دانلود و خرید کتاب پاناما، پاناما آلبرتو باثکث فیگه روا ترجمه قاسم صنعوی
تصویر جلد کتاب پاناما، پاناما

کتاب پاناما، پاناما

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پاناما، پاناما

کتاب پاناما، پاناما نوشتهٔ آلبرتو باثکث فیگه روا و ترجمهٔ قاسم صنعوی است. انتشارات دوستان این رمان کلمبیایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب پاناما، پاناما

کتاب پاناما، پاناما حاوی یک رمان است که شما را به دیاری دور می‌برد. در خلق ماجرای این اثر از یکی از پدیده‌های دوران جدید که گروگان‌گیری است، الهام گرفته شده است. آلبرتو باثکث فیگه روا پای ماجراجوی مشهوری را که زمانی در همه‌جا با نام «کارلوس» شناخته می‌شد، به میان کشیده است، اما شخصیت اصلی اثر، جوانی است ثروتمند و خوشبخت و دارای هر چه بتواند میلش را داشته باشد. او «آریستوفانس» نام دارد؛ دانشجویی درخشان که آیندهٔ علمی درخشانی برای او پیش‌بینی می‌شود. پس از فراغت از تحصیل، استادش به او پیشنهاد می‌دهد که کار علمی‌اش را پی بگیرد، ولی او نظرهای دیگری دارد. در پاریس مجله‌های جلفی راه می‌اندازد و از این راه ارثی را که به او رسیده ده‌ها برابر می‌کند. این چیزی نیست که به او رضایت کامل بدهد؛ از‌این‌رو قصد می‌کند که دنیا را به آهنگی برقصاند که خودش می‌خواهد. با او همراه شوید تا بدانید چه خواهد کرد.

خواندن کتاب پاناما، پاناما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر کلمبیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آلبرتو باثکث فیگه روا

آلبرتو باثکث فیگه روا در سال ۱۹۳۶ در سانتاکروث، مرکز جزیرهٔ تنه‌ریفه (یکی از جزیره‌های مجمع‌الجزایر قناری) زاده شد. ۱۶ سال اول زندگی را در آفریقا سپری کرد؛ زیرا خانواده‌اش به‌دلایل سیاسی ناگزیر به ترک وطن شده بودند و نخست مراکش را برای زندگی برگزیدند و سپس راه مهاجرت به صحرای غربی را در پیش گرفته بودند. این نویسنده پس از بازگشت به اسپانیا، در مدرسهٔ رسمی روزنامه‌نگاری مادرید به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۵۹ از آن فارغ‌التحصیل شد و از سال ۱۹۶۲ به روزنامه‌نگاری حرفه‌ای روی آورد و در مقام فرستادهٔ ویژهٔ «دستینو۱» و چند روزنامه و مجلهٔ دیگر تقریباً به سه‌چهارم کشورهای جهان سفر کرد. خبرهای مربوط به انقلاب‌ها و جنگ‌های بولیوی، چاد، کنگو، گینه، جمهوری دومینیکن و خطه‌های دیگر را پوشش داد. خودش گفته است که بیشتر به خطه‌هایی سفر کرده و می‌کند که دیگران کمتر به آن روی می‌آورند؛ او حتی با قایق در رود آمازون سفر کرده است. او مؤسس و مدیر شرکتی است که کارش تولید دستگاه شیرین‌کنندهٔ آب دریا و هم‌زمان با آن تولید انرژی است. این سیستم را خودِ او ابداع کرده است. رمان «پاناما، پاناما» یکی از آثار مکتوب آلبرتو باثکث فیگه روا است.

بخشی از کتاب پاناما، پاناما

«برای کسی که از بیرون به این کار نگاه می‌کند، ابلهانه است. اما اطمینان دارم برای کسی که روی پدال گاز فشار می‌آورد ابلهانه نیست. او حق انتخاب ندارد. کاری مقاومت‌ناپذیر است! ترعه پاناما به‌صورت وسیله‌ای درآمده که با آن می‌توانم قدرتمندترین ملت‌های روی زمین را تحقیر کنم، توپ‌ها، هواپیماها، ناوگان‌ها و حتی بمب اتمی‌اش را گستاخانه خوار بشمارم ... می‌دانی امریکایی‌ها هر سال چقدر خرج سلاح‌های‌شان می‌کنند؟ غول‌آسا است! صدوبیست‌هزار میلیون دلار... و بودجه سازمان‌های مخفی‌شان؟ شش‌هزارودویست میلیون دلار... (با مشاهده قیافه ناتوان جینو لبخندی زد.) و تعجب نکن که از این رقم‌ها خبر دارم، بیش از صدوپنجاه‌هزار نفر برای سازمان‌های مخفی‌شان کار می‌کنند! متوجهی؟ ما دو نفر می‌توانیم ثابت کنیم که آن‌ها گروهی ناتوان هستند، می‌توان آن‌ها را ناگزیر به پرداخت پول کرد، آن هم صرفاً برای اینکه ما تصمیم گرفته‌ایم ... حتی اگر پول را به دریا بریزیم!

آری، شاید آن‌ها از آنچه تو تصور می‌کنی تواناتر و دارای حماقت کمتری باشند... آن‌ها حرفه‌ای هستند! از کجا معلوم که در دفتر کارت دستگاه‌های استراق‌سمع کار نگذاشته باشند؟ در این ایام، هزاران نفر مدام زیرنظر هستند، و تو هم ناشر مهمی هستی ...

بله، اما دقیقاً به علت اینکه مجله درمی‌آورم، در دفترم میکروفنی وجود ندارد! مدام بازرسی می‌کنم. چندین بار سعی کرده‌اند...

جینو مونتالده که از گوشه چشم او را نظاره می‌کرد، شانپانی دیگری برای خودش ریخت.

کم‌کم دارم باور می‌کنم که واقعاً انگیزه‌ای داری ... آری ... غرور است!

آریستوفانس جوابی نداد. به‌نظر می‌رسید ناراحت شده است. ضمن اینکه مشغول فکرکردن بود، بار دیگر به طرف بار رفت و یک ویسکی دوبل برای خودش ریخت. چیزی که جینو به او می‌گفت برایش تازگی نداشت. در دوران کودکی، همیشه سردسته بود؛ در مدرسه شاگرد اول و مورد تحسین دخترها بود، بعد هم دانشجویی درخشان شده بود. بلی، مغرور بود، روشش این بود که درمانده و بی‌نوا نباشد. در بیست‌وهشت سالگی، سنی که دوستان دوران کودکی‌اش تازه شروع به پول درآوردن می‌کردند، او کاملا ثروتمند بود. وقتی که اراده می‌کرد، زیباترین زن‌ها به او تعلق می‌گرفتند. وقتی می‌دید که مردم در مقابل دکه‌ای می‌ایستند تا یکی از مجله‌های او را بخرند، احساس برتری می‌کرد. این مردم، کاغذ می‌خریدند و می‌بردند تا درباره خواب و خیال‌هایی که با یک اشاره انگشت کوچک او برای خودش به‌صورت واقعیت درمی‌آمد، به رؤیا فرو روند.

بار دیگر رفت و در کنار جینو نشست. نجواکنان گفت:

قبول دارم، علتش غرور است. اما تو چرا این کار را می‌کنی؟ برای گرفتن انتقام؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۱ صفحه

حجم

۲۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۱ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان