کتاب تراموای دردسرساز
معرفی کتاب تراموای دردسرساز
کتاب تراموای دردسرساز نوشتهٔ تامس کت کارت و ترجمهٔ ملیکا شاکری است. انتشارات قصه باران این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی واکاوی یک مسئلهٔ فلسفی دررابطهبا عمل و انتخاب.
درباره کتاب تراموای دردسرساز
کتاب تراموای دردسرساز به واکاوی یک مسئلهٔ فلسفی دررابطهبا عمل و انتخاب پرداخته است. این کتاب به قلم یکی از فیلسوفان معاصر نوشته شده است. تامس کت کارت با استفاده از یک موقعیت فلسفی، مسائل بهظاهر سادهٔ روزمره را به چالش کشیده و پرسیده است که کدام انتخاب و برگزیدن کدام راه بهتر است. در این کتاب، زنی با کشیدن اهرم تراموا باعث شده است تا تراموایی که ترمز بریده است، بهسمت راست برود و یک نفر را بکشد، ولی در عوض تراموا از روی چهار نفر رد نشده است! او از طرف شهردار مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته است، اما خانوادهٔ مقتول از او شکایت کردهاند. بهراستی او باید کدام عمل را انجام میداد و یا اینکه کاری نمیکرد؟ نویسنده با درک درست از این موضوع، دادگاهی خیالی را تشکیل داده است که در آن هر یک از افراد (نظیر پلیس و یا معلم فلسفه) دیدگاه خود را دررابطهبا این اتفاق برای قاضی شرح میدهند. مخاطب باید استدلال کند که کدام درست و کدام غلط است. نویسنده توضیح داده است که در حقیقت، مسئلهٔ تراموا سؤالات متعدد و پشتسرهمی را در ذهن افراد ایجاد میکند؛ یعنی درست همان شیوهای که فیلسوفان همیشه از زمان سقراط از آن استفاده کردهاند و امروزه نیز الهامبخش جلسات بحث آخرشبها در کافههای سراسر جهان است. تا همین اواخر مسئلهٔ تراموای برقی بهنظر اکثریت مردم یک معمای هوشمندانهٔ فلسفی بود؛ مسئلهای جذاب، درگیرکننده و کمی عجیبوغریب. حالا بیشتر درمورد این تراموای عجیب فلسفی بدانید و بخوانید.
خواندن کتاب تراموای دردسرساز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد عمل و انتخاب انسان در هر موقعیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تراموای دردسرساز
«من جف سالابی، میزبان شما، هستم. دو هفتهٔ پیش مناظرهکنندگان ما دربارهٔ موضوع «مردم دربرابر دافنه جونز» و محاکمهٔ تراموای ازمسیرخارج شده بحث کردند. در روزهای بعد، ما سیل عظیمی از نامههای شنوندگان دریافت کردیم. در بسیاری از نامهها خواسته بودند دادگاه، اصول اخلاقی ادیان مختلف را دربارهٔ موضوعات مطرحشده اِعمال کند. تعدادی تمایل داشتند این قانون طلایی به کار گرفته شود: «با دیگران همانگونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.» این درخواستها نه فقط ازسوی مسیحیان، بلکه ازسوی یهودیان، مسلمانان، هندوها، پیروان کنفوسیوس، بوداییها و ادیان خاص نیز مطرح شده بود که همگی به قانونهای طلایی کتاب مقدس خود استناد کرده بودند. در بررسی نامهها با پدیدهٔ عجیبی روبهرو شدیم: استدلال بعضی برای تبرئهٔ خانم جونز این بود که نمیخواهند خودشان بهخاطر یک عمل خیرخواهانه، مانند کشیدن سوئیچ و منحرف کردن مسیر، مجازات شوند. دلیل عدهای دیگر این بود که خود را جای افراد نجاتیافته قرار میدادند و دوست داشتند با آنها همانطور رفتار شود که او با پنج نفرِ نجاتیافته رفتار کرده بود. بااینحال، استدلال بعضی هم با هدف محکوم کردن خانم جونز بیان میشد، زیرا نمیخواستند با آنها همانطور رفتار شود که با مرد بیگناه کشتهشده رفتار شده بود. بنابراین قانون طلایی در تصمیمگیری برای گناهکار بودن یا بیگناه بودن خانم جونز مبهم بود. این مسئله باعث شد برخی از افراد خلاقِ ما به این فکر کنند که چگونه میتوان سناریویی تنظیم کرد که به کار بردن قانون طلایی در آن ابهام کمتری داشته باشد. خُب لئونارد، وقت آن است که سناریو را بخوانید!»
حجم
۱۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۱۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه