دانلود و خرید کتاب سرزمین بلاخیز کارن جنینگز ترجمه بهمن یغمایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب سرزمین بلاخیز

کتاب سرزمین بلاخیز داستانی دربارهٔ رنج سیاهان در دوران استعمار نوشتهٔ کارن جنینگز و ترجمهٔ بهمن یغمایی است و روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب سرزمین بلاخیز

استعمار و استثمار، تاریخی به قدمت قرون و اعصار دارد، از ساخت اهرام مصر در هزاران سال پیش و شاید قبل از آن در تاریخ مدون بشری تا اواخر قرن بیستم و شاید به نوعی دیگر و در پوششی جدید در قرن بیست و یکم. استعمار و استثمار هیچ‌گونه رحم و شفقتی برنمی‌تابد. برای او گویی بی‌ارزش‌ترین چیزها جان انسان‌هاست. انسان‌ها را له می‌کند، خرد می‌کند و حتی‌از استخوان‌هایش نمی‌گذرد. ازآن برای باروری خاک‌های کشاورزی‌اش استفاده می‌کند.

داستان کتاب سرزمین بلاخیز، روایتی است از دوران استعمار و آپارتاید اروپاییان در آفریقای جنوبی در اواخر قرن نوزدهم که اهمیتی تاریخی و اجتماعی دارد و در سال ۲۰۱۹ خانم «کارن جنینگز» نویسنده ضد آپارتاید آفریقای جنوبی که خود سفیدپوست است آن را به رشته تحریر درآورده است. داستانی است انسانی که گوشه‌ای از تاریخ تاریک و فراموش شده آفریقای جنوبی را روشن می‌کند، داستانی اسطوره‌ای که بر قلب و روح انسان اثر می‌گذارد. کتابی که نظم اجتماعی در دوران آپارتاید و قدرت کمپانی‌های بزرگ غارتگر را در زندگی و مرگ کارگران و شهرنشینان به‌ویژه بومیان نشان می‌دهد. و اسرار تیره‌ای را که پشت نقابی با ظاهرِ تمدن، پنهان شده است، آشکار می‌کند. کتابی است که بی‌عدالتیِ استعمارگران علیه ساکنین بومی و در نهایت به بردگی کشاندن آنها را که به سادگی صورت گرفت نشان می‌دهد.

اگرچه رمان «سرزمین بلاخیز» وقایعی است که در آفریقای جنوبی رخ داده است امّا می‌تواند در هر جای دیگر جهان، در بیابان‌های استرالیا، رودخانه لنا در معادن طلای روسیه، در سیبری، در آمریکای لاتین «قتل‌عام کارگران در ماروسیای شیلی در سال ۱۹۲۵» و... با انگیزه‌های مشابه یا بهانه‌های مختلف در هر محیطی اتفاق افتاده یا بیفتد. داستان، منعکس‌کننده سبعیت، ارتشاء و فساد در شرکت‌های اروپایی از سال ۱۸۵۰ تا به امروز است. هنگامی‌که کارگران معادن آفریقای جنوبی در اعماق زمین گرسنگی می‌کشیدند سبعیت نژادپرستان در روی زمین صورت می‌گیرد.

محافل ادبی جهان سال ۲۰۲۱ را سال ادبیات آفریقا می‌دانند. سالی که جایزه ادبی نوبل به نویسنده تانزانیایی «عبدالرزاق گورنا» تعلق گرفت و جوایز متعدد و معتبر دیگری به نویسندگان سنگالی و آفریقای جنوبی «کارن جنینگز» نویسنده این رمان اهدا شد. ادبیاتی که بخش عظیمی از تراژدی‌های انسانی در آفریقا از بردگی، آپارتاید، جنگ‌های داخلی، جنگ‌های بین‌المللی و استعماری را به تصویر کشیده و آن را در اختیار وجدان‌های بشری قرار می‌دهد. «کارن جنینگز» مولف کتاب سرزمین بلاخیر عقیده دارد که تراژدی دوران آپارتاید در سال‌های گذشته همچنان به عناوین و بهانه‌های مختلف در آفریقا و کشورهای دیگر جهان به‌ویژه در جهان سوّم ادامه دارد. او این مسئله را به وضوح در کتاب «به دور از مردگان» و «غریبه‌ای در ساحل» به تصویر می‌کشد و عذرخواهی نخست‌وزیر هلند در آخرین روزهای سال ۲۰۲۲ از نقش هلند در استعمار آفریقای جنوبی را که «جنایت علیه بشریت» نامید و نیز آخرین حرف‌های «پی دبلیو بوتا» را قبل از مرگ که از آپارتاید به‌عنوان یک «اشتباه» یاد کرد نوعی بازی با الفاظ می‌داند که به‌هیچ وجه بار جنایات آنها را کاهش نمی‌دهد. به باور «کارن» مسئله آپارتاید در قرن ۲۱ دیگر مسئله اصلی و امروزه جوامع بشری نیست. مسئله اصلی، شیرینیِ قدرت چه برای سیاه‌پوست و چه برای سفیدپوست و چه رنگین پوست در جهان سوم و حفظ آن به هر قیمتی است حتی به قیمت تلخکامی و زجر مردمانی که بر آنها حکومت می‌کنند. هرچند کارن خود می‌گوید نمی‌تواند راه‌حلی برای جلوگیری از استبداد و خودکامگی ارائه دهد ولی براساس آنچه که فلاسفه می‌گویند بدون شک تقسیم قدرت و به نوعی حکومت جمعی و شرکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها می‌تواند منجر به جلوگیری از تکرار استبداد شده و پیشرفت جامعه را تسهیل و تضمین کند.

خواندن کتاب سرزمین بلاخیز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌هایی دربارهٔ رنج مردم رنگین‌پوست در کشورهای مستعمره پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرزمین بلاخیز

«چهار مرد، سوار آسانسور مشبک سیلندری شکل شدند، شانه‌های‌شان به سختی در برابر دیوارهٔ داخلی آسانسور به یکدیگر می‌سایید. بالای سرشان میله‌های افقی آن قدر پایین بود که هنگام کج و راست شدنِ کابینِ آسانسور در طول این مسیر، از عرصه کشتی به اسکله «بندر نولوس»، به کلاه‌هایشان برخورد می‌کرد.

مسافرین آسانسور عبارت بودند از: خانمی در لباس عزا، که صورتش را پوشانده بود و دستکش به دست داشت، همراه با پسر دوساله‌اش که دهانش با زخم‌های دردناکی پوسته پوسته شده بود. هنگامی که پسرک لب‌هایش را می‌لیسید از محل زخم‌هایش خون بیرون می‌آمد. در این آسانسور مردی مسن با سگ سفیدش آمده بود. سگ، اربابش را از آستانه کوچکِ درِ ورودی راهنمایی کرده بود. محور آسانسور را با نوارهای چرمی پوشانده بودند. در، هنگام بسته شدن پشت سرشان صدای غژغژ می‌داد. هنگامی که آسانسور شروع به حرکت کرد، سگ از خودش صداهایی در می‌آورد و از تمامی شکاف‌های کوچکِ کابین، از بین چوب‌های نازک، تنفس می‌کرد و نفس‌نفس می‌زد. مرد، سوت کوتاهی کشید. بالای سرشان، پرندگان دریایی پرواز می‌کردند. اکثر مسافران دیگر، مردان جوانی بودند که از نردبان طنابی‌ای که اسکله را به کشتی وصل می‌کرد بالا رفته و خیس شده بودند. قیافه‌های زار و نزاری داشتند، لاغر و استخوانی بودند، با دهان‌های ورم کرده از صمغ قرمز و دندان‌هایی پوسیده. شپش داشتند و پر از کورک و دمل بودند. جوش‌های متعدد و جای زخم هایی که از مدت‌ها قبل دارایی معمول آنها بود، اینک کناری ایستاده بودند، مردان را در این کابین مشبک مسخره می‌کردند و به اطراف می‌نگریستند. چند نفرشان به این خانم نزدیک شده، برای پسرش شکلک درمی‌آوردند. وقتشان را به بازی و حرکت‌های بی‌سروته می‌گذراندند و پسر هم به آنها نگاه می‌کرد. یکی از این مردان باعث شد که زن، سرش را کناری بکشد و بند روسری‌اش را محکم کند. گروه دیگری هم تف به آب می‌انداختند و سیاهان نیمه برهنه را صدا می‌کردند و می‌گفتند «اون بسته را بگیر، برای رفتن جا داریم!»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۲۱۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۴۶,۵۰۰
تومان