دانلود و خرید کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری شمس الملوک مصطفوی
تصویر جلد کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری نوشتهٔ شمس الملوک مصطفوی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب پژوهشی متن‌محور دربارهٔ زیبایی و هنر نزد افلاطون و ارسطو است.

درباره کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

افلاطون نخستین فیلسوفی است که دربارهٔ هنر و زیبایی سخن گفته و به قدرت هنر و فرهنگ در ساختن اخلاق فردی و اجتماعی توجه داده است. وی را بنیان‌گذار تفکر نظری دربارهٔ شعر و به عبارتی پایه‌گذار زیبایی‌شناسی فلسفی دانسته‌اند.

رساله‌های افلاطون غالباً در شاکله‌ای ادبی تألیف شده و بعضاً تلفیقی از روایات اسطوره‌ای و داستان‌گونه، همراه با تأملات فلسفی، است. غلبهٔ شیوهٔ نگارش ادبی افلاطون، به‌خصوص در رساله‌هایی مانند مهمانی، فایدروس، فایدون و ...، موجب شده که برخی منشأ پیدایش رمان را نوشته‌های وی بدانند.

افلاطون، در رساله‌های ایون و دفاعیات، شعر را الهام خدایان معرفی می‌کند، ولی در جمهوری شعر در خدمت آرمان‌های تربیتی و اخلاقی و سیاسی، که همان آرمان تحقق عدالت در نفس و در شهر است، قرار می‌گیرد. وی در جمهوری ابتدا فقط شعر تقلیدی را از آرمان‌شهر خود طرد می‌کند، ولی در پایان، کل هنر شعر را تقلیدی می‌داند که در پی التذاذ است و حکم به طرد آن می‌دهد و فقط اشعاری را می‌پذیرد که در مدح خدایان و در چارچوب آرمان‌های تربیتی مطلوب وی سروده شود. در واقع تقابلی که افلاطون میان عقل و احساس قائل است و در قالب تقابل خرد و تمایلات اجزای پست نفس خود را نشان می‌دهد، موجب گردیده که وی، علی‌رغم تعلق خاطر بسیارش به شعر، حکم به اخراج شعر و به‌خصوص شعرِ تراژیک از شهر آرمانی خود بدهد و زمام فرمانروایی را به‌تمامی به دست عقل بسپارد و نیل به حقیقت را صرفاً با راهنمایی عقل و با عبور از مسیر دشوار تصاویر فریبنده ممکن بداند؛ وظیفه‌ای که بی‌شک بر عهدهٔ فیلسوف است.

مسیری را که افلاطون در حوزهٔ ادبیات و به‌خصوص نقد ادبی گشود، پس از وی شاگرد برجسته‌اش، ارسطو، دنبال کرد. ارسطو در نظام فکری خود جایگاه ویژه‌ای برای هنر و به‌خصوص هنر شاعری قائل بود و از این رو کتاب مستقلی دربارهٔ هنر شاعری به نام بوطیقا به رشتهٔ تحریر درآورد که مشخصاً کتابی در نقد ادبی تلقی می‌شود و تا کنون نیز به‌کرات مورد استفاده و نیز استناد پژوهشگران شعر و هنر بوده است. هرچند بوطیقا پاسخ محکم و مستدل ارسطو به انتقادات گستردهٔ افلاطون به شعر تلقی شده (جایی که در جمهوری می‌گوید ما به مدافعان شعر فرصت خواهیم داد از نظریات خود دفاع کنند ولی آن‌ها قادر به این کار نخواهند بود)، نمی‌توان انگیزهٔ ارسطو برای نگارش بوطیقا را صرفاً تلاش برای جواب دادن به تحدی افلاطون دانست. بوطیقا در واقع نمایانگر نظریهٔ ارسطو در باب هنر و شعر است و لذا می‌توان آن را به‌نوعی تکمیل‌کنندهٔ نظام فلسفی او دانست.

نگارنده در کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری تلاش کرده است خط سیر اندیشه‌های افلاطون و ارسطو را دربارهٔ زیبایی و هنر، با ابتنا بر آثار اصلی آن‌ها، دنبال کند (که این یکی از وجوه ممیز این اثر با آثار مشابه است) تا خواننده علاوه بر شناخت دیدگاه‌های این دو فیلسوف بزرگ، با آثار مهم و سیر فکری آن‌ها در حوزهٔ زیبایی و هنر نیز آشنا شود و لذا برای پرهیز از لطمه وارد شدن به محوریت متن، جز در موارد ضروری، از ارائهٔ توضیح و تفسیر مطالب در خود متن اجتناب شده است. هرچند در مواردی که لازم به نظر می‌رسید، در پایان بعضی از فصول، ذیل عنوان «نکاتی در توضیح و تفسیر متن»، مواردی برای «تدقیق» و «تکمیل» بحث آمده است.

کتاب حاضر در یازده فصل، به شرح ذیل تقریر شده است:

فصل اول پرسش از زیبایی را در رسالهٔ هیپیاس بزرگ پی می‌گیرد. محور اساسی بحث در این رساله، طرح پرسش از زیبایی و آزمون پاسخ‌های ممکن در مکالمه‌ای میان سقراط و هیپیاس سوفیست است که نهایتاً افلاطون با برملا کردن نواقص تعاریف موجود از زیبایی، نشان می‌دهد که ارائهٔ تعریفی جامع و مانع از زیبایی ممکن نیست.

فصل دوم به تأمل در مقولهٔ عشق و نسبت آن با زیبایی با ابتنا بر رسالهٔ مهمانی، که از شاهکارهای ادبی افلاطون است، اختصاص دارد. موضوع بحث افلاطون در این رساله، چگونگی نیل و تقرب به زیبایی و نقش عشق در این سفر روحانی است. افلاطون در این رساله نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با نیروی عشق و با تأمل بر زیبایی‌های جهان محسوس، به دیدار زیبایی حقیقی و اصل زیبایی در عالم معقول نایل شد.

فصل سوم به رسالهٔ فایدروس اختصاص دارد. در رسالهٔ فایدروس افلاطون موضوعات متعددی مطرح می‌کند. از جمله تفاوت عشق زمینی و آسمانی، ستایش عشق راستین، انواع جنون، ویژگی‌های یک خطابهٔ خوب و این‌که تنها یک دیالکتیسین، یعنی یک فیلسوف، می‌تواند سخنوری شایسته باشد و خطابه‌ای درخور ارائه دهد. «هنر بلاغت» موضوع محوری این رساله است که موضوعات متکثر موجود در این رساله را وحدت می‌بخشد کمااین‌که خود رساله نیز نمونهٔ شگفت‌انگیزی از هنر بلاغت است!

و اما در فصل چهارم، «جمهوری: نزاع شعر و فلسفه»، دیدگاه افلاطون در مورد شعر در رسالهٔ جمهوری، که از مهم‌ترین رساله‌های افلاطون با محوریت عدالت و چرایی و چگونگی تشکیل اوتوپیا یا آرمان‌شهر افلاطونی است، بررسی شده است. وی در کتاب دوم و سوم جمهوری دلایل مخالفت خود را با شعر، به منزلهٔ امری تأثیرگذار در تعلیم کودکان و جوانان و از منظری تربیتی بیان می‌کند و نشان می‌دهد که مخالفتش با اشعار هومر (کسی که در آن زمان شأنی در حد خدایان داشت و حکمت زندگی یونانی را بازمی‌تاباند و در همهٔ ابعاد زندگی یونانی حضور داشت) به علت آثار سوء تربیتی آن است.

کتاب دهم جمهوری به طرح دلایل محکومیت شعر تقلیدی اختصاص دارد. افلاطون نشان می‌دهد که مخالفتش نه با اصل شعر، بلکه با آن دسته از اشعاری است که با برانگیختن احساسات و عواطف مخاطب و ایجاد شور و اشتیاق شدید موجب می‌شوند که عقل به محاق رود و از مصدر داوری و تصمیم‌گیری خلع گردد و مسیر تفکر و اندیشه در کشف حقیقت بسته شود. بنابراین شعر در صورتی پذیرفته می‌شود که به خدمت فلسفه درآید. همچنین روشن خواهد شد که مخالفت افلاطون نه با نفس شعر و شاعرانگی (که او خود شاعری بزرگ است!)، بلکه با چگونگی کاربرد آن و نیز آن چیزی است که شعر بازنمایی می‌کند.

افلاطون در کتاب دهم، نقاشی را نیز از حیث تقلید از نمود ظاهری اشیا نقد می‌کند. هرچند در نهایت شعر خطرناک‌تر از نقاشی ارزیابی می‌شود.

«نظریهٔ موسیقی افلاطون» در فصلی مستقل بحث و بررسی شده است، زیرا اولاً نظریات وی دربارهٔ موسیقی محدود به یک اثر نیست و ثانیاً برای ایضاح دیدگاه افلاطون در مورد موسیقی، لزوم ارائهٔ برخی توضیحات در باب موسیقی دوران افلاطون، به کمک پژوهش‌های موجود، ضروری به نظر می‌رسید.

فصل «ارسطو: هنر و موسیقی» به مرور برخی از رساله‌های ارسطو و نشان دادن دیدگاه‌های کلی او دربارهٔ هنر و همچنین آرای وی در باب موسیقی اختصاص دارد.

در فصل نهم، تحت عنوان «بوطیقا‌: نقد هنر»، کتاب بوطیقا، به عنوان متن اصلی ارسطو دربارهٔ هنر، بررسی می‌شود. در این رساله، شعر به منزلهٔ صناعت و هنر، محور مطالعهٔ جدی قرار گرفته است. از نگاه ارسطو، برخلاف افلاطون، تراژدی برترین نوع شعر است و لذا وی معیارهایی را برای تشخیص بهترین شعر تراژیک ارائه می‌دهد و از همین روست که بوطیقا اولین متن مدون تاریخ در نقد ادبی و هنری به شمار می‌آید. ارسطو همچنین نشان می‌دهد که اندازه و تناسب معیار زیبایی امر زیبا بوده و همچنین زیبایی امری لذت‌بخش و فی‌نفسه دارای ارزش ذاتی است.

در فصلی مستقل نیز، ذیل عنوان «کاتارسیس: پیوند میان تراژدی و اخلاق»، نظریهٔ کاتارسیس ارسطو به‌تفصیل بررسی شده است. از آن‌جا که ارسطو در متن بوطیقا صرفاً به اشارهٔ مختصری به کاتارسیس، به منزلهٔ غایت هنر، اکتفا کرده، امکان تفاسیر مختلف و گاهی متعارض از آن فراهم آمده است. به دلیل اهمیت موضوع، نگارنده با توجه به دیگر آثار ارسطو به تحلیل مقصود وی از کاتارسیس و نشان دادن نقش آن در ایجاد سلامت اخلاقی فرد و در نتیجه جامعه پرداخته است.

در مؤخرهٔ کتاب ــ «از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری» ــ دیدگاه افلاطون و ارسطو در باب زیبایی مقایسه شده است تا معلوم گردد زیبایی حقیقی که نزد افلاطون ذاتی متافیزیکی دارد، در ارسطو به زیبایی در اشیای محسوس و از جمله شیء هنری تبدیل می‌شود. هرچند عناصر اصلی زیبایی‌شناختی یونانی، یعنی تقارن و تناسب و اعتدال، نزد هر دوِ این اندیشمندان، علی‌رغم اختلافات موجود، جایگاه خود را حفظ می‌کند.

فصل‌های کتاب از این قرارند:

۱: هیپیاس بزرگ: پرسش از زیبایی

۲: مهمانی: زیبایی و نسبت آن با عشق

۳: فایدروس: «نیایش اروس» و «هنر بلاغت»

۴: جمهوری: نزاع شعر و فلسفه

۵: سوفیست: نقد هنر تقلیدی

۶: قوانین: نظارت بر هنر

۷: نظریهٔ موسیقی افلاطون

۸: ارسطو: هنر و موسیقی

۹: بوطیقا: نقد هنر

۱۰: کاتارسیس: پیوند میان تراژدی و اخلاق

۱۱: مؤخره: از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

خواندن کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران فلسفهٔ هنر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

«رسالهٔ هیپیاس بزرگ شرح گفت‌وگوی سقراط با یکی از سوفیست‌های مشهور یعنی هیپیاس است که در وسعت دانش سرآمد دیگر سوفسطاییان به‌حساب می‌آمد. در استناد این رساله به افلاطون تردیدهایی وجود دارد، ولی باید گفت که، طبق پژوهش‌های به‌عمل‌آمده، این رساله را خود افلاطون تألیف کرده و خصوصاً این‌که دیدگاه انتولوژیک افلاطون در خصوص زیبایی چنان‌که در این رساله مطرح شده در رساله‌های دیگر وی نیز قابل بازشناسی است و تعارضی مابین آن‌ها وجود ندارد. محور اصلی گفت‌وگو زیبایی است و تلاش سقراط این است که روشن کند: آیا می‌توان تعریفی از زیبایی ارائه داد که ناظر به ذات زیبایی باشد و نه مصادیق و مظاهر آن؟

هیپیاس، که به‌تازگی از سفر اسپارت بازگشته، مدعی است که هیچ‌کس در گفت‌وگوی سیاسی برتر از او نیست، به سقراط می‌گوید که قبلاً از راه آموزش در شهرهای دیگر مانند سیسیل ثروت هنگفتی فراهم کرده است ولی در اسپارت به دلیل وجود قوانین نامناسب، که اجازه نداده بودند فرزندان‌شان به روش هیپیاس تربیت شوند، نتواسته پولی به دست آورد. از آن‌جا که این مسئله موجب خشم هیپیاس شده بود، گفت‌وگو در مورد قوانین اسپارت آغاز می‌شود و با بحث در مورد وظیفهٔ قانون برای ترویج نیکی و بسامان کردن امورات جامعه ادامه می‌یابد تا جایی که سقراط می‌گوید قانون‌گذاران باید «خودِ نیک» و «خودِ قانون» را بشناسند و در این شناخت به خطا نروند. بدین ترتیب بحث دربارهٔ قوانین اسپارت و به دنبال آن دربارهٔ موضوع سودمندی قوانین ادامه می‌یابد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان