کتاب پنج فوت فاصله
معرفی کتاب پنج فوت فاصله
کتاب پنج فوت فاصله بهقلم راشل لیپنکوت، میکی داوتری و توبیاس لاکونیس و با ترجمهٔ امیرحسین لطیفی را انتشارات ۳۶۰ درجه منتشر کردهاند. این کتاب، روایت عشق بین دو نوجوان بیمار و چالشهای پیش روی آنهاست.
درباره کتاب پنج فوت فاصله
تجربهٔ عشق برای هر کسی بهگونهای ناب و تکرارنشدنی حاصل میشود. اما عشق نوجوانی با همهٔ آن تجربهها متفاوت است. زمانی است که نیرومندترین احساسات بر جسم و جان آدمی فرمانروایی میکنند و شور و هیجان حرف اول را میزند. حال تصور کنید دختر و پسر نوجوانی را که مبتلا به بیماری نادری به اسم فیبروز سیستیک هستند؛ بیماری عفونی ریه که نزدیک شدن فیزیکی آنها به یکدیگر را به دلیل خطر بالای انتقال باکتریها محدود میکند. ویل و استلا هر دو بیماران بستری در یک بیمارستان هستند که با وجود چالش بیماری، تجربهٔ عشقی شیرین را از سر میگذرانند. اما قرار نیست همهچیز ساده و بدون چالش باشد. این، داستان کتاب پنج فوت فاصله بهقلم راشل لیپنکوت، میکی داوتری و توبیاس لاکونیس است. روایت فاصلهای بین دو قلب پاک و معصوم که بهناچار باید تصمیم سختی بگیرند.
خواندن کتاب پنج فوت فاصله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستانهای عاشقانه با فضاهای نوجوانپسندانه از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب پنج فوت فاصله
«خطوط نقاشی خواهرم را دنبال میکنم. نقاشیاش ریههایی را نشان میدهد که از دریایی از گلها ساخته شدهاند. ریهها مانند دو بیضی دوقلو در کنار هم قرار دارند و گلبرگها از هر لبهٔ آنها به رنگهای صورتی نرم، سفید و آبی پررنگ خارج شدهاند. اما هر کدام به نوعی منحصربهفردند و طراوتی دارند که احساس میکنی این زیبایی، ابدی است. بعضی از گلها هنوز نشکفتهاند و میتوانم باز شدن جوانههای کوچک را زیر وزن انگشتم که نوید وعدهٔ زندگی میدهد احساس کنم. اینها خیلی موردعلاقهٔ من هستند. همیشه از خودم میپرسم که داشتن چنین ریههای سالمی چه حسی دارد؛ اینقدر زنده. نفسی عمیق میکشم و هوا را که برای راهش به درون و خارج از بدنم مبارزه میکند احساس میکنم. به آخرین گلبرگ آخرین گل که میرسم انگشتانم را به سوی ستارگان در پسزمینه میکشم که هر کدام از این نورهای کوچک را اَبی در تلاشی مجزا برای به دام انداختن بینهایت کشیده است. سینهام را صاف میکنم. دستم را بلند میکنم و تکیه میدهم تا عکسی از خودمان را از روی تخت بردارم. لبخندهای یکسانی که از زیر روسری پشمی ضخیمی خودنمایی میکنند. بالای سرمان چراغانی تعطیلات پارک انتهای خیابان، دقیقاً مثل ستارههای نقاشی او چشمک میزنند.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
نظرات کاربران
آخرش گریت میگره