تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب کهربای شکسته
معرفی کتاب کهربای شکسته
کتاب الکترونیکی «کهربایشکسته» نوشتهٔ «مریم شعبانبیق» و با ویراستاری «نرگس مولوی» توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و روایتی از خاطرات، عشق، امید و زیستن در دل فرازونشیبهای زندگی را پیش روی خواننده میگذارد. نویسنده با نگاهی به گذشته و بازآفرینی لحظات تلخ و شیرین، تصویری از زیستن در دهههای گذشته و پیوند آن با امید به آینده را ترسیم میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کهربای شکسته
«کهربایشکسته» اثری داستانی است که با روایتی خاطرهمحور، زندگی شخصیت اصلی را از کودکی تا بزرگسالی دنبال میکند. این کتاب در قالب ناداستان و با بهرهگیری از عناصر داستانی، به بازسازی فضای اجتماعی و خانوادگی دهههای گذشته میپردازد. نویسنده، «مریم شعبانبیق»، با تمرکز بر خاطرات و تجربههای زیسته، تصویری از روابط خانوادگی، دوستیها، عشقهای نوجوانی و چالشهای اجتماعی را ارائه داده است. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و با جزئیات دقیق و توصیفهای ملموس، فضای کوچهها، خانهها و آدمهای آن دوران را زنده میکند. «کهربایشکسته» نهتنها به گذشتهٔ شخصیتها میپردازد، بلکه پیوند میان خاطرات و امید به آینده را نیز برجسته میسازد. این کتاب با نگاهی انسانی و جزئینگر، دغدغههای زنان، خانواده و جامعه را در بستر تحولات اجتماعی روایت میکند و خواننده را به سفری در زمان و مکان میبرد.
خلاصه داستان کهربای شکسته
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «کهربایشکسته» با عبور از دروازهٔ زمان، خواننده را به گذشتهای پر از خاطرات، عشق و دلهره میبرد. راوی، زنی است که با مرور خاطرات کودکی و نوجوانیاش، به بازسازی لحظات مهم زندگی خود میپردازد. او در خانهای پر از گل و گیاه، با مادربزرگ و خانوادهاش زندگی میکند و دنیای کودکیاش را میان حیاط، گلدانها و بازیهای کودکانه میسازد. روایت با توصیف جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و همسایگی آغاز میشود و به تدریج به دغدغههای نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی میرسد. در میانهٔ داستان، عشق معصومانهای میان راوی و پسری به نام «فرهاد» شکل میگیرد؛ عشقی که با گذر زمان و دوری، رنگ و بوی دیگری میگیرد و در بزنگاههای زندگی، دوباره شعلهور میشود. روایت مصاحبهٔ کاری و دیدار غیرمنتظرهٔ راوی با «فرهاد» پس از سالها، نقطهٔ عطفی در داستان است که گذشته و حال را به هم پیوند میزند. در کنار این خط اصلی، نویسنده با پرداختن به زندگی همسایهها، فقر، رنج، امید و دوستیهای کودکانه، تصویری چندلایه از جامعه و خانواده ارائه میدهد. داستان با تاکید بر امید، پیوندهای انسانی و قدرت خاطرات، خواننده را به تامل دربارهٔ ارزشهای زندگی و نقش گذشته در شکلگیری آینده دعوت میکند.
چرا باید کتاب کهربای شکسته را بخوانیم؟
«کهربایشکسته» با روایت جزئینگر و صمیمانهاش، تجربههای زیستهٔ یک نسل را بازتاب میدهد و خواننده را به سفری در دل خاطرات و احساسات میبرد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، خانواده، امید و مواجهه با دشواریهای زندگی، فرصتی برای همدلی و بازاندیشی دربارهٔ ارزشهای انسانی فراهم میکند. روایت پیوند گذشته و حال، و بازنمایی زندگی در بستر تحولات اجتماعی، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب میتواند دریچهای به فهم بهتر روابط انسانی و تاثیر خاطرات بر شکلگیری هویت فردی و جمعی باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای معاصر فارسی، دوستداران روایتهای خاطرهمحور و کسانی که دغدغهٔ خانواده، عشق و امید را دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال بازخوانی زندگی در دهههای گذشته و تاثیر آن بر امروز هستند، «کهربایشکسته» انتخابی خواندنی است.
بخشی از کتاب کهربای شکسته
«امید همان ایمان است و کهرباء صمغ طلایی نرمیست که سالها باید بگذرد تا سفت و زیبا و باشکوه شود. در روند سفتشدن و تبدیل به گوهرشدن در این نرمهی خوشرنگ، هرچیزی ممکن است جا بماند؛ مورچهای، جوانهای، پر گلی، پروانهای یا مثل کهربای من، حبابی بزرگ پر از عطر شکوفههای امید. باید مواظب باشم سنگی از جنس ناامیدی به کهربایم نخورد. اگر ترک بردارد، امید از دست میرود. آهستهآهسته گام برمیدارم. با این کمردرد کهنه باید احتیاط کنم لیز نخورم؛ کوچکترین قدم اشتباه باعث انقباض ماهیچهای میشود که دردش تا ساق پایم میآید. دستم را به دیوار میگیرم و به بالکن میروم. گلهای گلدانها و باغچهی کوچکم تشنهاند. باید آبیاری شوند. همیشه بعد از آبیاری، این بوی نم و عطر شمعدانی و مریمگلیست که حال دلم را خوش میکند. باید خاک نشسته روی برگهای برگانجیری بزرگ و زیبایم را هم پاک کنم تا سبزی برگهایش درخشانتر شود؛ ولی قبل از آن میروم یک فنجان چای با یک حبه قند میآورم و در کنار برگانجیری زیبایم مینشینم تا نمنم بنوشم و در عطر مریمگلی غرق شوم و باز مثل هر دفعه، با گمشدن در خاطرات قدیمی خوابم ببرد و باز تمیزکردن برگها میماند برای بعد.»
حجم
۹۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۹۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه