کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها
معرفی کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها
کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها نمایشنامهای سهپردهای نوشتهٔ ریچارد اسکی و ینسن فارکوهار و ترجمهٔ مجتبی پردل است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. داستان رویارویی زیگموند فروید و مارتین هایدگر در این نمایشنامه آمده است. این کتاب روشن داشتی از اندیشههای زیگموند فروید، مارتین هایدگر و مدارد باس است.
درباره کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها
فیلسوفها و دیوانهها داستانِ رویارویی خیالی اما مستندِ فروید و هایدگر است، دو غول اندیشه در تاریخ تفکر انسانی. از این نظر، شاید بتوان آن را با کتاب وقتی نیچه گریست اروین یالوم مقایسه کرد. چراکه همانند آن اثر که مواجههای خیالی میان فروید و نیچه را به تصویر میکشد، رویارویی مستقیم فروید و هایدگر نیز اگرچه بهلحاظ تاریخی ممکن بود، اما در واقع هیچگاه به وقوع نپیوست. داستان مزبور به همان اندازهٔ روایت یالوم جذاب و خواندنی است؛ با این تفاوت که شاید، در برخی بخشها، انتزاعیتر و فیلسوفانهتر باشد. شخصیتهای نمایشنامه بیشتر مواقع دربارهٔ مبانی فلسفی شیوههای تفکر خود و انتقاد از اندیشههای طرف مقابل به بحث میپردازند. با اینهمه عشق و احساس نیز، این درونمایههای بهتقریب همیشگی و جذابیتآفرین داستانها، در آن جای خود را دارند. اگر در وقتی نیچه گریست ناکامی عاطفی نیچه در رسیدن به سالومه باعث آشفتگی روحیروانی او شده است، در فیلسوفها و دیوانهها، این ماجرای عاشقانهٔ هایدگر و هانا آرنت و احساس گناه ناشی از آن است که هایدگر را دچار فروپاشی روانی کرده است.
از این مقایسه که بگذریم، فیلسوفها و دیوانهها چندین جذابیت مختص به خود نیز دارد. نخست آنکه برای اولین بار بهصورتی جذاب و تأثیرگذار بخش بزرگی از نظراتِ فروید را دربارهٔ فلسفه و فیلسوفان، که در لابهلای آثار گوناگونش پخش و پراکندهاند، یکجا جمع میآورد و در قالب گفتوگویی گیرا و نمایشی در اختیار خوانندگان میگذارد. دربارهٔ مذهب، فروید بهگونهای مشخص در آثار مختلفش ابراز عقیده کرده، و حتی اثری اختصاصی دراینباره به رشتهٔ تحریر درآورده، آیندهٔ یک پندار؛ اما درمورد فلسفه کمتر اثری وجود دارد. بهویژه در زبان فارسی که عقاید او را بدین صورت بررسی کرده باشد.
دوم آنکه در این کتاب از کسانی یاد میشود و افکارشان بررسی میشود که در تاریخ روانکاوی و پدیدارشناسی (و همین طور رواندرمانی اگزیستانسیال) مهم و تأثیرگذار بودهاند؛ اما در زبان فارسی کمتر نامی از آنها و اندیشههایشان شنیدهایم، کسانی مثل لودویگ بینزوانگر و مِدارد باس از این نظر، کتاب حاضر برای خوانندهٔ فارسیزبان غنیمتی محسوب میشود. همچنین، نویسندگانِ فیلسوفها و دیوانهها، علاوه بر ارائهٔ نمایشنامهای خواندنی، کوشیدهاند در بخشی جداگانه خلاصهای از روانکاوی فروید و نیز فلسفهٔ هایدگر به دست دهند تا بدینسان فهمِ نمایشنامه را راحتتر کنند. ارائهای که از فراروانشناسی فروید و تفکر متقدم هایدگر و همین طور اندیشههای دیگر شخصیتهای نمایشنامه صورت میگیرد، حقیقتاً روان و سادهفهم و آموزنده است. و حتی کسانی که پیشاپیش با این افکار آشنایی دارند نیز از خواندن آنها لذت خواهند برد.
مترجم، برای راحتیِ بیشترِ فهمِ فلسفهٔ متقدم هایدگر، فصلی از کتابی دیگر را که به تاریخچهٔ پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم مربوط میشود و فلسفهٔ متقدم هایدگر را به زبانی ساده و روان توضیح میدهد، در پایان همین کتاب زیر عنوان «پیوست» آورده است. خوانندگان میتوانند، در صورتی که احیاناً در فهمِ هایدگر آنسان که در این کتاب توضیح داده شده به دشواری برخوردند، به آن فصل رجوع کنند.
خواندن کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای فلسفی و روانشناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فیلسوف ها و دیوانه ها
«دکترها در راهروهای آسایشگاه روانی هاوس بادن دور هم جمع شدهاند و دربارهٔ بیمار جدید، مارتین هایدگر، بحث میکنند. دکتر مدارد باس در میان آنهاست. باس تختهای گیرهدار به دست دارد که دارای یک نمودار است. روی تختهٔ گیرهدارش کتابی قرار دارد: مقالههایی در باب فراروانشناسیِ زیگموند فروید باس خودکار و دستهای کاغذ یادداشت در جیبِ سینهاش دارد.
دکتر: (خطاب به باس.) به نظر میرسد فیلسوفِ بزرگ پروفسور هایدگر را در آسایشگاهمان داریم. او را دکتر برینگر دیشب پس از آنکه در طول بازجوییهایش در برابر کمیسیون نازیزدایی دچارِ فروپاشی روانی شد به اینجا آورد. دکتر بینزوانگر پیشنهاد داده که شما پروندهٔ او را به عهده بگیرید؛ چون شما ظاهراً به فلسفهاش علاقهمندید.
باس: (نگاهکنان به یادداشتهایش روی تختهٔ گیرهدار.) بله، البته. باعث افتخار من است. مدتی است که میخواهم با پروفسور هایدگر ملاقات کنم. آنطور که دستگیرم شده، کارش سخت تأثیرگذار است. دکتر بینزوانگر معتقد است او نجاتبخش ماست... ایدههایش مطالب بسیاری برای ارائه به روانکاوی دارند.
دکتر: (لبخندزنان.) خب، خواهیم دید. همین حالا هم شک دارم از روانکاوی ما کاری بیشتر از کمکی ساخته باشد که فلسفهٔ او میتواند به ما، یا حتی خودش، بکند.
باس: (سرش را از یادداشتهایش بالا میآورد.) که اینطور، بسیار خب، من باید بروم و این فیلسوف بزرگ را ببینم. متشکرم دکتر. (باس راهش را میکشد و میرود.)
دکتر: (از پشتسر باس را صدا میزند.) فلسفهاش اخیراً کمک زیادی به او کرده... دشوار بتواند در وضعیت فعلیاش کار کند.
(باس راهش را بهسوی اتاق هایدگر ادامه میدهد؛ در حالی که تختهای گیرهدار به دست دارد. دَرِ اتاقی را باز میکند که در آن هایدگر را روی تختی تاشو در تاریکی نشاندهاند. نورِ راهرو رویش میافتد. باس میرود تا چراغِ اتاق را روشن کند و هایدگر خودش را عقب میکشد. باس روشنایی را کم میکند. قدمزنان بهسمت هایدگر میرود تا خودش را معرفی کند.)
باس: (با اعتمادبهنفس و جسورانه.) روز بهخیر، هِر پروفسور هایدگر. اسم من دکتر باس است. (باس دستش را دراز میکند. هایدگر قوز میکند و گوشهایش را میگیرد. باس گلویش را صاف میکند.) دربارهٔ کار شما مطالب بسیار زیادی شنیدهام. و باید بگویم این باعث افتخارم هست که پروندهٔ شما به من محول شده. (هایدگر واکنشی نشان نمیدهد.) به نظر میرسد تازگیها شرایط سختی را پشتسر گذاشتهاید.
هایدگر بدون واکنش، در حالی که همچنان گوشهایش را گرفته.
باس: (صندلیای را میکشد و نزدیک تخت تاشو میآورد و روبهروی هایدگر مینشیند.) میبینم که گوشهایتان را گرفتهاید. آیا صداهایی هست که برایتان ناخوشایندند؟
هایدگر: صدا، صدا، صدا! «جز اینکه به هر صدا آنقدر بچسبم تا کمکم از میان برود، کار دیگری از دستم برنمیآید...»
باس: این صداها چهچیزی به شما میگویند؟
هایدگر: (با صدای بلند میگوید.) گناهکار!»
حجم
۲۸۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۸۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه