کتاب نارنجی تند
معرفی کتاب نارنجی تند
کتاب نارنجی تند سرودهٔ عادله رفایی است. نشر چشمه این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب نارنجی تند
کتاب نارنجی تند یک مجموعه شعر معاصر را در قالب شعر نو در بر گرفته است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «مِرلوپونتیِ کوچک!»، «قرارداد صوری»، «گوشوارهٔ دودی»، «اختیارات شاعری» و «حوضچهٔ پریان» (نام اثری از کلود مونه، نقاش فرانسوی).
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب نارنجی تند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نارنجی تند
«"آوند"
حیات را پشتورو میکنم و
دستهایم به سمتت آویزان میشوند
به آسمان نگاه میکنم و
هر چه آبی را با زرد
و زرد را با آبی میآمیزم
آبی
گرم نمیشود
حالا
سرمای نگاهت
ساقهای گیاهان را میلرزاند و
اضطراب از آوندهاشان بالا میآید
لببرگها میدانند زمستان
آخر
باورهایشان را میسوزانَد
آیا این زردها نیستند
که زندگی را خشک میکنند؟
دیگر باید گذشته را
در خاکهٔ پارچهها بغلتانم
تا تکهمخملی شود
و حقیقت را بپوشاند
زیر آباژور سبز کرفسی نشستهام
تارهای اندوه را روی هم میخوابانم
پودهای حسرت را میشمارم
غمبافتهای به دستت میرسد
عزیزم!
رفو کن مرا
که احساس
پارگیاش را
به هیچ خیاطخانهای نبرده و
پوسیدن از ترس
دندانهایش را با موهایش خلال میکند»
حجم
۳۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۳۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه