با کد تخفیف Salam اولین کتابتان را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کنید.

۴٫۴ از ۵۸ نظر
برای خرید و دانلود کتاب پیامبری از کنار خانه ما رد شد نوشته عرفان نظرآهاری و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب پیامبری از کنار خانه ما رد شد
«پیامبری از کنار خانه ما رد شد» داستانی است به قلم عرفان نظرآهاری(-۱۳۵۳) و به تصویرگری عطیه مرکزی. این داستان با الهام از داستان آدم و حوا، خوانشی نو از آن ارائه میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
از بهشت که بیرون آمد، داراییاش فقط یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود. و مکافات این وسوسه هبوط بود.
فرشتهها گفتند: تو بیبهشت میمیری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد. انسان گفت: اما من به خودم ظلم کردهام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین میخواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.
خدا گفت: برو و بدان جادهای که تو را دوباره به بهشت میرساند از زمین میگذرد؛ زمینی آکنده از شر و خیر، آکنده از حق و از باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو بازخواهی گشت وگرنه ...
و فرشتهها همه گریستند. اما انسان نرفت.
سایر کتابهای عرفان نظرآهاری
مشاهده همهسایر کتابهای انتشارات صابرین
مشاهده همهبریدهای برای کتاب ثبت نشده است
اطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۶۰ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۳۰,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۱/۰۵ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۶۱۸۱-۷۵-۵ |
دسته بندی
تعداد صفحات۶۰صفحه
قیمت نسخه چاپی۳۰,۰۰۰تومان
نوع فایلPDF
تاریخ انتشار۱۳۹۲/۰۱/۰۵
شابک۹۷۸-۹۶۴-۶۱۸۱-۷۵-۵
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۳۱)دلش مسجدی می خواست. باگنبدی فیروزه ای و مناره ای نه خیلی بلند پیرمردی که هر صبح و هر ظهر و هر شب بر بالای آن الله اکبر بگوید . یک حوض کوچک لاجوردی میخواست و شبستانی که گوشه گوشه اش
"از بهشت که بیرون آمد،دارایی اش فقط یک سیب بود.سیبی که به وسوسه آن را چیده بود.و مکافات این وسوسه هبوط بود. فرشته ها گفتند:تو بی بهشت می میری.زمین جای تو نیست.زمین همه ظلم است و فساد.انسان گفت:اما من به خودم
«پیامبری از کنار خانه ما رد شد»، «در سینهات نهنگی میتپد» و «من هشتمین آن هفت نفرم» سه کتاب از خانم نظرآهاری هستند که مفاهیم عمیق و ناب دینی عرفانی رو که با زندگی چندین هزار ساله انسان آمیخته شدند،
بگو این انسان کیست که ما نمیشناسیمش! گفت آنکه دریا دریا می نوشد و هنوز تشنه است... خیلی خوب بود ،حس لطیفی داشت
یانور✨ چند بارش را نمیدانم.. ولی میدانم هربار دلم هوایش را میکند.. هوای بالی که جا گذاشتم و فراموشش کردم هوای تلی از بالهایی که جا گذاشتیم و فراموششان کردیم هوای کسی که بالهایمان را برایش به ودیعه گذاشتیم.. من اما امیدوارم فرشته روزی به
جدای از بحث اعتقادات که اصلاً نمیخوام واردش شم به نظرم هنرمندانه نوشته شده بود
خلاصه و کوتاه، امّا عمیق... تو دل هر جمله هزار حرف و مفهموم جا داره. این کتاب میتونه تلنگری برای بیدار شدن و پیدا شدن باشه، بیدار شدن ما که خوابیم پیدا شدن ما که گم شدیم...
اگه دوست دارید از خود بشنوید این کتاب را بخوانید ممنون خانم نظرآهاری که عشق رو به یادمون انداختید سایه لطف خدا بر نوشته هاتون مستدام💚
من چاپیشو گرفتم....نثر نو و جالبی داره...به دل مییشیینه
حدود ۵ تا از کتاب های این نویسنده رو خوندم خیلی روحیه ی لطیفی دارن🤗 بخونید و لذت ببرید🦋