دانلود و خرید کتاب انسان رو در روی جهان کیوان باژن
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب انسان رو در روی جهان اثر کیوان باژن

کتاب انسان رو در روی جهان

نویسنده:کیوان باژن
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب انسان رو در روی جهان

کتاب انسان رو در روی جهان نوشتهٔ کیوان باژن است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. جستارهایی دربارهٔ فردیت خلاق نویسنده و شاعر در گفت‌و‌گو با اهل قلم و اندیشه در این کتاب آمده است.

درباره کتاب انسان رو در روی جهان

 کیوان باژن، یکی از روزنامه‌نگاران و منتقدان مطرح ایران، در کتاب انسان رو در روی جهان با چهره‌های مشهور و بزرگی چون محمود دولت‌آبادی، شمس لنگرودی، سیمین بهبهانی و... رودررو شده و سؤالاتی مهم و قابل تأمل پرسیده است. هرکدام از این گفت‌وگوها حاوی نکتهٔ مفیدی هستند که نشان از نگاه تیزبین باژن دارد.

گفت‌وگوهای این کتاب از این قرار هستند:

تنها، داشتن ذوق کافی نیست! (گفت‌وگو با: «منوچهر آتشی»)

هنوز به عصر مدرنیتهٔ خود نرسیده‌ایم! (گفت‌وگو با: «جواد اسحاقیان»)

تکوین فردیت خلاق و خاستگاه اجتماعی (گفت‌وگو با: «حسن اصغری»)

تاوانِ خلافِ آب شنا کردن را باید داد! (گفت‌وگو با: «علی باباچاهی»)

من با عاطفهٔ همگانی متولد شده‌ام! (گفت‌وگو با: «سیمین بهبهانی»)

فردیت، محصول مدرنیسم (گفت‌وگو با: «فتح‌الله بی‌نیاز»)

خلوت ما به‌هم‌ریخته است! (گفت‌وگو با: «رضا جولایی»)

فردیت، خصوصیتِ جوامع انسانی (گفت‌وگو با: «ابوتراب خسروی»)

خلاقیت و دغدغه‌های اجتماعی (گفت‌وگو با: «علی‌اشرف درویشیان»)

من در هنر و ادبیات متولد شده‌ام! (گفت‌وگو با: «محمود دولت‌آبادی»)

مواجهه با جهانی پیچیده و غیرقابل فهم (گفت‌وگو با: «حسین سناپور»)

فهمِ زبانِ فردیت (گفت‌وگو با: «سید علی صالحی»)

خودشیفتگی به جای فردیت (گفت‌وگو با: «محمدعلی علومی»)

انسان، برای جهان ساخته شده است! (گفت‌وگو با: «شمس لنگرودی»)

فردگرایی به جای فردیت (گفت‌وگو با: «جواد مجابی»)

فردیت جسارت می‌خواهد! (گفت‌وگو با: «مجید مددی»)

انسان، آرمانِ شعر، در طول تاریخ! (گفت‌وگو با: «حافظ موسوی»)

فردیت‌ها، به‌هم‌ریخته است! (گفت‌وگو با: «حمید یزدان پناه»)

خواندن کتاب انسان رو در روی جهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که مصاحبه‌های بزرگان ایران را دنبال می‌کنند و می‌خوانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب انسان رو در روی جهان

«کدام عوامل عینی و ذهنی، شما را به سمت هنر به‌طور عام و ادبیات به‌طور خاص کشاند؟

من از ابتدا ذهنم مجذوب زبان بود. به خصوص زبان داستان یا قصه و افسانه یا حتا منظومه‌های محلی که به‌هرحال قصه‌ها را روایت می‌کردند. این گرایش به مقولهٔ زبان و روایت البته، هیچ‌گاه ناگهانی نبود، بلکه از دوران کودکی آغاز شده بود و رشد کرد. از این رو می‌توانم بگویم من انگار در هنر و ادبیات متولد شده‌ام. یادم می‌آید سعی می‌کردم با ذهن کودکانه‌ام شعر بسازم و این اشعار ابتدایی را گاه مدت‌ها با خودم زمزمه می‌کردم و می‌خواندم. الان که به آن زمان‌ها برمی‌گردم، گاه فکر می‌کنم گرایشم به ادبیات و شعر خیلی راحت می‌توانست در همان دوره‌ای که در «دولت‌آباد سبزوار» به دبستان می‌رفتم، با درس‌های سنگین ادبیات فارسی که به‌طور معمول کلیله و دمنه و آثاری در این میزان‌ها بود، سرکوب شود، اما به ظاهر این‌طور نشد. ذوق من سرکوب نشد. برعکس، از عهدهٔ آن دشواری‌ها برآمد. بعد از آن و هنوز هم، خود را مدیون آقای «ابوالقاسم زمانی»، آن مدیر سخت‌گیر و جدی می‌دانم. حتا به خاطرم هست در تحصیلات ابتدایی و هم زمان با درس‌های سنگین در جست‌وجوی یافتن و خواندن قصه‌هایی که چاپ سنگی بودند و در اصطلاح فرهنگی غرب، «رمانس» نامیده می‌شوند، برمی‌آمدم و حتا سعی داشتم آن‌ها را بلند بلند دور کرسی برای خانواده‌ام بخوانم و می‌خواندم؛ مثلاً در کلاس دوم ـ سوم ابتدایی. بنابراین شاید بتوان گفت روند مجذوبیت ذهنی که تلاش می‌کرده ادبیاتی نشود، امری فطری بوده است، این حرف را از جهت علاقهٔ شدیدم به شنیدن و سپس خواندن می‌گویم. چون از همان کودکی کتاب‌خوان بودم. یادم می‌آید بعدها در «مشهد» دنبال بساطی‌ها می‌گشتم تا از آن‌ها، کتاب‌های ارزان‌قیمت بخرم و مطالعه کنم. در «سبزوار» هم، کتاب اجاره می‌کردم. (حالا دیگر نوجوانی شده بودم برای خودم) در روستای‌مان هم، هر چه کتاب چاپ سنگی وجود داشت و در خانه‌های مردم سراغ داشتم، با اصرار می‌گرفتم و می‌خواندم و این قبل از به «سبزوار» آمدنم بود. می‌خواندم و به کرات می‌خواندم.

در خانهٔ ما البته، علاوه بر قرآن، «حافظ» و «سعدی» و «فردوسی» هم پیدا می‌شد؛ اما خب هر چه می‌خواندم نمی‌توانستم این‌ها را بفهمم تا این‌که پدرم متأسفانه مرا از خواندن آن‌ها منع کرد. نه که منع کند، گفت: «تو هنوز نمی‌توانی شعر حافظ را بفهمی» و درست می‌گفت. چون هنوز دورهٔ دبستان را تمام نکرده بودم. اما آن سخن در ذهنم ماند تا بکوشم به فهمیدن «حافظ»، و این کار، سی سال طول کشید. آن‌هم نه فهم تمام!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۲۶۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان