کتاب آگامبن و سیاست رادیکال
معرفی کتاب آگامبن و سیاست رادیکال
کتاب آگامبن و سیاست رادیکال مجموعه مقالاتی به گردآوریِ دنیل مک لافلین با ترجمهٔ هومن کاسبی و ویراستهٔ سامان مرادخانی است و انتشارات آده آن را منتشر کرده است.
کتاب آگامبن و سیاست رادیکال با پاسخ به آثار جدید آگامبن در باب اقتصاد و حکومت، همراه با تحلیلهای او از کنش سیاسی که همزمان با چرخش نظریهٔ انتقادی بهسوی این مسائل از زمان بحران مالی ۲۰۰۸ پدیدار شدهاند، سهم مستمر وی در اندیشهٔ حقوقی و سیاسی را بررسی میکند. تبارشناسیهای آگامبن سؤالات مهمی دربارهٔ خاستگاه مفهومی و ماهیت رویههای معاصرِ مدیریت و همچنین نوعی از سیاست که ممکن است به خشونت دولتی معاصر و حکمفرمایی اقتصاد پاسخ گوید، مطرح میکنند. فصلهای این مجلد، اصطلاحات فنی محوریِ بهکاررفته در این آثار، ازجمله حکومت، جلال، استفاده، بیعملکردی و شکل ـ زندگی را روشن میسازند. آنها ضمن تجزیهوتحلیل داوهای نظری و محرکهای روششناختیِ تحلیلهای آگامبن، رابطهٔ آنها را با اندیشهٔ پیشین او بررسی میکنند و در نظر میگیرند که چگونه میتوانند به ما برای درک موقعیتی سیاسی که با مطلقسازی نئولیبرالِ حکومت و اقتصاد مشخص میشود، و مقاومت در برابر آن، کمک کنند. مجلد حاضر ضمن تحلیل اقتصاد و کنش سیاسی، آگامبن را یک متفکر چپ رادیکال معرفی میکند، نشان میدهد که چگونه کار وی مرهون سنت اندیشه و عمل انقلابی است، نقد او به مارکسیسم و آنارشیسم را بررسی میکند و مزایا و محدودیتهای سهم او در این سنت و تلاش برای نوآوری در آن را در نظر میگیرد.
درباره کتاب آگامبن و سیاست رادیکال
کتاب آگامبن و سیاست رادیکال با «کاپیتالیسم بهمثابه دین» نوشتهٔ آگامبن آغاز میشود. والتر بنیامین در پارهای با همین عنوان استدلال میکند که کاپیتالیسم نهفقط سکولارسازی ایمان پروتستان، بلکه خودش شکلی افراطی از دین است. آگامبن با در نظر گرفتن نقش پول در کیش کاپیتالیستی، تز بنیامین را میپذیرد و بسط میدهد. او استدلال میکند که محتوای الهیاتیِ کاپیتالیسم با پایان استاندارد طلا در سال ۱۹۷۱ روشن شد. ازاینپس، پول نه دیگر به شیء انضمامیای که ظاهراً ارزش آن را بازنمایی میکند، بلکه به اعتبار ارجاع دارد. اعتبار بهنوبهٔ خود فعل ایمان است. پس به گفتهٔ آگامبن، دین کاپیتالیستی پول را بهجای خدا مینشاند و ایمان به خدا را با ایمان به ایمان جایگزین میکند.
شماری از متون در پی فصل آگامبن میآیند که تشخیص وی از کاپیتالیسم معاصر را در نظر میگیرند و رابطهٔ او با سنت انقلابی را تحلیل میکنند. فصل ۲، «جلال، نمایش و بیعملکردی: پراکسیس تئوریای آگامبن» به قلم متیو ابوت، تصویری از آگامبن برخلاف تصویر رایج از او بهعنوان متفکر آخرالزمانی متمرکز بر تحول نظری و نه پراکسیس سیاسی ارائه میدهد.
در فصل ۳، «در باب مالکیت و فلسفهٔ فقر: آگامبن و آنارشیسم»، سیمونه بیگنال به شکاف بین سرخ و سیاه بازمیگردد که ابتدا در طی بینالملل اول به وقوع پیوست.
جسیکا وایت در فصل ۴ تحت عنوان «انسان به نحو کلی تولید میکند: پراکسیس و تولید در آگامبن و مارکس»، رابطهٔ آگامبن با کارل مارکس را بررسی میکند.
فصل پنجم، «کار مناجاتی: آگامبن در باب نمایش پسافوردیست» نوشتهٔ دنیل مکلافلین، به این ادعاها پاسخ میدهد که آثار آگامبن کمک چندانی به تحلیل کاپیتالیسم معاصر نمیکنند.
سپس این مجموعه به سراغ دو مشکل فلسفی میرود که برای درک سهم آگامبن در اندیشه و عمل سیاسی معاصر اهمیتی بنیادین دارند: مسئلهٔ روش فلسفی و مسئلهٔ زمانمندی.
جاستین کلمنز در فصل ۶، «فضای نامنطقیِ بازپیچیدگی ژنتیک: نکاتی در باب عنصری از روش جورجو آگامبن»، ما را به داغترین زمینهٔ بحثبرانگیز در مواجههٔ اولیه با تفکر سیاسی آگامبن بازمیگرداند: رابطهٔ او با میشل فوکو.
