کتاب فلسفه دین افلاطونی
معرفی کتاب فلسفه دین افلاطونی
کتاب فلسفه دین افلاطونی نوشتهٔ دانیل ای دامبروفسکی و ترجمهٔ علیرضا حسن پور و طیبه حجت زاده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب فلسفه دین افلاطونی
کتاب فلسفه دین افلاطونی (از منظری پویشی) که به قلم یک استاد فلسفه در دانشگاه سیاتلِ آمریکا و نویسندهٔ ۱۷ کتاب و دهها مقاله نوشته شده، به ذکر برداشتهای مختلف افلاطونشناسان پرداخته و سپس با استناد به متن آثار افلاطون نظیر «تیمائوس»، «سوفسطایی»، «مهمانی»، «مرد سیاسی»، «جمهوری» و... و نیز آرای اندیشمندانی پویشی همچون «وایتهد»، «هارتسهورن» و دیگران، نظرهای این گروه از مفسران افلاطونی را تحلیل و از آنها دفاع کرده است. دانیل ای دامبروفسکی معتقد است که تفسیر پویشی از آرای افلاطون میتواند در مقابله با سوءفهمی که در باب نظر افلاطون دربارهٔ خدا نزد فیلسوفان و متألهان و دینداران ادیان ابراهیمی بهطورکلی پدید آمده، مفید باشد. او اظهار کرده است که کاملترین روایت فلسفهٔ دین افلاطونی در محاورات پایانی افلاطون آمده است. دامبروفسکی در سراسر این کتاب سعی کرده است که موضع هارتسهورن نسبت به افلاطون را با دقت هر چه بیشتر مورد توجه قرار دهد.
خواندن کتاب فلسفه دین افلاطونی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب فلسفهٔ دین افلاطونی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه دین افلاطونی
«۴. خداباوری دوقطبی
مقدمه
در این فصل مایلم بررسی خود را درباره مفهوم خدا به پایان برسانم تا در فصل بعدی سراغ استدلالهای افلاطون بر اثبات وجود خدا بروم. اطمینان پیدا کردن درباره مفهوم خدا موجب میشود که اقامه استدلال بر اثبات وجود خدا موفقیتآمیزتر باشد. به تعبیر دقیقتر، مفهومی نامنسجم از خدا اقامه استدلال بر اثبات وجودِ موجود الهی در حال صیرورت را دشوار یا حتی ناممکن میسازد. در ادامه استدلال خواهم کرد که در طول تاریخ در خصوص دیدگاه افلاطون درباره خدا نوعی سردرگمی به وجود آمده است، زیرا محققان عمدتا متوجه این چرخش عجیب و غریب نشدهاند: آوازه افلاطون مرهون طرح قاطع دوقطبی است که طبق آن صورت در برابر ماده و هستی در برابر صیرورت قرار میگیرد، اما او در نهایت به وحدتگرایی جهانشناختیای میرسد که مطابق آن موجود جاندار الهی (نفس جهانی) دربردارنده همهچیز است؛ در مقابل، شهرت ارسطو مدیون طرح قاطع تکقطبی صورت تجسمیافته است؛ او در عین حال، به نوعی دوگانهانگاری جهانشناختی میرسد که از هر آنچه در محاورات افلاطون دیده میشود سفت و سختتر است. علت این امر آن است که خداباوری افلاطون متضمن یک محرک نامتحرک یا محرکهای نامتحرکی نیست که فعلیتهای محضی باشند که بهکلی فراسوی تصادم امور بالقوه موجود در جهان طبیعی صیرورت هستند.
خداباوری دوقطبی
در این قسمت از این فصل، من از اصطلاح خدا برای اشاره به موجود مطلقا متعال یا مورد پرستش ِ همگان استفاده میکنم. واضح است که این تعریف ابتدایی مدیون آنسلم است و بسیار شبیه [این تعریف او از خدا] است: «آنچه بزرگتر از آن هیچ چیزی را نمیتوان تصور کرد.» با این حال، برهان وجودی در اینجا محل بحث نیست. حتی اگر این برهان توفیقی حاصل نکند، که هم هارتسهورن و هم من (و شاید افلاطون، همچنان که در فصل بعد خواهیم دید) شک داریم چنین باشد، این تعریف ابتدایی از خدا به منزله موجود مطلقا متعال یا مورد پرستش همگان یا بزرگترین موجود متصور، بیاشکال به نظر میرسد. اینکه این تعریفها از خدا را میتوان به دست داد، همچنین نشان میدهد که خدا بیش از حد تصور ما متعالی و پرستیدنی است. این امر به من این امکان را میدهد تا از اعتراضات افرادی اجتناب کنم که واهمه دارند من با تعریف کردن خدا، او را به زبان و درک «صرفا» انسانی محدود کنم. من فقط میگویم که وقتی ما به خدا فکر میکنیم، باید به موجودی فکر کنیم که برتر از همه موجودات دیگر است، در غیر این صورت ما به خدا فکر نمیکنیم. حتی ملحد یا لاادری نیز تا این حد را قبول دارند. وقتی ملحد میگوید «هیچ خدایی وجود ندارد»، او دارد انکار میکند که یک موجود مطلقا متعالی مورد پرستش همگان و بزرگترین موجود متصور وجود داشته باشد.»
حجم
۲۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه