دانلود و خرید کتاب مو طلا سارا ملانسکی ترجمه سارا فرازی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب مو طلا

کتاب مو طلا نوشتهٔ سارا ملانسکی و ترجمهٔ سارا فرازی است. انتشارات پرتقال این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب مو طلا

کتاب مو طلا حاوی یک رمان برای کودکان و نوجوانان است که در ۱۶ فصل نوشته شده است. این رمان حاوی یک سفر هیجان‌انگیز و داستانی جذاب است. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است تا با بیانی دلنشین کودکان را مجذوب جهان پر رمزوراز داستان خود کند. کتاب «موطلا» جلد ۱۴ از مجموعهٔ «قصه‌ها عوض می‌شوند» است. در این مجموعه، خواهر و برادری یک آینهٔ جادویی دارند که آن‌ها را به افسانه‌های مختلف می‌برد؛ از سفیدبرفی گرفته تا راپونزل و پری دریایی. در هر افسانه، این دو خواهر و برادر داستان را به هم می‌ریزند و ماجراهای خنده‌دار و هیجان‌انگیزی درست می‌کنند. در این کتاب هم «جونا» و برادرش از آینهٔ جادویی وارد یک قصه و افسانه می‌شوند و به قصهٔ موطلا و سه خرس می‌روند و متوجه می‌شوند که موطلا برای رهایی پدرش از زندان به طلاهای بسیاری نیاز دارد. پادشاه بسیار حریص است و بچه‌ها و پدر موطلا باید از زندان پادشاه فرار کنند. این داستان بامزه، پرکشش و هیجان‌انگیز می‌تواند کودکان را سرگرم کند، بخنداند و آن‌ها را به دنیای افسانه‌ها ببرد.

خواندن کتاب مو طلا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره سارا ملانسکی

بر اساس گزارش نیویورک تایمز و یو.اس‌.ای تودِی، سارا ملانسکی یکی از محبوب‌ترین نویسندگان کتاب‌های کودک و نوجوان است. او مجموعهٔ «قصه‌ها عوض می‌شوند»، «جادو در منهتن» و تعدادی کتاب دیگر را برای نوجوانان، جوانان و بزرگ‌سالان نوشته است. سارا ملانسکی یکی از نویسندگان مجموعهٔ «جادوی برعکس» است (لارن میرکل و امیلی جنکینز هم از نویسندگان همین مجموعه هستند). سارا ملانسکی اصالتاً اهل مونترال است. برای آشنایی بیشتر با او می‌توانید به آدرس الکترونیکی sarahm.com مراجعه کنید یا در اینستاگرام، فیس‌بوک و توییتر این عبارت را جست‌وجو کنید: sarahmlynowski@.

بخشی از کتاب مو طلا

«می‌گویم: «الان فقط باید پول کافی جمع کنیم تا از بقالی عسل بخریم.» همچنان داریم توی جنگل راه می‌رویم.

موطلا می‌گوید: ‌«بقالی الان عسل نداره. زمستونه.»

جونا می‌پرسد: «چه ربطی داره؟»

موطلا توضیح می‌دهد: «توی بِبِک فصل زمستون که می‌شه، عسل پیدا نمی‌شه. عسل رو زنبورها درست می‌کنن، ولی الان به خواب زمستونی رفتن. بهار که می‌شه، زنبورها عسل بیشتری درست می‌کنن و می‌فروشن به مغازه‌ها یا خودشون توی بازار محلی می‌فروشن به مردم. به‌خاطر همین بود که خانوادهٔ خرسی وقتی یادداشت الکی من رو دیدن، خیلی هیجان‌زده شدن.»

از این بهتر نمی‌شود. پس هیچ عسلی در کار نیست. برگشتیم سر خانهٔ اول.

می‌پرسم: ‌«خب، چی مثل عسل خوب و شیرینه؟»

موطلا کمرش را می‌مالد و می‌گوید: «نمی‌دونم... می‌شه یه‌کم استراحت کنیم؟ به‌خاطر بالاوپایین رفتن از سنگ‌ها له‌ولورده شدم.» اشاره می‌کند به آن‌طرف. «بیاین بریم زیر اون درخت بزرگ افرا بنشینیم و بهش تکیه بدیم.»

می‌گویم: «باشه.» می‌رویم سمت درخت. شازده زودتر از همه به درخت می‌رسد. همه می‌نشینیم و به تنهٔ درخت تکیه می‌دهیم. آخیش! خستگی‌مان را درمی‌کنیم. اصلاً نمی‌دانستم تکیه دادن به درخت افرا این‌قدر خوب است.

یک... لحظه... صبر کنید!

درخت افرا...

شربت افرا!

رو می‌کنم به برادرم و می‌گویم: «جونا، تو یه بار رفتی گردش علمی. مگه نه؟ رفتی یه جایی که شربت افرا درست می‌کردن.»

جواب می‌دهد: «آره. محشر بود. یاد گرفتیم چه‌جوری شربت درست می‌کنن و گذاشتن از شربتی که درست کردن، بچشیم. خیلی خوب بود!»

هیجان‌زده سر تکان می‌دهم. می‌گویم: «شربت افرا مثل عسل شیرینه. بهترین جایگزین برای عسله! خیلی هم خوشمزه‌ست!»

جونا می‌گوید: «آره! راست می‌گی!»

موطلا نگاهش را از من می‌گیرد و جونا را نگاه می‌کند و می‌پرسد: «شربت افرا چیه؟»

من و جونا دوتایی بهش زل می‌زنیم.

می‌پرسم: ‌«تا حالا پنکیک با شربت افرا نخوردی؟»

سر تکان می‌دهد. «پنکیک خوردم، ولی خالی.»

می‌گویم: «پنکیک خالی؟ بدون شربت؟ بدون کره؟ بدون بلوبری یا تکه‌های شکلات؟»

جونا با ناباوری می‌پرسد: «بدون خامه؟»

موطلا سرش را تکان می‌دهد. «بله. خالی‌خالی.»

شوکه شده‌ام. حتی شازده هم سرش را به‌سمت موطلا چرخانده و انگار تعجب کرده.

می‌گویم: «خب، پس حتماً از شربت افرا خوشت می‌آد.»

موطلا می‌پرسد: ‌«ولی شربت افرا از کجا بیاریم؟»

جونا می‌گوید: «از درخت افرا!»»

🍁𝑓𝑧🍁
۱۴۰۲/۱۰/۰۴

خیلی قشنگ بود با همه جلد هاش فرق داشت دو تا قصه تو یه قصه... حتما بخونیدش🌹

Ariana🐚🌊
۱۴۰۳/۰۹/۰۷

فقط برین بخونیدش😆 الان مطمئنم تویی که داری این کامنتو میخونی مطمئن نیستی که آیا این کتابو باید بخری یا نه و کامنتا رو میخونی ببینی بقیه چی میگن باباااااا🫠 بخرش💸 بخونش 📖 حال کنننن🥳

🦄Little pony🦄
۱۴۰۳/۰۴/۱۱

من نسخه چاپی این مجموعه رو خوندم. خیلی کتاب مفید و زیبایی هست . برای افرادی که علاقه مند به ژانر خیالی و ماجراجویی هستند ، پیشنهاد خیلی خوبیه . جلد های قبلی این مجموعه هم خواندنی هست .

کاربر 6934499
۱۴۰۳/۰۱/۱۰

دوست صمیمی من آین کتاب را به من هدیه داده واو می گوید این کتاب عالیه من رازی هستم

کاربر ۶۳۸۳۱۴۶
۱۴۰۳/۰۴/۱۰

داستان های عالی و چند جلد آمده که هنوز متشر نشده

soso
۱۴۰۳/۰۳/۰۸

جلد آخرش ترجمه نشده ؟

کاربر ۸۰۳۹۱۵۳
۱۴۰۳/۰۳/۰۶

این کتاب عالی هست و من کتاب آخر این مجموعه هم دارم می خونم و برای این مجموعه و کتاب های سارا ملانسکی ۵ ستاره هم کمه👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌

یـ★ـونا
۱۴۰۴/۰۱/۱۸

میتونه تو یه کلمه خلاصه بشه: عالی!👀🥺💖 خیلی وقت بود به ایبی و جوناسر نزده بودم... واقعا خوشحالم که این جلد هم خوندم! XD قصه ها عوض میشوند یه چیز دیگست...

ه د ي
۱۴۰۴/۰۱/۰۳

خیلی باحال بود عالی به تو پیشنهاد میکنم بخونش پشیمون نمیشی 🤩🥳🤩🥳🤩🥰

کاربر 8674019
۱۴۰۳/۱۲/۲۹

خیلی خوب بودددد من همه ی جلدهاشو خوندم منتظرم جلد بعدی ترجمه بشه ببینم ماری رز چه ماموریتی برای ایبی و جونا داره

چیزی که یاد گرفته‌ام، این است: همیشه راهی به بیرون هست. البته بیشتر وقت‌ها!
یـ★ـونا
جونا می‌پرسد: ‌«می‌شه برگردیم سر اسمت؟ تو اسم مستعار داری؟ واقعاً می‌خوای رامپل‌استیلت‌اسکین صدات کنن؟» می‌پرسد: «چه اسم مستعاری باید انتخاب کنم؟» جونا می‌گوید: «مثلاً رامپی یا اسکینز.» من می‌گویم: «یا استیلتسی.» رامپل‌استیلت‌اسکین می‌گوید: «حرفش رو هم نزن!» از برادرم می‌پرسد: «تو اسم مستعار داری؟» جونا سر تکان می‌دهد. «نه. ولی می‌تونی من رو جو صدا کنی!» از برادرم می‌پرسم: «اصلاً کسی تا حالا جو صدات کرده؟» می‌گوید: «نه. ولی از الان به بعد همه می‌تونن جو صدام کنن!» من پیشنهاد می‌کنم: «چطوره یه اسم مستعار دیگه انتخاب کنی؟ مثل... نا.» جونا قاطعانه می‌گوید: «نه!»
یـ★ـونا
جونا می‌گوید: «رامپل‌استیلت‌اسکین رو تحویل ندین. اون با ما خوب بود!» موطلا هم سرسختانه سر تکان می‌دهد و می‌گوید: «تحویلش نمی‌دیم. اون دوست ماست!»
یـ★ـونا
می‌گویم: «سریع ترتیبش رو می‌دم.» دست‌هایم را می‌شویم و بعد کیک‌های فنجانی را له می‌کنم و تبدیلشان می‌کنم به توپک‌های کوچک. جونا می‌گوید: «من هم کمک می‌کنم. چوب‌هاش رو می‌آرم. آهان! تازه من می‌دونم واسه تزیین کیک‌هات چی کم داری.» «چی؟» «هاها! شربت افرا!» وای! می‌گویم: «ولی وقت نداریم شربت افرا درست کنیم.» مامان می‌پرسد: «چرا درست کنی؟ توی یخچال شربت افرا داریم.» می‌خندم. «درسته!» جونا بطری شربت را از یخچال درمی‌آورد و کنار من روی کابینت می‌گذارد. می‌گوید. «طلای مایع!» لبخند می‌زنم و کمی توی کاسه می‌ریزم.
یـ★ـونا
سپاس فراوان از خوانندگان «قصه‌ها عوض می‌شوند»، شما کامل و بی‌نقصید!
یـ★ـونا
قصه ها عوض می شوند؛ ایبی در سرزمین عجایب
سارا ملانسکی
قصه‌ ها عوض می شوند؛ ملکه برفی
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ هانسل و گرتل
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد سوم
سارا ملانسکی
شاهزاده خانم همستر؛ جلد چهارم
ارسلا ورنون
قصه ها عوض می شوند؛ شاهزاده قورباغه
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ علاء الدین
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛‌ شنل قرمزی
سارا ملانسکی
قصه‌ها عوض می‌شوند؛ جک و لوبیای سحرآمیز
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ پری دریایی
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ سیندرلا
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ دیو و دلبر
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ زیبای خفته
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد دوم
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ ایبی در شهر از
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد چهارم
سارا ملانسکی
شیطنت های ایگی فرانگی؛ ده بار بنویس پشیمونم!
آنی باروز
اژدهایی با قلب شکلاتی
استفانی برجِس
قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی
سارا ملانسکی
قدرت های نسبتاً عجیب؛ جلد دوم
جنیفر کیلیک

حجم

۱۵۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۵۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان