد. پس از آنکه ساحران تائب، به موسی ایمان آوردند، فرعون خطاب به آنان گفت: «آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟» این فرهنگ، فرهنگ غیرالهی بلکه فرهنگ فرعونی است.
پس انسان در انتخاب خود آزاد است. آیا آزادی اندیشه نامحدود است یا محدود؟ آیا خردمندان جهان برای آزادی اندیشه محدودیتی قائلاند یا خیر؟ حقیقت این است که انسان موجودی است اجتماعی در نتیجه چارهای ندارد جز اینکه در میان جامعه زندگی کند و آزادی خود را در کنار آزادی دیگران قرار دهد، پس آزادی او تا بدانجا گسترش دارد که مانع آزادی دیگران نگردیده و جامعه از آزادی او متضرر نگردد، زیرا اندیشهای که به آزادی دیگران صدمه وارد کند قابل دفاع نیست. نتیجه اینکه اسلام از آزادی عقیده دفاع میکند نه آنکه علیه عقیده باطل به زور متوسل شده و با خشونت و قدرت سرنیزه و اسلحه و شکنجه در مقام پاسخ برآید، بلکه تنهابا عقیده به جنگ عقیده میشتابد، مگر آنکه عقیده مخالف مانع ابراز عقیده دیگران شده و سدی برای فهم و رشد جامعه باشد. درآنصورت، بهدلیل دفاع از حقوق جامعه اقدامی دیگر خواهد داشت، زیرا این حق همه انسانها است که با آراء و عقاید دیگران آشنا شده و پس از تأمل و تشخیصِ بهترین و صحیحترین، نسبت به انتخاب آن اقدام کنند.»
حجم
۲۸۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۸۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه