کتاب اختلاسچی
معرفی کتاب اختلاسچی
کتاب اختلاسچی نوشتهٔ جیمز ام کین با ترجمهٔ بهرنگ رجبی در نشر چشمه چاپ شده است. شهرت جیمز کین به خاطر رمانهای نوآر با مضامین پلیسی و جنایی او است و اختلاسچی نیز در همین دستهبندی جای میگیرد. از آثار شناختهشدهٔ جیمز کین میتوان «پستچی همیشه دوبار زنگ میزند» را نام برد.
درباره کتاب اختلاسچی
کتاب اختلاسچی با عنوان اصلی «The Embezzler» در سبک رمانهای نوآر قرار دارد و بهخاطر سبک نوشتاری و داستان پیچیدهاش مورد توجه قرار گرفته است. جیمز ام کین نیز به خاطر نگارش رمانهایی با مضامین مشابه شناخته شده است.
رمان نوآر یک ژانر ادبی است که بیشتر شامل داستانهای جنایی و معمایی است. این نوع از رمانها معمولاً فضایی تاریک، شخصیتهای مرموز و داستانهایی پیچیده دارند و زبان آنها گزنده و گاهی همراه با طنزی تلخ است. رمان نوآر به خواننده اجازه میدهد که وارد دنیایی شود که در آن اخلاقیات سنتی و قضاوتهای سادهلوحانه جایی ندارند. این ژانر از ادبیات به خاطر تواناییاش در بررسی سایههای تیرهتر جامعه و روان انسان مورد توجه قرار گرفته است.
در آثار کین، شخصیتها اغلب با مشکلات اخلاقی و انتخابهای دشوار روبهرو هستند. این نویسنده بهخوبی توانسته تصویری تاریک و بدبینانه از جامعهٔ آمریکایی ارائه دهد و نشان دهد که چگونه شهوت، طمع و خیانت میتوانند به فاجعه منجر شوند. کین در نوشتن داستانهایش از سبکی مستقیم و صریح استفاده میکرد که به خواننده اجازه میدهد تا بلافاصله درگیر حوادث داستان شود. او در طول حرفهٔ خود بهعنوان یکی از نویسندگان برجسته در زمینهٔ داستانهای جنایی و نوآر شناخته شد.
کتاب اختلاسچی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستانهای جنایی و معمایی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اختلاسچی
«من خیلی زود فهمیدم کلکه چیه. کلک شوهرِ همین زنه بود، یه آقایی به اسمِ برِنت که رتبهٔ سرتحویلدار داشت و مسئولِ بخشِ سپردههای شعبه بود. سرخود تصمیم گرفته بود بابای کلِ کارگرهایی باشه که تو شعبه حساب داشتن و پیگیر میشد و مجبورشون میکرد پول پسانداز کنن، اونقدر که نصفشون دیگه داشتن برای خودشون خونه میخریدن و یکیشون هم نبود رقمِ گُنده تو بانک سپرده نداشته باشه. برای ما خوب بود و تازه برای اون کارگرها که بهتر هم بود، ولی با اینهمه، من از برِنت خوشم نمیاومد و از این روشِ کسبوکارش هم خوشم نمیاومد. یه روز ازش خواستم با همدیگه ناهار بخوریم، ولی خیلی گرفتار بود و نتونست بیاد. مجبور شدم تا وقتِ تعطیلیِ بانک صبر کنم و بعد رفتیم یه فروشگاهی و اون یه لیوان شیر خورد و من سعی کردم لِمِ کار رو از زیرِ زبونش بیرون بکشم که چهطوری هر هفته اونقدر سپرده جذب میکنه و اینکه به نظرش ممکنه هیچکدومِ قِلِقهاش به دردِ کلِ تشکیلات بخوره یا نه. ولی از همون اول بحث منحرف شد، چون فکر کرد من واقعاً میخوام ازش ایراد بگیرم و نیمساعت وقت برد آرومش کنم. آدمِ عجیبوغریبی بود و اونقدر زودرنج که اصلاً نمیشد باش حرف زد. قیافهٔ آدمهای کتابمقدسفروش هم داشت؛ قیافهای که نشون میداد چرا کارش رو یه جور رسالت میدونه در قبالِ آدمهایی که حسابهاشون رو میسپردن دستش.»
حجم
۱۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۱۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
نظرات کاربران
روایت روان و بدون زواید و تشریح دقیق جزئیات تا حد مورد نیاز
ترجمه افتضاح
جالب بود، یه ویراستاری مجدد نیاز داره، بنظرم رمان نبود بلکه یک فیلمنامه کامل وخوب بود.وچه کتاب وفیلنامه آشنائی، به اختلاسگران درجاهای بهتر پست های مهمتری میدهند،چه عالی.