کتاب درک یک پایان
معرفی کتاب درک یک پایان
کتاب درک یک پایان نوشتۀ جولین بارنز و ترجمۀ زهره قلی پور و حاصل ویراستاری نسرین نظری راد است. نشر آتیسا این رمان را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب درک یک پایان
رمان درک یک پایان آخرین اثر جولین بارنز است که علاوهبر جایزۀ «من بوکر»، جایزۀ ادبیات فرانسه را هم نصیب خود کرد و چندین هفته در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز بود. «تونی وبستر» در این اثر، مردی است که زندگیاش را همانگونه که بوده و هست، پذیرفته است؛ کار و بازنشستگیاش، ازدواجش و طلاقی دوستانه. او هم مانند بسیاری از آدمهایی که میشناسیم و البته خود ما، جوانیاش را درون خودش نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهمترین واقعۀ عمرش دوستی با پسری به اسم «ایدریئن فین» بوده است؛ پسری تیزهوش، مستعد آفریدن فاجعه و مرید آلبر کامو. ما زمانی با وبستر روبهرو میشویم که ۴۰ سال از دوران دبیرستانش و زمان آشناییاش با این پسر گذشته است؛ زمانی که دفترچهٔ خاطرات ایدریئن طبق وصیتنامهاش به تونی واگذار شده است. این وصیتنامه، تونی را برای بازخوانی زندگی گذشته خودش تحریک میکند و به سالهای نوجوانی و جوانی و داستان عاشقانهای فراموششده میبرد.
خواندن کتال درک یک پایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
رمان حاضر حاوی درونمایهٔ قضاوت ناآگاهانه و پیشداوری و پیشنهادی است برای کسانی که دوست دارند یاد بگیرند جهان را از زاویۀ دید افراد دیگر ببینند و درک کنند.
درباره جولین بارنز
جولین بارنز، نویسندهٔ انگلیسی است که در سال ۱۹۴۶ به دنیا آمده است. او در کالج مگدالن در دانشگاه آکسفورد، زبانهای مدرن خواند و بعد از فارغالتحصیلی، سه سال بهعنوان فرهنگنویس بافرهنگ آکسفورد همکاری کرد. بعد از آن، مدتی در جرایدْ ریویو (مرور) مینوشت و ویراستاری میکرد و مدتی هم بر برنامههای تلویزیونی نقد مینوشت؛ تا اینکه در نهایت و پس از انتشار «مترولند» (۱۹۸۰)، بهتدریج به نویسندهای تماموقت بدل شد. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مموآر، ناداستان، جستارهایی در باب هنر و داستان جنایی (با اسم مستعار «دَن کاوانا») نیز نوشته است. از آثار مهم او میتوان به «طوطی فلوبر» و «درک یک پایان» اشاره کرد. سه کتاب او با نامهای «طوطی فلوبر» (۱۹۸۴)، «انگلیس، انگلیس» (۱۹۹۸) و «آرتور و جورج» (۲۰۰۵)، نامزد جایزهٔ من بوکر شدند و او در نهایت در سال ۲۰۱۱ با کتاب «درک یک پایان» این جایزه را از آن خود کرد. رمان کوتاه «الیزابت فینچ» یکی دیگر از آثار او است.
بخشی از کتاب درک یک پایان
«ما در زمان زندگی میکنیم زمان ما را در چنگ خود میگیرد، ما را فرتوت میکند، اما به نظرم هرگز درستوحسابی آن را درک نکردهام. مقصودم آن نظریههایی نیست که از انحنا و سیر معکوس زمان، یا وجود احتمالی آن در دنیاهای موازی حرف میزنند نه منظورم همین زمان معمولی و روزمرهای است که ساعتهای دیواری و مچی ما را از گذران منظم آن مطمئن میکنند؛ تیکتاک کلیک کلاک. چیزی یقین بخش تر از ثانیهشمار پیدا میشود؟ و بااینهمه تنها لذت یا رنجی ناچیز کافی است تا انعطافپذیری زمان را بر ما آشکار کند برخی عواطف به آن شتاب میبخشند و برخی آن را دیرگذر میکنند؛ گاه حس میکنی دارد از دست میرود، لحظه آخر از راه میرسد و میبینی واقعاً دارد از دست میرود، بی اینکه هیچ برگشتی در کار باشد.
من دلبستگی چندانی به ایام مدرسهام، ندارم و حسرت آن روزها را نمیخورم؛ اما همه چیز از مدرسه شروع شد برای همین باید جستهوگریخته به رویدادهای انگشت شماری برگردم که قدر و قامت قصه و حکایت را به خود گرفتهاند؛ خاطرات کمابیش دقیقی که گذر زمان به آنها قطعیت بخشیده. اگر دیگر نمیتوانم به رویدادهای واقعی یقین داشته باشم دستکم میتوانم به احساساتی که از آنها بهجامانده اعتماد کنم. این بهترین کاری است که از پس آن برمیآیم.
ما سه نفر بودیم و حالا با او چهار نفر میشدیم فکرش را هم نکرده بودیم کسی به دسته جمعوجور ما اضافه شود مدتها پیش هر کس جفت و دسته خود را پیدا کرده بود و کمکم این خیال به سرمان میزد که از مدرسه به زندگی میدوییم.
نامش آدرین فین بود پسر دیلاق و کمرویی بود، اوایل سرش را پایین میانداخت و افکارش را بروز نمیداد روز اول یا دوم بود که کمی توی نخش رفتیم در مدرسه پیشواز و خوشامدگویی جایی نداشت، از عکس آن یعنی معرفی اجباری هم خبری نبود اسمش را توی دفتر حضوروغیاب وارد کردیم و او را میان خود. پذیرفتیم معلمین بیشتر از ما پاپی او میشدند. باید هوش و انضباطش را میسنجیدند و سطح دانش او را به آزمون میگذاشتند سومین جلسه صبحگاهی نیمسال پاییزی بود، با جو هانت ۲ پیر کلاس تاریخ داشتیم؛ با آن رختهای سهتکهاش صمیمیتی کسلکننده از خود بروز میداد اسلوبش برای برقراری نظم این بود که یکنواختی کلاسش حفظ کند آن هم تا حدی مقبول و نه مفرط و طاقتفرسا.»
حجم
۹۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۹۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه