
کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی
معرفی کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی
کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی نوشته مهدی اسلامی که توسط نشر قصه باران منتشر شده، داستانی علمیتخیلی است که در جهانی آیندهمحور میگذرد و به سفرهای فضایی و تأثیرات زمان بر زندگی انسانها میپردازد. این رمان با تمرکز بر مفاهیم فیزیکی و فلسفی، ماجرای فضانوردی را دنبال میکند که پس از یک سفر پرماجرا به مریخ، با چالشهای عجیب بازگشت به زمین روبهرو میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی
کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی، رمان علمیتخیلی بزرگسال است. داستان در سال ۲۰۴۲ میلادی آغاز میشود و به ماجرای نخستین سفر انسان به مریخ میپردازد. مهدی اسلامی با الهام از آثار کلاسیک این ژانر، مانند آثار آرتور سی کلارک، به بررسی تأثیرات سفرهای فضایی بر هویت، زمان و روابط انسانی میپردازد. کتاب در فضایی میانستارهای و با بهرهگیری از مفاهیم فیزیکی مانند کرمچاله و سیاهچاله، به موضوعاتی چون انبساط و انقباض زمان، گمشدن در کهکشانهای دیگر و بازگشت به جهانی دگرگونشده میپردازد. روایت داستان از زاویهدید شخصیت اصلی، با نگاهی انسانی و فلسفی، به چالشهای بازگشت به خانه و مواجهه با دنیایی که دیگر همان دنیای سابق نیست، میپردازد. این رمان در دورهای نوشته شده که دغدغههای علمی، فلسفی و روانشناختی در ادبیات داستانی فارسی پررنگتر شدهاند و تلاش دارد پیوندی میان علم و تجربهی زیسته برقرار کند.
خلاصه داستان ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی با روایت آریا، فضانورد جوانی آغاز میشود که داوطلبانه بههمراه گروهی پژوهشی عازم مریخ میشود. در مسیر سفر، فضاپیمای آنها بهطور ناگهانی وارد یک کرمچاله میشود و پس از عبور از سیاهچالهای با گرانش بالا، چهار ساعت در آنجا میمانند، اما این چهار ساعت معادل بیستوچهار سال زمینی است. پس از بازگشت، آریا و همراهانش درمییابند که همهچیز تغییر کرده است؛ خانوادهها پیر یا از دنیا رفتهاند، شهرها دگرگون شدهاند و خودشان در زمانی دیگر زندگی میکنند. آریا که هیچ خانوادهای برایش باقی نمانده، به خانهی پدری بازمیگردد و با همسایههای جدید، بهویژه آناهیتا و خواهرش آیریس آشنا میشود.
آناهیتا دانشجوی دکترای فیزیک کوانتومی است و آیریس دختری با اوتیسم و تواناییهای ذهنی خاص. رابطهی آریا با این خانواده، بهویژه با آناهیتا، بهتدریج عمیقتر میشود و در خلال آن، بحثهایی فلسفی دربارهی زمان، خدا، روح و معنای زندگی شکل میگیرد. آیریس با نقاشیها و رؤیاهایش، پیشبینیهایی از آینده ارائه میدهد که گاه به واقعیت میپیوندند و فضای داستان را رازآلودتر میکنند. روایت با تمرکز بر تنهایی، جابهجایی در زمان و تلاش برای بازسازی هویت و روابط انسانی در جهانی ناآشنا پیش میرود.
چرا باید کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی را خواند؟
رمان ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی با ترکیب عناصر علمیتخیلی و دغدغههای فلسفی، تجربهای متفاوت از مواجهه با مفهوم زمان و هویت انسانی ارائه میدهد. داستان نهتنها به ماجراهای فضایی و علمی میپردازد، بلکه به پرسشهای بنیادین دربارهی معنای زندگی، عشق، تنهایی و سازگاری با تغییرات بزرگ نیز توجه دارد. حضور شخصیتهایی با پیشینههای علمی و روانشناختی و پرداختن به موضوعاتی مانند انبساط زمان، سفر در کرمچالهها و تأثیرات روانی بازگشت به جهانی دگرگونشده، این کتاب را برای علاقهمندان به داستانهای علمیتخیلی و فلسفی جذاب میکند.
خواندن کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای دوستداران رمانهای علمیتخیلی، علاقهمندان به موضوعات فیزیک نظری، فلسفهی زمان و هویت و کسانی که به داستانهایی با محوریت سفرهای فضایی و تأثیرات روانی آن بر انسان علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین این رمان میتواند برای کسانی که دغدغهی سازگاری با تغییرات بزرگ یا تجربهی تنهایی و جابهجایی در زمان را دارند، الهامبخش باشد.
بخشی از کتاب ۲۰۶۶، یک دومینوی فضایی
«ماجرا از آنجا شروع شد که در سال ۲۰۴۲ میلادی تصمیم گرفتم بهصورت داوطلبانه همراه با یک گروه تحقیقاتی عازم سفری مخاطرهآمیز به مریخ شوم. درواقع مسئولیت راندن فضاپیما از یک طرف و حفظ جان و سالم رساندن افراد گروه به مریخ از طرف دیگر بهعهدهٔ من بوده اما ازآنجاکه در تاریخ بشری این اولین سفر انسان به کرهٔ مریخ بود به قطع و یقین میتوانست سفری به شدت چالشبرانگیز همراه با حوادثی پیشبینینشده و حتی مرگبار باشد و از این نظر جا داشت که وداعی باشکوه و احساسی با والدین و اطرافیانم داشته باشم. بااینحال تنها به یک خداحافظی کاملاً معمولی با پدر و مادرم بسنده کردم. غافل از اینکه این آخرین بار در زندگیام بود با آنها روبهرو میدم، لمسشان میکردم و صورتشان را میبوسیدم. اشتیاقم به سفر آنچنان بود که به جز فضانوردی و رسیدن به مریخ شگفتانگیز به چیز دیگری فکر نمیکردم. ضمن آنکه جوانی و در نتیجه عدم تصور مرگ و نیستی هم در آن لحظات پرشور و شعف پیش از پرواز اجازه نمیداد که حتی برای یک لحظه خداحافظی با والدینم را آخرین وداع با آنها بدانم. به همین خاطر مثل همیشه با پدرم دست دادم و او را به آغوش کشیدم. بعد گونههای مادرم را چند مرتبه بوسیدم و با گفتن یک به امید دیدار خشک و خالی برای همیشه ترکشان کردم.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