رویکرد آگامبن به تاریخ ارتباط تنگاتنگی با درک او از زمان دارد؛ مضمونی که بهنوبهٔ خود محور رویکرد «مسیحایی» او به سیاست است. در این پرتو، فصل «جورجو آگامبن و نقد زمان» نوشتهٔ نیکلاس هرون، ظهور یکی از ابداعات محوری را در تلقی آگامبن از زمان در ملکوت و جلال مطرح میکند: ایدهٔ «حیات ابدی».
سپس کتاب به سراغ رابطهٔ آگامبن با برخی از مهمترین متفکران معاصر میرود که خودشان را بهصراحت با سنت کمونیستی همراه میدانند. در فصل ۸، «آگامبن، بدیو و زیستسیاست ایجابی»، سرگئی پروزوروف به مقایسهٔ کار دو تن از مهمترین متفکران در نظریهٔ رادیکال امروز میپردازد. او استدلال میکند که این دو متفکر به دلیل مفروضات هستیشناختی مشترکشان، بهویژه سرشت ژنریک و تمیزناپذیر هستی، بسیار بیش از آنچه خودشان و بسیاری دیگر به رسمیت میشناسند، به هم نزدیکاند.
جیسون ای. اسمیت در فصل ۹، «شکل ـ زندگی و آنتاگونیسم: در باب هومو ساکر و اپرائیسمو»، استدلال میکند که یکی از مفاهیم کلیدی در قرائت آگامبن از «سیاست آینده» (شکل ـ زندگی) نخست از طریق تعامل انتقادی با نحلهٔ پساکارگرگرای مارکسیسم ایتالیایی بسط یافت.
این کتاب با دو فصل در باب اثر اخیر آگامبن دربارهٔ شکل ـ زندگی و رویهٔ فقر فرانسیسکنی خاتمه مییابد. استیون دکارولی در فصل ۱۰ به بررسی شالودههای فلسفی و تبعات سیاسی تحلیل آگامبن از رهبانیت میپردازد: «شکل ـ زندگی چیست؟: جورجو آگامبن و رویهٔ فقر».
فصل پایانی، «قانون و حیات ورای ادغام: آگامبن، فقر اعلی و انقلاب حقوقی پاپ» به قلم میگل واتر، شرح فقر اعلی دربارهٔ شکل ـ زندگی را در پرتو «انقلاب حقوقی پاپ» در قرون دوازدهم و سیزدهم بازسازی و مسئلهدار میکند.
آگامبن یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین متفکران هزارهٔ جدید بوده است. این کتاب با این احساس پیش میرود که در میانهٔ تغییر وضعیت سیاسی و نظری، پروژهٔ نظری او همچنان سهم مهمی در اندیشیدن به موقعیت سیاسی ما دارد. همچنین متأثر از این باور است که پاسخ به مقطع کنونی مستلزم اندیشیدن به آن به هردو شکل فلسفی و تاریخی است. نزد آگامبن، این امر به معنای درک خاستگاه تاریخیِ آپاراتوسهای سیاسی و نظری است که در حال حاضر به وجود ما ساختار میبخشند.
خواندن کتاب آگامبن و سیاست رادیکال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه، جامعهشناسی و اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آگامبن و سیاست رادیکال
«آگامبن علیرغم علاقهاش به سیاست غیرحاکم و بیهنجار، ارجاعات اندکی به متفکران سنت آنارشیستی دارد. بااینحال، بهویژه با عطف نظر به مسائل مربوط به حکومت و اقتصاد در آخرین آثار او، بیش از پیش در بحر مضامینی در قلب فلسفهٔ آنارشیستی فرومیرود: چشمپوشی از مالکیت و رویهٔ فقر بهعنوان وسیلهای برای زیستن خارج از تعیینکنندگیِ قانون و دولت؛ لحظات منفی و مثبت دگرگونی که به انحاء گوناگون با شورش یا انقلاب همراه هستند؛ «ایدهٔ کمونیسم» و تمثال «حکومتناپذیر». شایانذکر است که آگامبن چگونه در نقطهای از کتاب زمانی که باقی میماند که برای نخستین بار صریحاً به نظریهٔ آنارشیستی ارجاع میدهد، قسمی «تفسیر اخلاقی ـ آنارشیک از چنان که ـ نه پولسی» را در ماکس اشتیرنر شناسایی میکند. این ارجاع به نظریهٔ آنارشیستی در عین کوتاه بودن، اهمیت آنارشیسم را برای درک قرائت آگامبن از «سیاست آینده» نشان میدهد. این موضوع که او به سنت آنارشیستی در زمینهٔ گستردهتر بحث دربارهٔ تفکر مارکسیستی راجع به رسالت «مسیحایی» طبقهٔ پرولتاریا و «ریشخند» اگوئیسم آنارشیک اشتیرنر از سوی مارکس ارجاع میدهد، ما را به تأمل بر رابطهٔ آگامبن با آنارشیسم و مارکسیسم دعوت میکند. در این فصل، این ارتباط را در بستر تعارضات ایدئولوژیکی میکاوم که روابط میان مارکس و آنارشیستها را تیرهوتار ساخت و درنهایت منجر به فروپاشی اولین اتحادیهٔ بینالمللی کارگران در سال ۱۸۷۲ شد.»
حجم
۳۵۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۵۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه