دانلود و خرید کتاب قلمرو روشنایی جولیو لئونی ترجمه بنفشه شریفی خو
تصویر جلد کتاب قلمرو روشنایی

کتاب قلمرو روشنایی

معرفی کتاب قلمرو روشنایی

کتاب قلمرو روشنایی نوشتهٔ جولیو لئونی و ترجمهٔ بنفشه شریفی خو است. نشر قطره کاوشگری‌های «دانته آلیگیری» را در این رمان تاریخی - جنایی معاصر روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قلمرو روشنایی

در رمان قلمرو روشنایی می‌خوانیم که در تابستان سال ۱۲۴۰ میلادی و در فلورانس، «دانته» هنگام گردش کنار رودخانه به اجسادی برمی‌خورد که سرنخی جز یک دستگاه عجیب مکانیکی در کنارشان نیست. دانته در جست‌وجوهای خود به کاغذی برمی‌خورد که روی آن جمله‌ای نوشته و در آن از عبارت «قلمرو روشنایی» استفاده شده است. قلمرو روشنایی نام فرقه‌ای سرّی در مسیحیت است که قصد دارد ایتالیا را از سیطرهٔ کلیسای کاتولیک بیرون آورد. دانته مأمور می‌شود از راز دستگاه عجیبی پرده بردارد که وحشت بسیاری در حکمرانان برانگیخته است. این داستان در دوره‌ای پیشارنسانسی اتفاق میفتد و التهابات جامعه‌ای را نمایان می‌کند که در عین تسلط بی‌چون‌وچرای کلیسا، محل تاخت‌وتاز فرقه‌های مختلف است. رمان «قلمرو روشنایی» نه‌تنها از رازی مخوف در مقطع تاریخی حساسی پرده برمی‌دارد، بلکه همچون تریلری روان‌شناسانه به واکاوی روابط انسانی در بستری دراماتیک می‌پردازد. این رمان در ۹ فصل نوشته شده است.

خواندن کتاب قلمرو روشنایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایتالیا و قالب رمان تاریخی - جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جولیو لئونی

جولیو لئونی (Giulio Leoni) در سال ۱۹۵۱ میلادی در رم به دنیا آمد. او نویسنده‌ای است که به‌سبب مهارتش در تاریخ و درآمیختن آن با ادبیات، جایگاه ویژه‌ای در میان نویسندگان معاصر ایتالیا دارد. او که با شعر به عرصهٔ ادبیات پا گذاشت، به‌تدریج پیشینهٔ مطالعاتی خود در رشتهٔ تاریخ را با ایده‌های داستان‌نویسی‌اش همراه و کشف معما در دل وقایع تاریخی را شیوهٔ نوشتنِ خود کرد. این نویسنده دست به نوشتنِ سلسله رمان‌هایی برده است که وقایع تاریخیِ پیش از رنسانس در آن نقش محوری بازی می‌کند. مجموعهٔ «کاوشگری‌های دانته آلیگری» یکی از شاخص‌ترین این آثار است. او اولین کتاب از این دوره را در سال ۲۰۰۰ نوشت؛ رمانی با عنوان «دانته آلیگری و جنایات مدوسا» که به‌سبب حضور شخصیت تاریخی بارزی همچون دانته و کهن‌الگویِ مدوسا موردتوجه مخاطبان هنر ادبیات قرار گرفت. «جنایات موزاییک» دومین کتاب از این مجموعه بود. زمانی که نوبت به رمان سوم با عنوان «قلمرو روشنایی» رسید، جایگاه جولیو لئونی به‌عنوان یکه‌تاز عرصهٔ رمان تاریخی - جنایی تثبیت شده بود. این اثر در مقایسه با رمان‌هایی همچون «نام گل سرخ» به قلم اومبرتو اکو که از رازهای پنهان در دل قرون وسطی می‌گفتند، پاسخ‌گوی طیف گسترده‌تری از خوانندگان بوده است.

بخشی از کتاب قلمرو روشنایی

«مدت زمانی طولانی خوابیده بود. با این حال احساس می‌کرد فقط چند ثانیه پلک‌هایش را هم گذاشته و تسلیم هیاهوی اصوات و تصاویری شده که از کف‌پوش اتاق می‌جوشیدند و بالا می‌آمدند. انگار مزار کسانی که مدت‌ها پیش مرده و در کلیسا دفن شده بودند زیر پایش دهان باز کرده بود و درگذشتگان از قبر برخاسته او را به عمل می‌خوانند. وقتی بالاخره دوباره چشم باز کرد، اتاق از نور روز پر شده بود. با ذهنی مه‌آلوده از خواب، نگاهی به اطراف انداخت بلکه بتواند حدس بزند چقدر از روز گذشته. آن ستارهٔ بزرگ آتشین ستیغ آسمان را پشت سر گذاشته و به سمت مغرب سرازیر شده بود. به یک جست از جایش برخاست و سعی کرد به افکارش سروسامانی بدهد. در همین حین سروصداهای اطراف هم واضح‌تر می‌شدند و شکلی واقعی‌تر به خود می‌گرفتند. در ایوان سرپوشیدهٔ مشرف به حیاط بروبیایی بود. دانته رفت سراغ در و چهارطاق بازش کرد. یکی از مردان فرمانده، ازنفس‌افتاده، پشت در ظاهر شد.

«خواهش می‌کنم عجله کنید! یک قتل دیگر اتفاق افتاده!»

دانته سراسیمه از حجره‌اش بیرون زد.

«کجا؟»

«در سانتا کروچه. در خانهٔ آن لمباردیایی، استاد آلبرتو.»

«چه اتفاقی افتاده؟»

«استاد آلبرتو... در کارگاهش به قتل رسیده. بیایید برویم!»

خون دانته از خشم به جوش آمده بود. سربازها سعی می‌کردند مشایعتش کنند و از بین انبوه جمعیت راهی برایش باز کنند اما سرنیزه‌های بی‌مصرفشان جلو دست‌وپا را می‌گرفت. همشهری ارشد به شخصه راهش را باز کرد و خودش را به در کارگاه رساند. استاد کنار میز منظم وسایل کارش، در بستری از خون، بر زمین افتاده بود. تا جایی که دانته می‌توانست تشخیص بدهد چیزی جابه‌جا نشده بود. قفسه‌ها و کمدها دست‌نخورده بودند. گویی قاتل به محتویاتشان علاقه‌ای نداشته. کسی که استاد را به قتل رسانده چیزی از کارگاه برنداشته بود.

دانته از فرمانده که در درگاهی ایستاده بود پرسید: «شاگردش کجاست؟ حمید؟»

فرمانده نیروهای امنیتی با افتخار پاسخ داد: «بعد از اینکه استادش را به قتل رسانده متواری شده. تمام سربازها دنبالش‌اند. نمی‌تواند زیاد از اینجا دور شود. همه جا را بررسی کردیم. هیچ‌چیز از کارگاه کم نشده. حتی طبقهٔ بالا صندوقچه‌ای پر از فلورین هست که دست نخورده. معلوم است قصد طرف دزدی نبوده. می‌خواسته از استاد و اربابش انتقام بگیرد.»

پوزخند تلخی بر لبان دانته نشست. اگر دست سربازان به آن پسرک بی‌گناه می‌رسید هیچ امیدی به نجاتش نبود. حتی خودش هم با اختیاراتی که به زودی عمرشان به سر می‌رسید نمی‌توانست کاری برایش بکند. در گوشه‌ای از کارگاه چشمش به سجادهٔ پسرک مفلوک افتاد. کتابش هنوز همانجا روی سجاده بود.

کتاب را برداشت و شروع کرد به سرک کشیدن.

هر کسی که استاد مکانیک را با دو ضربهٔ چاقو به گردن به قتل رسانده بود دنبال چیز خاصی بوده. به خودش برای آینده‌نگری‌ای که در جابه‌جایی دستگاه به خرج داده بود دست‌مریزاد گفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

حجم

۳۰۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

قیمت:
۱۲۷,۰۰۰
۳۸,۱۰۰
۷۰%
تومان