
کتاب ۱۹۸۴
معرفی کتاب ۱۹۸۴
معرفی کتاب ۱۹۸۴
کتاب الکترونیکی «هزار و نهصد و هشتاد و چهار» (۱۹۸۴) اثر «جورج اورول» با ترجمهٔ ابوالفضل مروتی و نشر آپامهر، یکی از مهمترین رمانهای پادآرمانشهری قرن بیستم است. این رمان با روایتی تیره و تلخ، تصویری از جامعهای تحت سلطهٔ حکومت تمامیتخواه را به نمایش میگذارد و مفاهیمی چون کنترل ذهن، سانسور و سرکوب آزادی را بررسی میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ۱۹۸۴
«هزار و نهصد و هشتاد و چهار» در سالهای پایانی دههٔ ۱۹۴۰ نوشته شد؛ زمانی که جهان هنوز از تبعات جنگ جهانی دوم و ظهور حکومتهای توتالیتر رنج میبرد. این رمان در فضایی تاریک و آیندهنگرانه، داستان جامعهای را روایت میکند که در آن حزب حاکم با رهبری «برادر بزرگ» همهچیز را کنترل میکند؛ از افکار و احساسات مردم تا کوچکترین جزئیات زندگی روزمره. اورول در این کتاب، با خلق مفاهیمی مانند «پلیس افکار»، «زبان نوین» و «صفحهٔ سخنگو»، تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن حقیقت و واقعیت به میل حکومت شکل میگیرد. این اثر نهتنها نقدی بر نظامهای استبدادی زمان خود است، بلکه هشداری دربارهٔ خطرات کنترل و سرکوب آزادیهای فردی در هر عصری به شمار میآید. فضای کتاب سرد، بیروح و سرشار از اضطراب است و شخصیتها در کشاکش میان میل به آزادی و ترس از سرکوب، دست و پا میزنند. «هزار و نهصد و هشتاد و چهار» بارها الهامبخش اقتباسهای سینمایی و هنری شده و همچنان یکی از آثار مرجع در نقد قدرت و کنترل اجتماعی محسوب میشود.
خلاصه کتاب ۱۹۸۴
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با معرفی «وینستون اسمیت» آغاز میشود؛ مردی میانسال که در لندنِ آینده، تحت سلطهٔ حکومت اوشنیا و حزب حاکم زندگی میکند. همهچیز در این جامعه زیر نظر «برادر بزرگ» است و حتی افکار مردم نیز توسط «پلیس افکار» کنترل میشود. وینستون که در وزارت حقیقت کار میکند، وظیفهاش تحریف اسناد و بازنویسی تاریخ به نفع حزب است. او به تدریج نسبت به نظام حاکم دچار تردید میشود و در خلوت خود شروع به نوشتن خاطرات و افکار ممنوعه میکند. آشنایی با دختری به نام «جولیا» و رابطهٔ پنهانی آنها، وینستون را به سوی شورش علیه حزب سوق میدهد. آنها تلاش میکنند راهی برای رهایی از کنترل حزب پیدا کنند و به دنبال حقیقت و عشق واقعی میگردند. اما در جهانی که حتی زبان و حافظهٔ جمعی مردم دستکاری میشود، هرگونه مخالفت با حزب میتواند به نابودی فرد منجر شود. داستان با تعلیق و اضطراب پیش میرود و وینستون و جولیا درگیر بازی خطرناکی با قدرت میشوند که مرز میان واقعیت و دروغ را از بین میبرد.
چرا باید کتاب ۱۹۸۴ را خواند؟
این رمان تصویری تکاندهنده از جامعهای ارائه میدهد که در آن آزادی اندیشه و بیان به طور کامل سرکوب شده است. مفاهیمی مانند «برادر بزرگ»، «پلیس افکار» و «زبان نوین» به فرهنگ عمومی راه یافتهاند و همچنان در بحثهای سیاسی و اجتماعی کاربرد دارند. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای تأمل دربارهٔ خطرات قدرت مطلق، سانسور و دستکاری حقیقت فراهم میکند و ذهن را نسبت به اهمیت آزادی و مقاومت در برابر استبداد حساستر میسازد.
خواندن کتاب ۱۹۸۴ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای پادآرمانشهری، دوستداران ادبیات سیاسی و اجتماعی، و کسانی که دغدغهٔ آزادی، حقیقت و نقد قدرت دارند مناسب است. همچنین برای دانشجویان رشتههای علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اثری ارزشمند به شمار میآید.
بخشی از کتاب ۱۹۸۴
«یکی از روزهای سرد و سوزناک آوریل بود. ساعت عظیم میدان شهر، سیزده ضربه پیاپی نواخت تا اعلام کند ساعت یک بعدازظهر است. وینستون اسمیت، در حالی که سرش را در یقه پالتویش فرو برده بود تا از گزند باد سرد و تند در امان بماند، با عجله از درهای شیشهای عمارت پیروزی عبور کرد. ورود ناگهانیاش، گردبادی از غبار و خردهریزهها را به داخل راهرو کشاند.بوی آشنای کلم پخته و حصیر کهنه در فضای راهرو پیچیده بود. بر روی دیوار پوستر رنگی بزرگی خودنمایی میکرد که با فضای دلگیر و خاکستری راهرو هیچ تناسبی نداشت. پوستر، تصویر غولپیکری - بیش از یک متر عرض - از چهرهی مردی حدوداً چهل و پنج ساله را نشان میداد. سیبیلهای ضخیم و مشکی، جذابیتی خشن به چهرهاش بخشیده بود.وینستون به سمت راهپلهها رفت و بیآنکه زحمت امتحان کردن آسانسور را به خود بدهد، شروع به بالا رفتن از پلهها کرد. آسانسور در بهترین حالت هم به ندرت کار میکرد، چه برسد به حالا که جریان برق را - به بهانهٔ صرفهجویی در مصرف انرژی برای مراسم «هفتهٔ ابراز تنفر» - ساعتها قطع میکردند. آپارتمان او در طبقهٔ هفتم بود و وینستون، با وجود سی و نه سال سن، به دلیل واریسی که بالای قوزک پای راستش داشت، به کندی و با زحمت از پلهها بالا میرفت و چندین بار در طول مسیر میایستاد تا نفسی تازه کند.در هر طبقه، روبهروی آسانسور، همان پوستر عظیمالجثه با چهرهی مرد سیبیلو به دیوار نصب شده بود. چنان که گویی ساکنین ساختمان را زیر نظر داشت. چشمهای نافذش به گونهای طراحی شده بودند که احساس میکردید شما را تعقیب میکنند. زیر تصویر، با حروف درشت نوشته شده بود: «برادر بزرگ مراقب توست.»»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه