
کتاب ماه، خاتونی خشن است
معرفی کتاب ماه، خاتونی خشن است
کتاب ماه، خاتونی خشن است نوشتهٔ رابرت انسون هاین لاین و ترجمهٔ ماهان سیارمنش است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب ماه، خاتونی خشن است
کتاب ماه، خاتونی خشن است (The moon is a harsh mistress) برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است. داستان چیست؟ در سال ۲۰۷۵ میلادی دولت زمین از ماه بهعنوان مستعمرهٔ کیفری استفاده میکند. ماه جایگاه تبعیدشدگان سیاسی و جنایتکاران است. جمعیت سهمیلیونی ماه در شهرهای زیرزمینی زندگی میکنند. مردمِ ماه را «لونی» صدا میزنند. به دلیل اینکه تعداد مردان دو برابر زنان است، ساختار خانوادگی لونیها مبتنی بر تعدد زوجها است. زن در این جامعه جایگاه بالایی دارد. ظلم و زورگویی دولت زمین به لونیها پایدار است؛ تا اینکه اتفاقی تلنگری برای شورش مردمان ماه میشود. این داستان را یک انقلاب دانستهاند. یک تکنسین کامپیوتر، یک زن تحریککنندهٔ جوان و یک دانشگاهی سالخورده رهبران جنبش شورشی داستان هستند. «مایک» ابررایانهای است که احساساتش را فقط این حلقهٔ درونی میدانند و به دلایلی متعهد به موفقیت نهایی انقلاب است. کتاب «ماه، خاتونی خشن است» را از نقاط برجستهٔ داستانهای علمی - تخیلی مدرن دانستهاند؛ رمانی سرشار از سیاست، انسانیت، اشتیاق، حدس و گمانهای فنی نوآورانه و اعتقاد راسخ به دستیابی به آزادی انسان. کتاب حاضر برندهٔ جایزهٔ «هوگو» در سال ۱۹۶۷ میلادی برای بهترین رمان بوده است.
خواندن کتاب ماه، خاتونی خشن است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان علمی - تخیلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماه، خاتونی خشن است
«کاپیتان سفینهٔ اول، اسپرانس سازمان ملل، دل و جرئت داشت. اواخر وقت شنبه مسیر را تغییر داد، مستقیم جلو آمد. ظاهراً فهمید که قرار است با رادارها صدا در بیاوریم، چون بهنظر میآید که تصمیم گرفته آنقدر جلو بیاید تا تأسیسات رادار ما را توسط رادار سفینه ببیند و فقط به این امید نداشته باشد که موشکهایش به سمت اشعههای ما پرواز کنند.
انگار خودش، سفینه و خدمهاش را میخواست فدا کند، چون قبل از اینکه موشک را پرتاب کند فقط هزار کیلومتر فاصله داشت، در آن فاصله از شش رادار مایک، پنج تایش را هدف قرار داد و سروصدای تصادفی را نادیده گرفت.
مایک، که منتظر بود بهزودی نابینا شود، افراد برودی را آزاد کرد تا چشمان سفینه را بسوزانند و پیش از آنکه به موشک تغییرشان دهد، برای سه ثانیه روی آن متمرکز نگهشان داشت.
نتیجه: رزمناوی را نابود کرد، دو رادار بالستیک که بمبهای اتمی خردشان کرد، سه موشک «کشته» شدند_و دو خدمهٔ تفنگدار کشته شدند، یکی توسط انفجار بمب اتمی و دیگری توسط موشکی که صاف روی آنها فرود آمد_بهعلاوهٔ سیزده توپچی که اشعهٔ بالای ۸۰۰ رونگتن تا درجهٔ مرگ سوزاندشان، بخشی به دلیل جرقه، بخشی به دلیل آنکه زیاد روی سطح بودند. و باید اضافه کنم: چهار عضو جوخهٔ لسیستراتا همراه آن افراد مردند؛ تصمیم گرفتند که لباس پرفشار بپوشند و همراه افرادشان بالا بروند. دختران دیگر هم در معرض اشعه قرار گرفتند اما نه تا سطح ۸۰۰ رونگتن.
رزمناو دیگر به مدار بیضویاش در اطراف و پشت لونا ادامه داد.
وقتی اوایل روز یکشنبه به دیوید اسلینگ رسیدیم، بیشتر این موارد را مایک به من اطلاع داد. به دلیل از دست دادن دو تا از چشمانش و حتی خدمههای تفنگدار ناله میکرد_فکر کنم در مایک چیزی به نام وجدان انسانی بیدار میشد؛ انگار حس میکرد تقصیر او است که نتوانسته همزمان با شش هدف بهتر بجنگد. گفتم آنچه مجبور شد با آن بجنگد بُردی موقتی و محدود بود، نه اسلحههای واقعی.
«خودت چی مایک؟ خوبی؟»
«عوامل اساسی آره. انفصالهای دور از مرکزی دارم. یه موشک مدارهای من به نوی لنینگراد رو قطع کرد، اما گزارشهایی که از طرف لونا فرستاده میشن به من میگن که کنترلهای محلی، به طور رضایتبخشی، تحت تأثیر هیچ چیز در خدمات شهری قرار نگرفته. این انفصالها حس ناکامی در من ایجاد کردن_اما بعداً میشه درستشون کرد.»
«مایک، خسته بهنظر میرسی.»
«من و خستگی؟ مسخرست! پسر، فراموش کردی چی هستم. فقط ناراحتم.»
«اون سفینهٔ دوم رو کی میتونیم ببینیم؟»»
حجم
۴۳۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۴۳۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه