کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی
معرفی کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی
کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی؛ یک اکتشاف فلسفی نوشتهٔ دایان جسک و ترجمهٔ مهدی فروتن آغمیونی است و نشر خزه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی
رفاقت برای برخورداری از یک زندگی خوب بسیار مهم است، اما دوستی چگونه زندگی ما را بهتر میکند و آیا همهٔ دوستیها در بهترکردن زندگی ما نقش دارند؟ کدام تعاملها برای حفظ دوستیهای ارزشمند لازم است؟
کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی با تأملات فلسفی در باب دوستی و راههایی که به ارزشمندشدن زندگی ما کمک میکند به این پرسشها پاسخ میدهد. دایان جسک از این تحلیل فلسفی برای ارزیابی تأثیر روزافزون رسانههای اجتماعی بر ما بهره میبرد: آیا تعامل در رسانههای اجتماعی بر توانایی ما در حفظ دوستیهای واقعی نقش دارد؟ آیا این تعاملات نقش دوستی را در ارزشمند کردن زندگی ما کمرنگ کردهاند؟
در پرداختن به این موضوعات، نویسنده با استفاده از عبارت «دوشمن Frenemy» (برساختهای جدید از دو واژهٔ دوست Friend و دشمن Enemy)، روشهایی که ما شخصیتهای رسانههای اجتماعی خود را میسازیم، نقش بدن در دوستی و راههایی که رسانههای اجتماعی از طریق آنها ترس ما را از طرد و انزوا تشدید میکند و تأثیر حسادت مقایسهمحور بر روابط ما را بررسی کرده است.
ساختار کتاب به این شرح است: در فصل اول، تمایزهایی مهم و مختلف آمده که برای درک چیستی پروژه بسیار مهم است. در ابتدا باید دربارهٔ دوستی و زندگی خوب بپرسیم.
فصل دوم کاوشی است در برخی ویژگیهای روابط میانفردی که بخشی از رابطهٔ دوستی در نظر گرفته شده و دفاع از دیدگاه نویسنده دربارهٔ دوستی که آن رابطه را با عبارتهای بسیار گسترده فهم میکند.
در فصل سوم به این موضوع میرسیم که این ویژگیهای دوستی چگونه ممکن است تحت تأثیر استفاده از رسانههای اجتماعی برای نگه داشتن دوستی قرار گیرد. در حالی که شیوهٔ تأثیرپذیری دوستی از رسانههای اجتماعی از یک رابطه به رابطهٔ دیگر متفاوت است، میتوانیم برخی نگرانیها و چالشهایی را که فیسبوک و توییتر برای مراقبت از روابط صمیمی و دلسوزانه ایجاد میکنند، بیابیم.
فصلهای چهارم و پنجم به این میپردازند که دوستی و رسانههای اجتماعی چگونه وارد زندگی خوب یک انسان میشوند. در فصل چهارم راههایی بررسی میشود که با آنها دوستی به ارزشمند شدن زندگی ما کمک میکند. فصل پنجم راههایی را پیشنهاد میکند که با آنها استفاده از رسانههای اجتماعی یا دستکم استفادهٔ بیش از اندازه ممکن است در تولید این ارزش مداخله کند؛ با مسدود کردن یا کاستن برخی پیامدهای خوب معیارهای دوستی یا با دگرگونی یا تضعیف برخی اجزای خود دوستی.
خواندن کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
«رفاقت در رسانههای اجتماعی» به شیوهای روشن و سرگرمکننده نوشته شده، و حاوی دقت و وضوحی فلسفی است برای تعیین چگونگی استفادهٔ مسئولانه از رسانههای اجتماعی در زندگی؛ خواندن آن برای هر کسی که روی اخلاق روابط بین فردی و تأثیر اجتماعی فناوری حساس است، یک «باید» به شمار میرود.
درباره دایان جسک
دکتر دایان جسک استاد فلسفه در دانشگاه آیوای ایالات متحده است و کتابهای «عقلمداری و نظریهٔ اخلاقی: صمیمی بودن چگونه برهان میآفریند، راتلج، ۲۰۰۸» و «هیولای درون: چرا ما به فلسفهٔ اخلاقی نیاز داریم، ۲۰۱۸» را در کارنامه دارد. عضو انجمن فلسفی ایالات متحده است و در آثار خود به موضوعات و مفاهیمی چون دلایل داشتن تعهد خاص نسبت به نزدیکان، جوهرهٔ دوستی، فایدهگرایی در برابر علم اخلاق، تعهد سیاسی و... میپردازد. از زمینههای تخصصی مطالعه و تدریس این دانشآموختهٔ دورهٔ دکترای فلسفهٔ دانشگاه MIT (مؤسسهٔ فناوری ماساچوست) میتوان به نظریهٔ اخلاق، تاریخ اخلاق، روانشناسی اخلاق، معرفتشناسی، فلسفهٔ سیاسی، فلسفهٔ حقوق، استدلال انتقادی و اخلاق کاربردی اشاره کرد. از دکتر جسک امسال «دستنامهٔ فلسفهٔ دوستی» از انتشارات راتلج به بازار نشر میآید.
بخشی از کتاب رفاقت در رسانه های اجتماعی
«دارن از سامانتا میخواهد با او ناهار یا چای بخورد، در فیلمها و مهمانیها همراهش باشد و صرفاً با هم وقت بگذرانند. به بیان دیگر، دارن درگیر نوعی رفتار است که میتوان ویژگی آن را تلاش برای دوستی با کسی دانست. سامانتا مشتاقانه همهٔ دعوتهای دارن را میپذیرد، خوشحال است که در مهمانیها و شام همراهش است و با او معاشرت میکند. پس از چند سال، دیگران دارن و سامانتا را دوست میدانند و آنها خودشان هم نظر مشابهی دارند. ما هم میتوانیم فرض کنیم که دارن و سامانتا نسبت به رفاه یکدیگر احساس نگرانی دارند و آن را نشان میدهند. آیا دارن و سامانتا دوست هستند؟
میل ابتدایی ما به «بله» گفتن به این پرسش ممکن است با روایتهای احتمالی مختلف دربارهٔ پایهٔ نگرانیهایی که دارن و سامانتا نسبت به هم دارند، کاهش یابد. فرض کنید دارن به سامانتا اهمیت میدهد، چون سامانتا در حرفهای که او امیدوار است در آن پیشرفت کند، موقعیتی بسیار برجسته دارد و معتقد است با «دوست شدن» میتواند بر سامانتا تأثیر بگذارد و از ارتباطها و شهرت او برای پیشرفت شغلی خود بهره ببرد. سامانتا دعوتهای دارن را میپذیرد، چون دارن بسیار جذاب و خوشتیپ است و معتقد است که داشتن او در جایگاه محافظ یا همراه در رویدادهای مختلف باعث افزایش سرمایهٔ اجتماعی خود و حسادت برخی دشمنانش میشود. پس سامانتا به دارن اهمیت میدهد، چرا که میخواهد برای رسیدن به اهداف اجتماعیاش در دسترس باشد، درست همانگونه که دارن میخواهد از توانمندی سامانتا برای پیشرفت در حرفهٔ خودش استفاده کند. با توجه به این حقایق دربارهٔ مبانی نگرانی آنها نسبت به یکدیگر، به احتمال زیاد اگر سامانتا جایگاه حرفهای خود را از دست بدهد، دارن دیگر نگران او نخواهد بود و اگر در حادثهای به ظاهر زیبای دارن خدشه وارد شود، سامانتا دیگر به او اهمیت نمیدهد و این باعث میشود که دارن همیشه افسرده و خشمگین باشد.
ارسطو روابطی مانند رابطهٔ دارن و سامانتا را «دوستی برای سود» نامیده است. در این روابط، دو طرف فقط اهمیت ابزاری به هم میدهند: آنها بهسان ابزاری که میتوانند برای منافع مختلف از یکدیگر به دست آورند، برای هم مهم هستند؛ مزایایی چون پیشرفت شغلی و اجتماعی. یک شکل آشنای دیگر این رابطه، کسب لذت عاشقانهٔ یک یا هر دو طرف است. بیتردید میتوانیم تصور کنیم که دارن این جمله را به سامانتا میگوید: «تو هرگز واقعاً به من اهمیت ندادی! برای تو فقط با هم بودنمان مهم بود!» به نظر میرسد که سامانتا از دارن بهسان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود بهره میبرد و اهمیتی که به دارن میدهد، به خاطر خود او نیست، در حالی که اهمیت دادن به کسی به خاطر خودش، بسیار سادهتر است نه صرفاً ابزاری برای رسیدن به اهداف. ارسطو اصرار داشت که در دوستیهای واقعی (آنچه او دوستی «کامل» مینامید) دو طرف به خاطر خودشان به یکدیگر اهمیت میدهند.»
حجم
۱۵۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۵۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه