کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت
معرفی کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت
کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت نوشتهٔ گراهام اسکمبلر و ترجمهٔ حسینعلی نوذری است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی جزو مجموعهٔ «اندیشه و اندیشهورزان».
درباره کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت
کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت که ۹ فصل دارد، به قلم یک استاد کرسی جامعهشناسی پزشکی و مدیر بخش جامعهشناسی پزشکی، نظریهٔ اجتماعی و سلامت در یونیورسیتی کالج لندن نوشته شده است. این کتاب ۹ مقاله را در بر گرفته است که هم به موضوعات جدید و هم به خطوط جدید تحقیقات تجربی پرداختهاند؛ موضوعاتی که مورد عنایت و اقبال خاص استادان و دانشجویان رشتهها و حوزههایی همچون نظریهٔ اجتماعی، جامعهشناسی و سلامت و بیماری و همینطور کارورزان مراقبتهای سلامت، استادان و دانشجویان رشتههای مختلف پزشکی، سلامت روانی، روانشناسی و روانپزشکی قرار گرفته است. این اثر را راهنمایی ارزنده و مفید دانستهاند برای آشنایی دقیق کارورزان و علاقهمندان به رشتههای علوم اجتماعی و علوم انسانی. نویسنده به چگونگی و نحوهٔ کاربست نظریههای «یورگن هابرماس» در حوزههای علوم تجربی و کاربردی بهویژه در رشتهٔ بسیار پیچیده، تخصصی، فنی و دقیقی همچون پزشکی نگاه کرده است. کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت به قلم گراهام اسکمبلر را حاصل تلاشها و تحقیقات نظری و تجربی هشت تن از استادان و صاحبنظران رشتههای جامعهشناسی، جامعهشناسی پزشکی، جامعهشناسی سلامت و بیماری و دیگر رشتههای تابعهٔ آنها دانستهاند.
گفته شده است که سهم یورگن هابرماس، این فیلسوف و جامعهشناس آلمانی در مجموع تلاشها و اقدامات بهعملآمده برای درک ماهیت تحولات اجتماعی در بستر سرمایهداری جهانی، سهمی بسیار اساسی و محوری است. کتاب حاضر مدخلی است روان و قابل فهم بر آثار او که نشان داده چگونه میتوان نظریههای این فیلسلوف معاضر را بهگونهای مفید دربارهٔ طیف وسیعی از موضوعات در حوزهٔ جامعهشناسی سلامت و بیماری به کار بست. یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) زادهٔ ۱۸ ژوئن ۱۹۲۹ در دوسلدورف آلمان، جامعهشناس، فیلسوف، نظریهپرداز معاصر و وارث مکتب فرانکفورت است که در چارچوب سنت نظریهٔ انتقادی و پراگماتیسم آمریکایی کار کرده است. گذراندن دوران نوجوانی در دوران آلمان نازی نقطهٔ آغاز بسیاری از تحولات فکری او شد و مانند بسیاری از روشنفکرانی که نازیسم را تجربه کردهاند، در آغاز کار روشنفکرانهٔ خود بسیار کنجکاو شد تا بداند چطور میتوان ظهور نازیسم را در آلمان – کشوری با این همه اندیشهٔ فلسفی درخشان و رهاییبخش – توصیف و تبیین کرد؟ او هم، مانند سایر روشنفکران معاصرش، به صرافت بازاندیشی و تعیین دوبارهٔ جایگاهِ دقیقِ سنت تفکر آلمانی افتاد که تحقیر شده بود. تمرکز پژوهشهای او بر روی شناختشناسی، مدرنیته و تجزیهوتحلیل تحولات اجتماعی جوامع پیشرفته صنعتی سرمایهداری و سیاست روز آلمان بهویژه با توجه به نقش رسانههای همگانی بوده است. شهرت او بیشتر به ابداع اصطلاح «حوزهٔ عمومی» است؛ فضایی فکری و اجتماعی که در آن، فعالیتهای آگاهیبخش رسانهای به ایجاد زمینه برای بحثهای اجتماعی و انتقادی و ظهور دموکراسی بنیادی میانجامد. «بهسوی جامعهای عقلانی»، «دگرگونی ساختاری حوزهٔ عمومی»، «نظریهٔ کنش ارتباطی»، «بحران مشروعیت» و «جهانیشدن و آیندهٔ دموکراسی» از جمله آثار او هستند.
خواندن کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به استادان، دانشجویان، کارورزان، پژوهشگران، نظریهپردازان و علاقهمندان به حوزهٔ جامعهشناسی، جامعهشناسی پزشکی، جامعهشناسی سلامت و بیماری و دیگر رشتههای تابعهٔ آنها پیشنهاد میکنیم.
درباره گراهام اسکمبلر
گراهام اسکمبلر در سال ۱۹۴۸ میلادی به دنیا آمد. او جامعهشناس، متخصص جامعهشناسی پزشکی، استاد کرسی جامعهشناسی پزشکی و مدیر بخش جامعهشناسی پزشکی، نظریهٔ اجتماعی و سلامت در یونیورسیتی کالج لندن است. در سال ۱۹۷۱ لیسانس فلسفه و جامعهشناسی را در دانشگاه Surrey به اتمام رساند و پس از آن یک دکترای تخصصی در جامعهشناسی (تحت نظارت جورج براون در کالج بدفورد، دانشگاه لندن) دریافت کرد. رسالهٔ دکتری او در باب ننگ تجربهشده بهوسیلهٔ بزرگسالانِ مبتلا به صرع در جامعه بود. او بهعنوان مدرس جامعهشناسی در دانشکدهٔ پزشکی بیمارستان «چارینگ کراس» منصوب شد؛ سپس به دانشکدهٔ پزشکیِ بیمارستان «میدلسکس» منتقل شد که بخشی از کالج دانشگاه لندن (UCL) بود. او در سال ۲۰۰۱ میلادی بهعنوان استاد جامعهشناسی پزشکی در UCL منصوب و در سال ۲۰۱۳ از UCL بازنشسته شد. کتاب «هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت» اثر گراهام اسکمبلر است.
بخشی از کتاب هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت
«لِن دویال به بارزترین وجهی تلاش کرد تا اصول و قواعدی کلی برای تصمیمگیری برگرفته از آثار هابرماس وضع کند (Doyal, ۱۹۹۵, ۱۹۹۷). وی با تکیه بر مطالب کتابی که به اتفاق یانگوگ نوشت ) Doyal & Gough, ۱۹۹۱، (بر اهمیتِ هم نیازهای فیزیولوژیک و هم نیاز به استقلال در هر تصمیمگیری تأکید ورزیده است. برخلاف شماری از نویسندگانی که طرفدار تصمیمگیری ضمن هستند (Coast, ۱۹۹۷; Hunter, ۱۹۹۵)، دویال عقیده دارد که همهٔ تصمیمگیریها، اگر قرار است عادلانه و منصفانه باشند، باید صریح و علنی صورت بگیرند. این نظر که سهمیهبندی باید صریح صورت بگیرد، در واقع، با دیدگاه و نگرش هابرماسی در خصوص «اعمالِ کلامیِ علناً پاسخگو» همسوست و رویکردی خوشبینانه در برخورد با مسائل و موضوعات مربوط به اجرای سیاستگذاری در اختیار ما قرار میدهد. این خوشبینی بر پایهٔ این فرض بنا شده است که امکان توافق بر سر قضاوتهای هنجاری در تخصیص منابع وجود دارد. بلکه به این معناست که این مناسبترین اصلی است که براساس آن میتوان خط مشی را بنا کرد، با اذعان به اینکه فرایندها و نتایج سیاستگذاری همواره ناقص هستند. این نظر را که سهمیهبندی ضمنی ارجح است، میتوان به منزلهٔ پاسخی خوشبینانه به مسائل سیاستگذاری دانست با بیان اینکه هیچ مناقشهٔ واقعی در باب اولویتبندی نمیتواند وجود داشته باشد که برای این یا آن گروه ناعادلانه نباشد. در جریان ایجاد تمایز و تقابل، سهمیهبندی ضمنی این امکان را میدهد که تصمیمگیری به صورت مجموعهای از تصمیمهای فردی درآید که در سیاستهای کلی شکافهایی ایجاد میکنند تا برخی مزایای محلیشده برای گروههای خاصی ایجاد شوند.»
حجم
۴۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۴۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه