کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی
معرفی کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی
کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی نوشتهٔ کامران پارسینژاد است و نشر صاد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی
واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی کتابی است پژوهشی که در گونۀ جامعهشناسی ادبیات قرار میگیرد. در این اثر سعی شده آثار دورۀ پهلوی که به زندگی روسپیان مصائب و مشکلات آنها و بهطورکلی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دورۀ پهلوی تمرکز کردهاند، تحلیل محتوا شوند. در این اثر ادبیات دستمایۀ مناسبی برای کشف شرایط حاکم بر دورۀ پهلوی است. توجه به این نکته ضروری است که تاریخ قادر نیست تمام مسائل اجتماعی و فرهنگی را توصیف کند و ادبیات میتواند این خلأها را پر کند. بسیاری از حقایق تلخ دورۀ پهلوی در آثار مربوطه مطرح شده است؛ از دسیسهها، قدرتطلبیها و فرصتطلبیهای صاحبمنصبان وقت. این آثار کاملاً نگاه انتقادی به شرایط سیاسی و اجتماعی دورۀ پهلوی داشتهاند و بههیچعنوان جزء آثار اروتیک و اشاعهدهندۀ فحشا نیستند.
خواندن کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران ادبیات داستانی ایران و نقد ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب واکاوی پدیده روسپیگری در رمان های فارسی دوره پهلوی
«بهزعم بسیاری از صاحبنظران «تهران مخوف» اوّلین رمان اجتماعی ایران بهحساب میآید. «مرتضی مشفق کاظمی» این اثر، که بر بسیاری از رمانهای اجتماعی پس از خود تأثیر عمیقی داشت، را به سال ۱۳۰۱ ابتدا بهصورت پاورقی منتشر کرد. شخصیت اصلی مرد داستان فرخ نام دارد. او از کودکی همبازی دخترعمهاش مهین است و رفتهرفته علاقهٔ آنها به هم زیاد میشود. خانوادهٔ فرخ فقیر هستند. پدر مهین ف.السّلطنه که با دسیسه و ترفند ثروتی اندوخته است، نمیخواهد دیگر فرخ که تحصیلاتش تمام شده به دیدار مهین بیاید. او قصد دارد دخترش را به پسر عیاشی به نام سیاوشمیرزا بدهد. بااینحال فرخ و مهین دیدارهای خود را مخفیانه ادامه میدهند. دراینبین سیاوش به روسپیخانهها مدام سرمیزند. در روسپیخانهٔ زنی به نام ناهیدخانم، داستان زندگی چهار زن روسپی به نامهای اشرف، اقدس، اختر و عفّت مطرح میشود.
عفّت دختر یکی از درباریان مظفرالدّین شاه بوده است. او به عقد پسری درمیآید که برای خوشخدمتی و ارتقای شغل، همسر خود را در شب زفاف در اختیار رئیس خود حضرت اشرف قرار میدهد. عفّت بهکرّات به دیدار حضرت اشرف میرود تااینکه همسرش از او میخواهد خود را در اختیار وزیر کابینهٔ جدید قرار دهد؛ لذا باز همسر عفّت ارتقای شغل مییابد. آنها عازم اصفهان میشوند. بعد از یک دعوا عفّت از خانه بیرون انداخته میشود. در راه بازگشت به تهران ماجرای خود را برای زنی تعریف میکند و این اشتباه باعث میشود سر از روسپیخانه درآورد. ازسویی سیاوشمیرزا با قزاق مستی درگیر میشود. فرخ که حوالی روسپیخانه قدم میزده جان سیاوش را نجات میدهد و باعث میشود تا عفّت به کانون خانوادهٔ خود بازگردد. از دیگر زنان روسپی آن خانه اشرف نام دارد. اشرف دوازدهساله دختر قصّابی است. خانزادهٔ همدانی به دختر بیگناه مشروب میخوراند و به او تجاوز میکند. با همیاری رئیس کلانتری و پرداخت مبلغ سی تومان غائله را ختم میکند. مادر راضی است که دخترش چند صباحی صیغهٔ خانزاده بشود؛ اما خانزاده علیرغم خطایی که کرده حتّی حاضر نیست دختر فقیر را صیغهٔ خود کند. در پی این اتّفاق دختر بدنام میشود. احمد، جوان همسایه حاضر میشود در ازای دریافت سی تومان دختر را به عقد خود درآورد. اشرف زندگی سختی را با احمد آغاز میکند. تااینکه بهواسطهٔ زنی روسپی میشود. اقدس دختر بزّازی است که بدون دیدن داماد سر عقد حاضر میشود و با پیرمردی بسیار زشت روبهرو میشود. پیرمرد دو زن عقدی و دو صیغه دارد. اقدس ناراحت میشود و درصدد گرفتن انتقام از همسرش برمیآید. وی در خیابان با جوانی زیبا آشنا میشود و خود را در اختیار جوان قرار میدهد. او بهکرّات با جوانان رابطه برقرار میکند و سعی میکند همسرش را راضی کند تا او را طلاق بدهد. پس از جدایی از همسر، جوان او را رها میکند و عاقبت کار اقدس روسپیشدن است. اختر دختری سرراهی است. پدر اعیان او دوست ندارد دختری داشته باشد و همسرش را تهدید میکند در صورت بهدنیاآوردن دختر او را طلاق میدهد. هنگامیکه مرد در سفر است مادر دخترش را سر راه میگذارد و ادّعا میکند بچه مرده به دنیا آمده است. خانمباجی او را پیدا کرده و در فقر بزرگ میکند. عاقبت او را در اختیار یکی از مشتریهای خود قرار میدهد.
فرخ با مهین رابطهٔ خود را ادامه میدهد. عاقبت مهین از او باردار میشود. خانوادهٔ مهین، همسر عفّت و سیاوشمیرزا توطئهای را ترتیب میدهند و باعث میشوند تا فرخ تبعید بشود. مهین فرزند پسرش را به دنیا میآورد؛ اما دار فانی را وداع میگوید. جلد اوّل رمان همین جا تمام میشود. در جلد دوم رمان فرخ فرار میکند؛ به باکو میرود و با انقلابیون به تهران بازمیگردد. او به قزاقها ملحق میشود و در فتح تهران شرکت میکند. بسیاری رجال دستگیر میشوند. فرخ فکر میکند آرمانهای او برای مبارزه با فساد محقّق شده است؛ اما بهزودی اوضاع مثل سابق میشود. فرخ درمییابد تلاش برای نجات ایران ثمری ندارد. او پدر مهین ف.السّطنه را موجودی ناتوان مییابد. دیگر او انگیزهای برای انتقامگرفتن هم ندارد. گوشهٔ انزوا میطلبد. فرزند خود را پیدا میکند. عفّت که پیشازاین خود را مدیون محبّت فرخ میداند بهتدریج عاشق او میشود. او مایل است در کنار فرخ باشد و از فرزند فرخ در قبال فقدان مهین مراقبت کند. آنها زندگی آرامی را باهم آغاز میکنند.»
حجم
۴۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه
حجم
۴۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه