کتاب نابغه بودن دانش آموزان

کتاب نابغه بودن دانش‌ آموزان، نوشته ناهید سلمانی و فاطمه کرمی چقاگلانی، اثری پژوهشی در حوزه‌ی آموزش و روان‌شناسی کودکان تیزهوش است که به کوشش نشر فروغ سیمرغ منتشر شده است. این کتاب به بررسی ویژگی‌ها، چالش‌ها و راهکارهای آموزشی و تربیتی برای دانش‌آموزان مستعد می‌پردازد و والدین، معلمان و مشاوران را با مفاهیم کلیدی تیزهوش‌بودن، حافظه‌ی فعال و روش‌های نوین پرورش استعداد آشنا می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نابغه بودن دانش آموزان

کتاب نابغه‌ بودن دانش‌آموزان از ناهید سلمانی و فاطمه کرمی چقاگلانی، بر موضوعی متمرکز شده که همواره دغدغه‌ی والدین و معلمان بوده است: چگونه می‌توان استعدادهای ویژه‌ی کودکان را شناسایی کرده و پرورش داد؟ این کتاب به بررسی مفاهیم پایه‌ای تیزهوش‌بودن، ناتوانی‌های یادگیری، نقش حافظه‌ی فعال و کارکردهای ذهن می‌پردازد. کتاب شامل فصل‌هایی درباره‌ی مفاهیم بنیادین، روش‌های نوین آموزش، حافظه‌ی فعال، برنامه‌ریزی و سازماندهی شناختی و باورهای رایج درباره‌ی یادگیری است. 

نویسندگان با استناد به پژوهش‌های نوین و تجربیات خود تلاش کرده‌اند تصویری واقع‌بینانه از چالش‌ها و فرصت‌های دانش‌آموزان تیزهوش ارائه دهند. کتاب با زبانی ساده هم به جنبه‌های زیست‌شناختی تیزهوشی پرداخته هم به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی آن توجه کرده است. این اثر نه‌تنها برای والدین و معلمان، بلکه برای مشاوران، روان‌شناسان و دانشجویان رشته‌های علوم تربیتی و روان‌شناسی نیز مفید خواهد بود.

خلاصه کتاب نابغه بودن دانش آموزان

کتاب حاضر با مروری بر مفاهیم پایه‌ای تیزهوشی و ناتوانی‌های یادگیری آغاز شده و به تفاوت‌های فردی کودکان در زمینه‌ی یادگیری و عملکرد تحصیلی پرداخته است. ناهید سلمانی و فاطمه کرمی چقاگلانی بر این نکته تأکید کرده‌اند که ناتوانی‌های یادگیری، طیفی از مشکلات را دربرمی‌گیرد که ممکن است در زمینه‌هایی مانند خواندن، نوشتن، هجی‌کردن یا حتی روابط اجتماعی و محاسبات ریاضی بروز کند. در این میان، کودکان تیزهوش نیز با چالش‌هایی روبه‌رو هستند. کتاب به نقش کلیدی حافظه‌ی فعال و کارکردهای ذهن در موفقیت تحصیلی و اجتماعی دانش‌آموزان پرداخته و نشان می‌دهد که ضعف در این حوزه‌ها می‌تواند حتی برای کودکانی با ضریب هوشی بالا نیز مشکلاتی را ایجاد کند. 

روش‌های مختلفی برای تقویت حافظه‌ی فعال و مهارت‌های شناختی معرفی شده‌اند؛ ازجمله روش دیویس و تمرینات مبتنی‌بر تصویرسازی ذهنی و کار با نمادها. ناهید سلمانی و فاطمه کرمی چقاگلانی بر اهمیت آموزش مهارت‌های برنامه‌ریزی، سازماندهی و حل مسئله تأکید کرده‌اند و راهکارهایی برای والدین و معلمان ارائه داده‌اند تا بتوانند فضایی حمایتی برای کودکان فراهم کنند. در بخش‌هایی از کتاب، به باورها و کلیشه‌های رایج درباره‌ی کودکان تیزهوش پرداخته شده و با استناد به پژوهش‌های علمی، این باورها به چالش کشیده شده‌اند. 

در ادامه، اهمیت توجه به هوش هیجانی و اجتماعی کودکان تیزهوش و نقش خانواده و مدرسه در پرورش استعدادهای آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع، این کتاب تصویری جامع از نیازها، توانایی‌ها و چالش‌های دانش‌آموزان مستعد ارائه می‌دهد و راهکارهایی را برای حمایت از رشد همه‌جانبه‌ی آن‌ها پیشنهاد کند.

چرا باید کتاب نابغه بودن دانش آموزان را بخوانیم؟

این اثر با رویکردی تحلیلی، به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های والدین و معلمان، یعنی شناسایی و پرورش استعدادهای ویژه در کودکان می‌پردازد. این اثر نه‌تنها به جنبه‌های شناختی و زیست‌شناختی تیزهوش‌بودن توجه کرده است، بلکه ابعاد اجتماعی، هیجانی و فرهنگی آن را نیز در نظر گرفته است. خواننده با مطالعه‌ی این اثر، با مفاهیم کلیدی حافظه‌ی فعال، کارکردهای ذهن و روش‌های نوین آموزش آشنا می‌شود و می‌تواند راهکارهایی برای مواجهه با چالش‌های یادگیری و پرورش استعداد در محیط خانه و مدرسه بیابد. این کتاب برای کسانی که به‌دنبال درک عمیق‌تر تفاوت‌های فردی و نیازهای خاص دانش‌آموزان هستند، منبعی مفید به‌شمار می‌آید.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه‌ی این کتاب برای والدین، معلمان، مشاوران، روان‌شناسان و دانشجویان رشته‌های علوم تربیتی و روان‌شناسی که با کودکان تیزهوش یا دارای مشکلات یادگیری سروکار دارند، مفید است؛ همچنین به کسانی که به‌دنبال راهکارهایی برای تقویت حافظه، برنامه‌ریزی و حل مسئله در کودکان هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب نابغه بودن دانش آموزان

«نجاران چوب را به شکل و اندازه دلخواه خود تراش می‌دهند. در حالی که باغبان با مراقب و پشتکار، به رشد و پرورش گیاهان کمک می‌کنند. والدین برای تربیت کودک نابغه، باید مانند باغبان باشند نه نجار. برخی والدین مانند نجارانی که تنه درخت را برش می‌زنند و از آن صندلی می‌سازند، برای آینده فرزندشان نقشه‌ای دقیق و کامل طراحی می‌کنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا به هدفشان برسند. برای مثال می خواهند که فرزندشان در آینده یک پزشک یا تاجر موفق شود. به این ترتیب با فراهم کردن شرایط لازم و فرستادن او به دانشگاه‌های مربوطه، فرزندشان را مجبور می‌کنند که به چیزی که آنها می خواهند تبدیل شود. این والدین نمی‌دانند که فرزندشان ممکن است به شغل پزشکی یا تجارت علاقه‌ای نداشته باشد و به خاطر پیروی نکردن از علایق خود، فرصت‌های زیادی را در زندگی از دست بدهد.»