کتاب توسعه، آب یا سراب
معرفی کتاب توسعه، آب یا سراب
کتاب توسعه، آب یا سراب نوشتهٔ محمدسعید نوری نائینی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب توسعه، آب یا سراب
میگویند که بشر بر سر یکی از مهمترین دگرگونیهای تاریخ قرار دارد. این دگرگونیها حاصل دستاوردهایی است که تأثیری عمیق در نحوه و کیفیت زندگی انسان داشته و باعث تفاوتهای اساسی آینده با گذشته شده است و خواهد شد. شاید به همین دلیل آنها را «انقلاب» نیز نامیدهاند. انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی، انقلاب رایانهای و دیجیتالی بشر را از موجودی که جزئی از طبیعت و مقهور آن بود به انسانی تبدیل کرد که ادعای سروری و فرمانروایی بر طبیعت را دارد. از آغاز تاکنون انقلاب صنعتی، که حدود سه قرن پیش رخ داده، بیشترین تأثیر را در زندگی انسان داشته است. این انقلاب دستاورد یکی از دورانهای بینظیر تاریخ فکری بشر است که آن را عصر نوزایی (رنسانس) نامیدهاند. گرچه عمر آن در مقایسه با تاریخ تکامل طبیعی لحظهای بیش نیست، از نظر پیشرفتهای اندیشگی و بهویژه فناوری کل تاریخ توسعه را در بر میگیرد.
آنچه در کتاب توسعه، آب یا سراب آمده دستچینی است مختصر از مفاهیمی که بین دو انقلاب آخر، پس از انقلاب صنعتی و پیش از آیندهای که خواهد آمد، در بخشی از جهان بهوجود آمده و نظامهای حکمرانی خاصی را شکل داده است که آنها را مردمسالاری نامیده و دستاوردهایش را توسعه دانستهاند. اما ما در کشورهای واپسمانده از این تحول، با اینکه از آنها آگاهیم و تحسینشان میکنیم، در دستیابی به دستاوردِ آنها ناکام ماندهایم.
کامیابی و ناکامی در رسیدن به توسعه تفاوتهایی با یکدیگر دارند که نویسنده به استعاره آنها را «آب یا سراب» نامیدهاست. کتاب تنها به یک سؤال اساسی و مهم در این زمینه پاسخ میدهد، اینکه چرا تعداد بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، همچنان بدون نتیجه در این راه تلاش میکنند و به مقصد نمیرسند؟
خواندن کتاب توسعه، آب یا سراب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای اقتصاد، جامعهشناسی، علوم سیاسی، توسعه و محیطزیست پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب توسعه، آب یا سراب
«یکی از پرکارترین و خلاقترین تاریخنگاران عصر ما ویل دورانت است، فیلسوف سختکوش و صاحبنامی که به قول خودش برای ارضای حس کنجکاوی سر از تاریخ درآورد. او مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد که ویژگی مهم آن توجه به عوامل تمدنساز در طول تاریخ است. مگر نه این است که «تمدنیعنیشهرنشینی یا شهری شدن که به تعبیر امروزی همان توسعه است»؟ او به کمک همسرش آریل دورانت کتابی یازدهجلدی و چندهزار صفحهای با عنوان تاریخ تمدن نوشته است. دیگر نوشته آنها کتاب درآمدی بر تاریخ تمدن، درسهای تاریخ است. ویل و آریل دورانت به نقش انسان، اندیشهها و عملکردهای او و نهادهای ساختهشده بهوسیله او اشاره میکنند که رابطه نزدیک و تگاتنگی با امر توسعه دارد. به نظر آنها جامعه بر بنیان آرمانهای انسان ساخته نشده است، بلکه بر بنیان سرشت او شکل گرفته و سرشت انسان است که قانون اساسی کشورها را نو به نو مینویسد. اما قانون اساسی برمبنای سرشت انسانی چیست؟ میتوانیم سرشت انسان را تمایلات و احساسات اساسی بشریت تعریف کنیم و میتوانیم اصیلترین تمایلات را غرایز بدانیم. هر غریزه عاداتی پدید میآورد که با عواطف و احساسات ملازمه دارد. کل اینها سرشت انسان است. تاریخ مدون تغییری در سرشت انسان نشان نمیدهد. این سرشت در میان طبقات اجتماعی نیز یکسان است و تفاوت ایجاد نمیکند. فقرا همان کنشهای اغنیا را دارند، جز آنکه امکان یا مهارتشان در برآوردن آنها کمتر است. در تاریخ این نکته از همه روشنتر است که شورشیانی که به قدرت رسیدهاند، سرانجام رفتار و کردارشان همان شده است که پیش از آن خود همواره در قدرتهای حاکم نکوهش میکردند.
ویل و آریل دورانت معتقدند نژاد سازنده تمدن نیست، تمدن است که سازنده یک ملت است. به عبارت دیگر، شرایط و حوادث جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی فرهنگ میآفرینند و فرهنگْ گروه انسانی خاصی پدید میآورد. فرد انگلیسی در ساختن تمدن انگلیس به آن اندازه دخیل نیست که تمدن انگلیسی در ساختن فرد انگلیسی دخیل است. اگر میبینیم که او هر کجا که میرود تمدنش را با خودش میبرد و مثلا در تمبوکتو (شهر کوچکی در مالی) برای حاضر شدن در سر میز شام لباس شب میپوشد، نه از آن رو است که میخواهد در آنجا تمدن بسازد، بلکه برای آن است که استیلای تمدنش را حتی در آنجا، بر فکر و روح خود احساس میکند. این گونه تفاوتهای سنتی و قومی سرانجام در برابر نفوذ محیط از میان میرود. شمالیان پس از آن که چند نسل متوالی در مناطق معتدل به سر برند، صاحب همان خصوصیات مناطق جنوب میشوند.»
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
از خواندن کتاب لذت بردم.سطح آگاهی را نسبت به دنیای امروز بالا می برد.
آقای نوری نائینی اثری ممتاز از آمارتیا سن را هم برگردانده اند، اما قلمشان بشدت خسته کننده است