دانلود و خرید کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی ویلیام شکسپیر ترجمه عمادالسلطنه سالور
تصویر جلد کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی

کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی

معرفی کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی

کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی نوشتهٔ ویلیام شکسپیر، ترجمهٔ عمادالسلطنه سالور و حاصل کوشش فرید مرادی و ثمین بزرگمند است. انتشارات دیدآور این نمایشنامهٔ انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی

کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی (که از آن با عنوان «رام‌کردن زن سرکش» (The Taming of the Shrew) هم نام برده شده) حاوی یک نمایشنامهٔ انگلیسی از دوران رنسانس (قرن ۱۶ میلادی) است. این نمایشنامه که در حدود سال‌های ۱۵۹۷ - ۱۵۹۴ میلادی نوشته شده، به‌وسیلهٔ ویلیام شکسپیر به رشتهٔ تحریر در آمده است. داستان چیست؟ «لوسانتيو» نجيب‌زاده‌ای اهل شهر پيز در ايتاليا است که برای تحصيل همراه با خدمتکارش به شهر پادو مهاجرت می‌کند. او در آن شهر به «بيانکا» پل می‌بندد؛ دختر يکی از اصيل‌زادگان شهر. شرط پدر برای ازدواج بيانکا، ازدواج دختر بزرگ و بداخلاقش (کاتارينا) است؛ بدين‌سان لوسانتيو تلاش می‌کند تا همسری برای دختر بداخلاق بيابد. این نمایشنامه یک پیش‌پرده و پنج پرده دارد. یادداشتی تحت‌عنوان «شرح احوال عمادالسلطنه» نیز در ابتدای کتاب حاضر قرار گرفته است. عمادالسلطنه سالور، مترجم این کتاب در دورهٔ قاجار است؛ این حکایت مضحکه در پنج مجلس.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۶ انگلستان و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامه‌نویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسی‌زبان تاریخ می‌دانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهان شهر بود و مادرش، دختر زارعی دولت‌مرد، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی به‌دلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او پنج سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که هشت سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود. در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانه‌ای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همان‌جا شروع به نمایشنامه‌نویسی کرد که به‌دلیل هوش و قریحهٔ فطری مورد استقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامه‌نویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیت‌های فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به سه دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شده‌اند. از مهم‌ترین آثار شکسپیر می‌توان به تراژدی‌های «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سال‌های پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و به‌ندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.

بخشی از کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی

«مجلس سوم

پردهٔ اول

یک طرف عمارت و اطاق در خانهٔ باپ‌تیستا.

ورود لوسانتیو و هورتانسیو و بیانکا.

لوسانتیو: مطرب بس است! خیلی با آزادی راه می‌روی. رفتاری که کاتارینا خواهر این جوان خوشگل به تو کرد، فراموش کردی؟

هورتانسیو: عالم بی‌مزه! زنی که می‌بینی به خواست خدا این طور صدایش آهنگ دارد، تحمل کن که آنچه لازم است به او بیاموزم، همین که یکی دو ساعت در علم موسیقی صحبت داشتیم، تو هم می‌توانی همان‌قدر درس دیگر به او بدهی.

لوسانتیو: جاهل بی‌کمال که آن‌قدر هم چیز نخوانده‌ای تا اسباب و مقصود از موزیک را بفهمی! نه این است که موزیک برای این اختراع شده که هوش و حواس را تازه کند و بعد از تحصیل و درس عادی یومیه، انسان مشغول او بشود؟ بگذار من درس حکمت را به او بدهم، همین که راحت کردم، تو آواز و ساز بیاموز.

هورتانسیو: می‌دانی مردی نیستم که تحمل این پرحرفی‌های تو را بکنم.

بیانکا: آقایان بروید شما هر دو به من بدرفتاری و بی‌احترامی می‌کنید و در هر چیزی نزاع می‌کنید که بسته به انتخاب و میل خود من است. من شاگرد مکتبی که نیستم، مجبور در ساعت معین و کار معین هم نه. هر وقت بخواهم و میل داشته باشم، درس می‌خوانم و تعلیم می‌گیرم. برای آنکه نزاع کوتاه شود، بنشینیم.

(به هورتانسیو) ساز را بگیر و چیزی بخوان. پیش از آنکه پرده‌های ساز را مرتب کنی، درس این تمام شده.

هورتانسیو: شما همین‌که من پرده‌ها را مرتب کردم، ترک درس خواندن را نزد او می‌کنید؟

{به طرف بیانکا} سه چهار قدمی می‌رود.

لوسانتیو: هرگز! ــ همان پرده‌ها را درست کن.

بیانکا: کجا رسیده بودیم؟

لوسانتیو: خانم، اینجا. (و می‌خواند: شعر یونانی است)

هاک ایبات سیموئیس، هیک اه سیژه آتلوس؛

هیک استه ترات پریامی رژیاسلزاسنیس.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

حجم

۹۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان