کتاب شن های زمان
معرفی کتاب شن های زمان
کتاب شنهای زمان نوشتۀ کارلا جابلونسکی با ترجمۀ حسین شهرابی در نشر افق به چاپ رسیده است. این کتاب جلد اول از مجموعۀ فانتزی شاهزادۀ ایرانی است. شاهزاده دَستان که شاه شارامان، پادشاه پارس او را به فرزندی پذیرفته است باید برای نجات شاهدخت تهمینه و یافتن قاتل پدرش تصمیمهای سخت بگیرد.
درباره کتاب شن های زمان
کتاب شنهای زمان، جلد اول از مجموعه داستان شاهزادۀ ایرانی Prince of Persia است. این کتاب مناسب نوجوانان است و بهشکل دومشخص با ضمیر «تو» روایت میشود. دربارۀ این داستان آمده است پیش از ظهور حضرت محمد(ص)، سرزمینی بود که انسانهای اندکی میتوانستند در آن زنده بمانند و کسی نمیتوانست بر آن حکومت کند؛ اما به قدرت عظیمِ شمشیر و نیروی کوبندهٔ اراده، امپراتوریای از خاک و سنگ آن پدیدار شد به نام امپراتوری پارس.
همهٔ شاهزادهها از تبار سلطنتی نیستند. شاهزاده دستان، شخصیت اصلی این کتاب را در خیابانهای نَسَف یافتند. هنگامی به آنجا رسیده بود که یکی از نگهبانان پادشاه برای یکی از ولگردهای خیابانی خط و نشان میکشید. شاه شارامان، صداقت، شجاعت و روحیهٔ او را پسندید. پادشاه، قدرت نهفتهٔ بسیاری در او دید و او را بهعنوان سومین و کوچکترین پسرش به فرزندی پذیرفت. تمام این ماجراها مربوط به ۱۲ سال پیش هستند. اکنون پدر دستان، بسیاری از وقتش را به نماز و نیایش میگذراند و مردم او در آستانهٔ جنگ هستند.
او در دستانش شیء قدرتمندی را گرفته است. این شیء میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. هنگامی که این شیء را گرفته است و دست به انتخاب میزند، لحظاتی در زمان و اتفاقاتی سرنوشتساز را تحت تأثیر قرار میدهد که حتی ممکن است باعث مرگ نزدیکترین دوستانش شود.
آیا شاهزاده دَستان، شاهدخت تهمینهٔ زیبا را نجات میدهد؟ آیا قادر است قاتل پدرش را بیابد؟ چه بسیار راههای بیشمار دیگری که باید انتخاب کند و در پیش بگیرد. آیا او میتواند دنیا را نجات دهد؟ یا نابودش میکند؟
خواندن کتاب شن های زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران کتابهای نوجوانان و ادبیات فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شن های زمان
«نیمههای شب است. بانگ و غوغای سربازان را میشنوی که خود را برای یورش به دروازهٔ اصلی شهر آماده میکنند. گروه اندکی از افرادت را برمیداری و آهسته خود را به دروازهٔ شرقی شهر میرسانی؛ کلافی ریسمان و چندین قلابِ گیرهمانند روی شانهات انداختهای.
صدای گامهای یک قراولِ الموتی را میشنوی که بر کنگرهٔ دیوارِ شهر، درست بالای سرت، قدم میزند. باید خیلی آرام عمل کنی، و خیلی هم سریع.
تا ارتفاعی که میتوانی از دیوار بالا میروی؛ سپس ناگهان تیری میان سنگهای بالای سرت مینشیند، اما حملهای در کار نیست. خادمِ وفادارت، بیس، است که با هم قرارِ چنین کاری را گذاشته بودید. هرچه تیرهای بیشتری دیوار را بشکافند، یعنی نردبانِ بهتری برای بالا رفتن در اختیار داری!
به کمک تیرها از دیوار بالا میروی. در موقعیت مناسبی که قرار گرفتی، قلاب را بالای سرت، پشتِ لبهٔ کنگرهٔ دروازه پرت میکنی؛ اما قلاب با صدای بلندی فرود میآید.
آخ آخ.
به گمانت قراول صدا را شنیده، چرا که صدای پایش نزدیکتر میآید. از لبهٔ کنگره خم میشود و مستقیم به چشمهایت زل میزند، اما پیش از اینکه به دیگران اخطار بدهد، خنجری از پشت سرت پرواز میکند و او را میکُشد. جسدِ قراول روی جانپناهِ کنگره میافتد. سپاسگزارمِ بیصدایی به بیس میگویی و از دیوار بالا میروی. سپس ریسمانِ بلند را برای تکاورانت پایین میاندازی.
بیس همچنان که نفسزنان خود را از دیوار بالا میکشد، میگوید: «یکبار دیگر به من بگویید چرا از فرمانِ برادرانتان سرپیچی کردید.»
ـ چون حملهٔ رودررو باعثِ قتلعام میشود. سپرت را بده.
بیس در حالیکه سپرش را به تو میدهد، میگوید: «میدانید سرورم؛ بهنظرم شما آرام نمینشینید مگر اینکه همهمان را به کشتن دهید.»
برو به شمارهٔ ۲۷
کسی از جای خود تکان نمیخورَد: تو، خنجر به دست؛ نگهبان، با شمشیرِ آویخته؛ برادرانت هم همراه با مُلازمانشان. همه خشکشان زده. انگار کسی نفس هم نمیکشد.
تهمینه میگوید: «شاهزاده توس، سوگند بخور که از روی رحمت با مردم الموت رفتار میکنی.»
توس لحظهای او را برانداز میکند، سپس دوباره دستش را پیش میآوَرَد. اینبار، تهمینه با او دست میدهد. همه غریوِ شادی سر میدهند؛ جز تو. بهنظرت، فکرِ ازدواجِ برادرت با این شاهدخت... آزاردهنده است.
پس از غروب آفتاب، توس تو را در حیاط میبیند که به افرادت بهخاطر پیروزیشان تبریک میگویی. توس که سر میرسد، جمع اندکاندک پراکنده میشود تا شما بهتنهایی صحبت کنید.
توس میگوید: «لقبت را گذاشتهاند شیرمردِ پارس.»
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
حق انتخاب دارد. کسانی که بازی های تکامل و خاکستر سرد رو انجام دادند حتما بخوانند. ترجیحاً نسخه چاپی و واقعی رو بخرید.